فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی

احمد سیاح

نسخه متنی -صفحه : 5263/ 336
نمايش فراداده

بَطَّلَ، اَبْطَلَ: لغو كرد، بى اثر ساخت، پوچ كرد، فسخ كرد.

تَبَطَّلُوا بَيْنَهُمْ: گرفتند باطل را نوبت به نوبت.

رَجُلٌ بَطَلٌ - اَبْطال، ج: مرد دلاور و شجاع.

بَطَلَة: زن دلير، جادوگران.

باطِل - اَباطيل، ج: ناچيز، ضدحق، شيطان، ساحر.

بَطالَة و بُطُولَة: دليرى.

بَطالَة: بيكارى، هزل.

رَجُلٌ بَطَّال: مرد ناچيز، معطل، بيكار، دلاور.

اُبْطُولَة و اِبْطالَة: باطل.

بَطَل: شهسوار، دلاور، جهان پهلوان.

بُطْل، بُطْلان: دروغ، سخن دروغ، بى اعتبارى، پوچى، بى فايده گى، بى مصرفى، بيهوده گى.

باطِل: بى نتيجه، ياوه، بى ارزش، بى فائده، غير مؤثر.

تُهْمَةٌ باطِلَة: تهمت دروغ، ناروا.

بَطَّال: بيكار، بى مصرف، بى ارزش، پست.

بِطالَة: روز تعطيل، روز بيكارى.

اِبْطال الْغاء: براندازى، نسخ.

بَطْليمُوس: ستاره شناس معروف.

بَطْليمُوسى: هيئت بطلميوس.

بُطَّلات: سخنان بيهوده، تُرَّهات.

(بُطْم) و بُطُم: ميوه درختيست كه آن را بن گويند مانند فلفل.