من با جراءت مدّعى هستم كه ملت ايران و توده ميليونى آن در عصر حاضر بهتر از ملت
حجاز در عهد رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و كوفه و عراق در عهد اميرالمؤ منين و حسين
بن على صلوات اللّه و سلامه عليهما مى باشند. آن حجاز كه در عهد
رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله مسلمانان نيز اطاعت از ايشان نمى كردند و با بهانه
هايى به جبهه نمى رفتند كه خداوند تعالى در سوره توبه با آياتى آنها را توبيخ
فرموده و وعده عذاب داده است . و آن قدر به ايشان دروغ بستند كه به حسب
نقل در منبر به آنان نفرين فرمودند و آن اهل عراق و كوفه كه با اميرالمؤ منين آنقدر
بدرفتارى كردند و از اطاعتش سرباز زدند كه شكايات آن حضرت از آنان در كتب
نقل و تاريخ معروف است ، و آن مسلمانان عراق و كوفه كه با سيدالشهداء عليه السلام
آن شد كه شد و آنان كه در شهادت دست آلوده نكردند يا گريختند از معركه و يا نشستند
تا آن جنايت تاريخ واقع شد. امّا امروز مى بينيم كه ملت ايران از قواى مسلح نظامى و
انتظامى و سپاه و بسيج تا قواى مردمى از عشاير و داوطلبان و از قواى در جبهه ها و مردم
پشت جبهه ها با كمال شوق و اشتياق چه فداكاريها مى كنند و چه حماسه ها مى آفرينند. و
مى بينيم كه مردم محترم سراسر كشور چه كمكهاى ارزنده مى كنند. و مى بينيم كه
بازماندگان شهدا و آسيب ديدگان جنگ و متعلقان آنان با چهره هاى حماسه آفرين و گفتار
و كردارى مشتاقانه و اطمينان بخش با ما و شما روبرو مى شوند و اينها همه از عشق و
علاقه و ايمان سرشار آنان است به خداوند متعال و اسلام و حيات جاويدان . در صورتى
كه نه در محضر مبارك رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله هستند و نه در محضر امام معصوم
صلوات اللّه عليه . و انگيزه آنان ايمان و اطمينان به غيب است . و اين رمز موفقيت و
پيروزى در ابعاد مختلف است و اسلام بايد افتخار كند كه چنين فرزندانى تربيت نموده
و ما همه مفتخريم كه در چنين عصرى و در پيشگاه چنين ملتى مى باشيم .
و اينجانب در اينجا يك وصيّت به اشخاصى كه به انگيزه مختلف با جمهورى اسلامى
مخالفت مى كنند و به جوانان چه دختران و چه پسرانى كه مورد بهره بردارى منافقان و
منحرفان فرصت طلب و سودجو واقع شده اند مى نمايم كه بى طرفانه و با فكر آزاد
به قضاوت بنشينيد و تبليغات آنان كه مى خواهند جمهورى اسلامى ساقط شود و كيفيت
عمل آنان و رفتارشان با توده هاى محروم و گروه ها و دولتهايى كه از آنان پشتيبانى
كرده و مى كنند و گروه ها و اشخاصى كه در
داخل به آنان پيوسته و از آنان پشتيبانى مى كنند و اخلاق و رفتارشان در بين خود و
هوادارانشان و تغيير موضعهايشان در پيشامدهاى مختلف را با دقت و بدون هواى نفس
بررسى كنيد، و مطالعه كنيد حالات آنان كه در اين جمهورى اسلامى به دست منافقان و
منحرفان شهيد شدند، و ارزيابى كنيد بين آنان و دشمنانشان ، نوارهاى اين شهيدان تا
حدى در دست و نوارهاى مخالفان شايد در دست شماها باشد. ببينيد كدام دسته طرفدار
محرومان و مظلومان جامعه هستند.
برادران ! شما اين اوراق را قبل از مرگ من نمى خوانيد. ممكن است پس از من بخوانيد در آن
وقت من نزد شما نيستم كه بخواهم به نفع خود و جلب نظرتان براى كسب مقام و قدرتى
با قلب هاى جوان شما بازى كنم . من براى آنكه شما جوانان شايسته اى هستيد علاقه دارم
كه جوانى خود را در راه خداوند و اسلام عزيز و جمهورى اسلامى صرف كنيد، تا سعادت
هر دوجهان را دريابيد. و از خداوند غفور مى خواهم كه شما را به راه مستقيم انسانيت هدايت
كند و از گذشته ما و شما با رحمت واسعه خود بگذرد. شماها نيز در خلوتها از خداوند همين
را بخواهيد، كه او هادى و رحمن است .
