فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی

احمد سیاح

نسخه متنی -صفحه : 5263/ 260
نمايش فراداده

هُوَالَّذى يُسَيِّرُكُمْ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ (آيه): اوست آنكه شما را در خشكى و دريا سير مى دهد.

اَتَاْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ (آيه): آيا مردم را به نيكى دستور مى دهيد.

اَلْاُمُّ بَرَّةٌ بِوَلَدِها: مادر مهربان است به بچه هاى خود.

بَرِيَّة - بَرارى، ج: صحرا و زمين بدون زراعت.

بَرّيت - بَراريت، ج: صحرا.

بَرير: نخستين.

بارّ - بَرَرَة، ج: مهربان، پرخير، فرمانبردار پدر و مادر.

اَبَرّ: ساكن صحراى دور.

مَبَرَّة - مَبَرَّات، ج: فرمانبردارى از پدر و مادر.

حَجٌّ مَبْرُورٌ: حج قبول شده.

بَيْعٌ مَبْرُورٌ: معامله كه در آن خيانت و دروغ نباشد.

بَربَر - بَرابِرَة، ج: گروهى و طايفه اى هستند.

بِربِر: كلمه ئيكه گوسفندان را خوانند.

بُربُر: مرد بسيار آواز و پرصدا.

بَربار: شير، غوغا و فريادكننده به خشم.

دَلْوٌ بَربارٌ: دلو با صدا.

بُربُور: كاه و كزل گندم.

بَرابير: خوراكى است كه از دانه هاى خوشه گندم در شير خوابانيده ترتيب دهند.

(بَرِءَ) بَراءً و بَرائَةً و بُرُوءَاً، ف: پاك و بيزار شد از عيب و قرض و غيره.

بَرَءَ اللَّهُ الْخَلْقَ بَرءاً و بُرُءاً، م: آفريد خدا خلق را.