اُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ (آيه): آنها بهترين خلق هستند.
بُرء: شفا، بهبودى، علاج، بازيافت.
بَرء: آفرينش.
بَرائَة: رهائى، تبرئه، پاكدامنى، پروانه، جواز، حكم درجه يا نشان افتخار.
بَرِيَّة: گيتى، جهان، كائنات، عالم كون و مكان، خلقت، آفرينش، آفريدگان، پيدايش.
اِبْراء: تبرئه كردن، آزاد كردن.
بَراتيكا: گواهى قرنطينه.
بَرافو: آفرين، به به، احسنت.
بَربَختى: سوسمارى كه قوه تغيير رنگ دارد.
پُرتُكُول: صورت مجلس سياسى.
اَنَا بَراءٌ مِنْهُ: (تثنيه و جمع و مذكر و مؤنث يكسانست) من بيزارم از او.
بَرئَة - بَرايا، ج: آفريدگان، پاك و بيزارى از چيزى.
هُوَاللَّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ (آيه): او خداى اندازه گير آفريننده صورت دهنده است.
بارِئ - بِراء: به شده از بيمارى، آفريننده و خالق.
(بُرائِل): پرهاى اطراف گردن مرغ، يا خاص به بال.
بُرائِلُ الْاَرض: گياه زمين.
اَبُوبُرائِل و بُرائِلى: خروس.
بَراَلَ الدّيكُ بَراَلَةً و تَبَراَلَ و اِبْرَاَلَّ: پرهاى اطراف گردن را خروس براى جنگ گشود.
مُبَرئِل: آماده بدى.
(بَربَخ( - بَرابِخ، ج: ظرف سفالين، راه آب زيرزمين كه از سفال باشد )تنبوشه).