فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی

احمد سیاح

نسخه متنی -صفحه : 5263/ 288
نمايش فراداده

بَرقَطَ الْكَلامَ: سخن بى ربط گفت.

تَبَرقَطَ: بر پشت افتاد.

تَبَرقَطَتِ الْاِبِلُ: متفرق شدند شتران در چرا.

بَرقَطَ: قدم نزديك گذاشت و بعد نگران روان شد.

مُبَرقَط: خوراكى كه در آن روغن زيت بسيار ريخته باشند.

(بَرقَعَهُ) بَرقَعَةً: روى بند پوشانيد او را.

بَراقِع: روبند زنان.

بَرقَعَ فُلاناً بِالْعَصاءِ: زد به عصا مابين دو گوش او.

تَبَرقَعَ: روى بند پوشيد.

بُرقُع و بُرقَع: روى بند زنها و ستوران.

بُرقُع: داغى است بر ران شتران.

بِرقِع و بُرقُع: نام آسمان هفتم يا چهارم يا اول.

بُرقُوع: روى بند، سخت و محكم.

بُرقُعُ السَّتارَة: چوب پرده، حاشيه اى كه در بالاى دَر و پنجره گذارند.

بُرقُعُ الْجَنين: قسمتى از مشيمه سر نوزاد.

مُبَرقَعَة: گوسفند سر سفيد.

مُبَرقِعَة: گوسفند پيشانى سفيد.