باشَرَ الْمَراَةَ: جماع كرد زن را، يا هر دو در يك جامه شدند.
مُبَشِّر: مژده دهنده.
مُبَشِّرات: بادهائى كه بعد از آن باران آيد.
تَباشير: مژده، اوائل صبح، اوائل هر چيز، درخت خرما زودرس، نشان جراحت بر پهلوى ستور، رونق، رنگ خرما وقت رسيدن.
تَبْشير - تَباشير، ج: مژده دادن.
تَباشَرُوا: مژده دهيد يكديگر را.
اِسْتِبْشار: مژده دادن، شاد شدن، به خبر يقين كردن.
يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ (آيه): شاد ميشوند به نعمتهاى خدا و احسانش.
بِشْر: گشاده روئى، روى، خوشى، خرمى، شادى.
بَشَر: (واحد و جمع و مذكر و مؤنث يكسانست) مردم، انسان.
وَ هُوَ الَّذى خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً (آيه): اوست آنكه آفريد از آب بشر را.
لا تُبْقى وَ لا تَذَرُ، لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ (آيه): نه باقى ميگذارد و نه ترك مى كند متغيركننده بشره ها است.
بَشَرَهُ الْاَرض: روئيدگى زمين.
بُشار: مردم پست و فرومايه.
بَشارَة و بُشارَة و بِشارَة: مژده.
بُشارَة: تراشه پوست.
بَشارَة: خوب روى، جمال نيكو.
بِشارَة و بُشارَة: مژدگانى.
بَشير: مژده، خوبروى، خبردهنده، منادى، مژده آور.
بَشير - بِشْر، ج: مژده دهنده.
وَ هُوَ الَّذى اَرسَلَ الرِّياحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَىْ رَحْمَتِهِ (آيه(: اوست آنكه بادها را پيش از رحمت خود )باران) مژده دهنده فرستاد.
بَشَرَة: پوست برونى، غلاف برونى، ظاهر جلد.
بُشْرى: مژده، خبر مسرت بخش.