فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی

احمد سیاح

نسخه متنی -صفحه : 5263/ 3035
نمايش فراداده

طينُ خَزَفى: خاك چينى.

طينُ الْعَقْد: زير طاق.

طينُ اَرمَنى: گِل ارمنى.

طينُ اَسْوانى: خاك نسوز.

طَيَّان: ناوه كش.

هُوَ يابِسُ الطّينَةِ: او خوش خوى نيست و سرشت خوب ندارد.

مَكانٌ طانٌ، يَوْمٌ طانٌ و اَرضٌ طانَة: جاى پر گِل.

طِيانَة: گل كارى كردن.

طَيَّان: گل ساز.

مَطين: سقف گل اندود.

مُطَيَّن (اسم است): آنكه به گل كارى حريص است.

(طَيْهُوج): پرنده تيهو.