فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی

احمد سیاح

نسخه متنی -صفحه : 5263/ 201
نمايش فراداده

اِبْتَاَرَ: چاه كند، آتشدان كند، ذخيره نهاد، نيكى اندوخت.

بِئْر - اَبْار و ابار و اَبؤُر و ابُر و بِئار، ج: چاه (مؤنث است).

وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصرٍ مَشيدٍ (آيه): چاه معطل بى آب و كاخ گچ كارى شده.

بِئْرَة و بَئيرَة: ذخيره.

بُؤْرَة: گودال، محل افروختن آتش، ذخيره.

اَبَّار: (بقلب) چاه كن.

بُؤْرَة: كانون، مركز، محل اصلى، سوراخ.

بُؤْرَةُ فَسادٍ: جاى آشوب و شرارت، ديوان بلخ.

بُؤْرِىّ: مركزى.

بار: خانه خمار، ميكده.

بارنامِج: برنامه فهرست، صورت كتاب.

بارَة: نام پول خرد مسى در مصر.

بارُومِتر: هواسنج ميزان الحراره.

بازار: جاى فروش كالاها.

(بارُود) - بَواريد، ج: ماده ايست كه از آن آتش توليد و كبريت ساخته ميشود.