فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی

احمد سیاح

نسخه متنی -صفحه : 5263/ 262
نمايش فراداده

اُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ (آيه): آنها بهترين خلق هستند.

بُرء: شفا، بهبودى، علاج، بازيافت.

بَرء: آفرينش.

بَرائَة: رهائى، تبرئه، پاكدامنى، پروانه، جواز، حكم درجه يا نشان افتخار.

بَرِيَّة: گيتى، جهان، كائنات، عالم كون و مكان، خلقت، آفرينش، آفريدگان، پيدايش.

اِبْراء: تبرئه كردن، آزاد كردن.

بَراتيكا: گواهى قرنطينه.

بَرافو: آفرين، به به، احسنت.

بَربَختى: سوسمارى كه قوه تغيير رنگ دارد.

پُرتُكُول: صورت مجلس سياسى.

اَنَا بَراءٌ مِنْهُ: (تثنيه و جمع و مذكر و مؤنث يكسانست) من بيزارم از او.

بَرئَة - بَرايا، ج: آفريدگان، پاك و بيزارى از چيزى.

هُوَاللَّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ (آيه): او خداى اندازه گير آفريننده صورت دهنده است.

بارِئ - بِراء: به شده از بيمارى، آفريننده و خالق.

(بُرائِل): پرهاى اطراف گردن مرغ، يا خاص به بال.

بُرائِلُ الْاَرض: گياه زمين.

اَبُوبُرائِل و بُرائِلى: خروس.

بَراَلَ الدّيكُ بَراَلَةً و تَبَراَلَ و اِبْرَاَلَّ: پرهاى اطراف گردن را خروس براى جنگ گشود.

مُبَرئِل: آماده بدى.

(بَربَخ( - بَرابِخ، ج: ظرف سفالين، راه آب زيرزمين كه از سفال باشد )تنبوشه).