فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی

احمد سیاح

نسخه متنی -صفحه : 5263/ 37
نمايش فراداده

اُجْرَةُ الْعَرَبَة: كرايه درشكه.

اُجْرَةُ النَّقْل: كرايه باربرى.

اُجْرَةُ الْعِقار: مال الاجاره.

اِئْجار: اجاره.

اَجير: مستخدم، كارگر، مزدور.

اجُرّو اجُورو يَاْجُور و اَجُور و اجُر و اجَر و اجِر و اُجُر واجِروُن و اجُرُون: خشت پخته (آجر معروف)

اِجَّار و اِنجار - اَجاجير و اَجاجِرَة و اَناجير، ج: بام خانه.

اَجارَة و اُجارَة و اِجارَة: پاداش عمل.

اِجّيرى: خوى و عادت.

مَاْجُور، مُسْتَاْجَر: اجاره شده.

مُؤْجَرّ: مزدبگير، مزدور، اجير پولى.

مُسْتَاْجِر: اجاره نشين.

مُؤَجَّر، مُؤْجِر: مالك، اجاره دهنده.

وَ لَاَجْرُ الْاخِرَةِ اَكْبَرُ (آيه): هر آينه پاداش آخرت بزرگتر است.

وَ آتُوهُنَّ اُجُورَهُنَّ بِالْمَعْروُفِ (آيه): با كنيزان مؤمنه به اذن مالكش ازدواج كنيد و مهر آنها را بدهيد.

(آجُرُ و مِيَّة): نحو يا دستور زبان.

(اَجزاجِىّ): داروساز.

(اَجْزاخانه): داروخانه.

(اِسْتَاْجَزَ) عَلَى الْوَسادَةِ: خم شد بر بالش و تكيه نكرد.