و يك وصيّت به ملت شريف ايران و ساير ملتهاى مبتلا به حكومتهاى فاسد و دربند
قدرتهاى بزرگ مى كنم .
اما به ملت عزيز ايران توصيه مى كنم كه نعمتى كه با جهاد عظيم خودتان و خون
جوانان برومندتان به دست آورديد همچون عزيزترين امور قدرش را بدانيد و از آن حفاظت
و پاسدارى نماييد و در راه آن كه نعمتى عظيم الهى و امانت بزرگ خداوندى است كوشش
كنيد و از مشكلاتى كه در اين صراط مستقيم پيش مى آيد نهراسيد كه (( اِنْ تَنْصُرُوا اللّه
يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ اَقْدامَكُمْ )) و در مشكلات دولت جمهورى اسلامى با جان و
دل شريك و در رفع آنها كوشا باشيد و دولت و مجلس را از خود بدانيد و چون محبوبى
گرامى از آن نگهدارى كنيد. و به مجلس و دولت و دست اندركاران توصيه مى نمايم كه
قدر اين ملت را بدانيد و در خدمتگزارى به آنان خصوصا مستضعفان و محرومان و
ستمديدگان كه نور چشمان ما و اولياء نعم همه هستند و جمهورى اسلامى ره آورد آنان و با
فداكارى هاى آنان تحقق پيدا كرد و بقاء آن نيز مرهون خدمات آنان است ، فروگزار نكنيد
و خود را از مردم و آنان را از خود بدانيد و حكومت هاى طاغوتى را كه چپاولگرانى بى
فرهنگ و زورگويانى تهى مغز بودند و هستند را هميشه محكوم نماييد. البته با
اعمال انسانى كه شايسته براى يك حكومت اسلامى است .
و اما به ملتهاى اسلامى توصيه مى كنم كه از حكومت جمهورى اسلامى و از ملت مجاهد
ايران الگو بگيريد و حكومتهاى جائر خود را در صورتى كه به خواست ملتها كه
خواست ملت ايران است سرفرود نياوردند، با تمام قدرت به جاى خود بنشانيد كه مايه
بدبختى مسلمانان ، حكومتهاى وابسته به شرق و غرب مى باشند و اكيدا توصيه مى كنم
كه به بوقهاى تبليغاتى مخالفان اسلام و جمهورى اسلامى گوش فرا ندهيد كه همه
كوشش دارند كه اسلام را از صحنه بيرون كنند كه منافع ابرقدرتها تاءمين شود.
د:
از نقشه هاى شيطانى قدرتهاى بزرگ استعمار و استثمارگر كه سالهاى طولانى در
دست اجرا است و در كشور ايران از زمان رضاخان اوج گرفت و در زمان محمدرضا با
روشهاى مختلف دنباله گيرى شد، به انزوا كشاندن روحانيت است كه در زمان رضاخان با
فشار و سركوبى و خلع لباس و حبس و تبعيد و هتك حرمات و اعدام و
امثال آن و در زمان محمدرضا با نقشه و روش هاى ديگر كه يكى از آنها ايجاد عداوت بين
دانشگاهيان و روحانيان بود، كه تبليغات وسيعى در اين زمينه شد و مع الا سف به واسطه
بى خبرى هردو قشر از توطئه شيطانى ابرقدرتها نتيجه چشم گيرى گرفته شد. از
يك طرف از دبستانها تا دانشگاهها كوشش شد كه معلمان و دبيران و اساتيد و رؤ ساى
دانشگاهها از بين غرب زدگان يا شرق زدگان و منحرفان از اسلام و ساير اديان انتخاب
و به كار گماشته شوند و متعهدان مؤ من در اقليّت قرار گيرند كه قشر مؤ ثر را كه در
آتيه حكومت را به دست مى گيرند، از كودكى تا نوجوانى و تا جوانى طورى تربيت
كنند كه از اديان مطلقا و اسلام بخصوص و از وابستگان به اديان خصوصا روحانيون و
مبلغان متنفر باشند. و اينان را عمّال انگليس در آن زمان و طرفدار سرمايه داران و زمين
خواران و طرفدار ارتجاع و مخالف تمدن و تعالى در بعد از آن معرّفى مى نمودند. و از
طرف ديگر با تبليغات سوء، روحانيون و مبلغان و متدينان را از دانشگاه و دانشگاهيان
ترسانيده و همه را به بى دينى و بى بندوبارى و مخالف با مظاهر اسلام و اديان متهم
مى نمودند. نتيجه آن كه دولتمردان مخالف اديان و اسلام و روحانيون و متدينان باشند و
توده هاى مردم كه علاقه به دين و روحانى دارند مخالف دولت و حكومت و هرچه متعلق به
آن است باشند و اختلاف عميق بين دولت و ملت و دانشگاهى و روحانى راه را براى
چپاولگران آنچنان باز كند كه تمام شئون كشور در تحت قدرت آنان و تمام ذخاير ملت
در جيب آنان سرازير شود چنانچه ديديد به سر اين ملت مظلوم چه آمد و مى رفت كه چه
آيد. اكنون كه به خواست خداوند متعال و مجاهدت -ملت از روحانى و دانشگاهى تا بازارى
و كارگر و كشاورز و ساير قشرها-بند اسارت را پاره و سدّ قدرت ابرقدرتها را
شكستند و كشور را از دست آنان و وابستگانشان نجات دادند، توصيه اينجانب آن است كه
نسل حاضر و آينده غفلت نكنند و دانشگاهيان و جوانان برومند عزيز هرچه بيشتر با
روحانيان و طلاب علوم اسلامى پيوند دوستى و تفاهم را محكمتر و استوارتر سازند و از
نقشه ها و توطئه هاى دشمن غدّار غافل نباشند و به مجرد آنكه فرد يا افرادى را ديدند
كه با گفتار و رفتار خود در صدد است بذر نفاق بين آنان افكند او را ارشاد و نصيحت
نمايند و اگر تاءثير نكرد از او روگردان شوند و او را به انزوا كشانند و نگذارند
توطئه ريشه دواند كه سرچشمه را به آسانى مى توان گرفت و مخصوصا اگر در
اساتيد كسى پيدا شد كه مى خواهد انحراف ايجاد كند او را ارشاد و اگر نشد از خود و
كلاس خود طرد كنند. و اين توصيه بيشتر متوجه روحانيون و محصلين علوم دينى است و
توطئه ها در دانشگاهها از عمق ويژه اى برخوردار است و هر قشر محترم كه مغز متفكر جامعه
هستند بايد مواظب توطئه ها باشند.
ه :
از جمله نقشه ها كه مع الا سف تاءثير بزرگى در كشورها و كشور عزيزمان گذاشت و
آثار آن باز تا حد زيادى به جا مانده بيگانه نمودن كشورهاى استعمارزده از خويش و
غرب زده و شرق زده نمودن آنان است به طورى كه خود را و فرهنگ و قدرت خود را به
هيچ گرفتند و غرب و شرق ، دو قطب قدرتمند را نژاد برتر و فرهنگ آنان را والاتر و
آن دو قدرت را قبله گاه عالم دانستند و وابستگى به يكى از دو قطب را از فرائض غير
قابل اجتناب معرفى نمودند. و قصه اين امر غم انگيز طولانى و ضربه هايى كه از آن
خورده و اكنون نيز مى خوريم كشنده و كوبنده است . و غم انگيزتر اينكه آنان ملتهاى ستم
ديده زير سلطه را در همه چيز عقب نگه داشته و كشورهايى مصرفى بار آوردند و به
قدرى ما را از پيشرفتهاى خود و قدرتهاى شيطانيشان ترسانيده اند كه جراءت دست زدن
به هيچ ابتكارى نداريم و همه چيز خود را تسليم آنان كرده و سرنوشت خود و كشورهاى
خود را به دست آنان سپرده و چشم و گوش بسته مطيع فرمان هستيم و اين پوچى و تهى
مغزى مصنوعى موجب شده كه در هيچ امرى به فكر و دانش خود اتكاء نكنيم و كوركورانه
از شرق و غرب تقليد نماييم بلكه از فرهنگ و ادب و صنعت و ابتكار اگر داشتيم ،
نويسندگان و گويندگان غرب و شرق زده بى فرهنگ ، آنها را به باد انتقاد و مسخره
گرفته و فكر و قدرت بومى ما را سركوب و ماءيوس نموده و مى نمايند و رسوم و آداب
اجنبى را هرچند مبتذل و مفتضح باشد با عمل و گفتار و نوشتار ترويج كرده و با مداحى و
ثناجويى آنها را به خورد ملتها داده و مى دهند. فى
المثل اگر در كتاب يا نوشته يا گفتارى چندواژه فرنگى باشد بدون توجه به محتواى
آن با اعجاب پذيرفته و گوينده و نويسنده آن را دانشمند و روشنفكر به حساب مى آورند
و از گهواره تا قبر به هرچه بنگريم اگر با واژه غربى و شرقى اسم گذارى شود
مرغوب و مورد توجه و از مظاهر تمدن و پيشرفتگى محسوب و اگر واژه هاى بومى خودى
به كار رود مطرود و كهنه و واپس زده خواهد بود. كودكان ما اگر نام غربى داشته
باشند مفتخر و اگر نام خودى دارند سربه زير و عقب افتاده اند. خيابانها، كوچه ها،
مغازه ها، شركتها، داروخانه ها، كتابخانه ها، پارچه ها و ديگر متاعها هرچند در
داخل تهيه شده بايد نام خارجى داشته باشد تا مردم از آن راضى و به آن
اقبال كنند. فرنگى ماَّبى از سرتا پا و در تمام نشست و برخاست ها و در معاشرتها و
تمام شئون زندگى موجب افتخار و سربلندى و تمدن و پيشرفت ، و در
مقابل آداب و رسوم خودى ، كهنه پرستى و عقب افتادگى است . در هر مرض و كسالتى
ولو جزيى و قابل علاج در داخل بايد به خارج رفت و دكترها و اطبّاء دانشمند خود را محكوم
و ماءيوس كرد.
رفتن به انگلستان و فرانسه و آمريكا و مسكو افتخارى پرارزش و رفتن به حج و ساير
اماكن متبرّكه كهنه پرستى و عقب ماندگى است . بى اعتنايى به آنچه مربوط به مذهب و
معنويات است از نشانه هاى روشنفكرى و تمدن ، و در
مقابل تعهد به اين امور نشانه عقب ماندگى و كهنه پرستى است . اينجانب نمى گويم ما
خود همه چيز داريم . معلوم است ما را در طول تاريخ نه چندان دور خصوصا و در سده هاى
اخير از هر پيشرفتى محروم كرده اند و دولتمردان خائن و دودمان پهلوى خصوصا و مراكز
تبليغاتى عليه دستاوردهاى خودى و نيز خود كوچك ديدنها و يا ناچيز ديدنها، ما را از هر
فعاليتى براى پيشرفت محروم كرد. وارد كردن كالاها از هر قماش و سرگرم كردن
بانوان و مردان خصوصا طبقه جوان به اقسام اجناس وارداتى از
قبيل ابزار آرايش و تزئينات و تجملات و بازى هاى كودكانه و به مسابقه كشاندن
خانواده ها و مصرفى بار آوردن هرچه بيشتر كه خود داستان هاى غم انگيز دارد و سرگرم
كردن و به تباهى كشاندن جوان ها كه عضو فعال هستند با فراهم آوردن مراكز فحشاء و
عشرتكده ها و دهها از اين مصائب حساب شده براى عقب نگه داشتن كشورهاست .
من وصيّت دلسوزانه و خادمانه مى كنم به ملت عزيز كه اكنون كه تا حدود بسيار چشم
گيرى از بسيارى از اين دام ها نجات يافته و
نسل محروم حاضر به فعاليت و ابتكار برخاسته و ديديم كه بسيارى از كارخانه ها و
وسايل پيشرفته مثل هواپيماها و ديگر چيزها كه گمان نمى رفت متخصصين ايران قادر
به راه انداختن كارخانه ها و امثال آن باشند و همه دستها را به سوى غرب يا شرق دراز
كرده بوديم كه متخصصين آنان اينها را به راه اندازند، در اثر محاصره اقتصادى و جنگ
تحميلى خود جوانان عزيز ما قطعات محل احتياج را ساخته و با قيمتهاى ارزان تر عرضه
كرده و رفع احتياج نمودند و ثابت كردند كه اگر بخواهيم مى توانيم .
بايد هشيار و بيدار و مراقب باشيد كه سياست بازان پيوسته به غرب و شرق با
وسوسه هاى شيطانى شما را به سوى اين چپاولگران بين المللى نكشند و با اراده
مصمم و فعاليت و پشتكار خود به رفع وابستگيها قيام كنيد و بدانيد كه نژاد آريا و
عرب از نژاد اروپا و آمريكا و شوروى كم ندارد و اگر خودىِ خود را بيابد و ياءس را از
خود دور كند و چشم داشت به غير خود نداشته باشد، در دراز مدت قدرت همه كار و ساختن
همه چيز را دارد و آنچه انسان هاى شبيه به اينان به آن رسيده اند شما هم خواهيد رسيد
به شرط اتكال به خداوند تعالى و اتكاء به نفس و قطع وابستگى به ديگران و
تحمل سختى ها براى رسيدن به زندگى شرافتمندانه و خارج شدن از تحت سلطه اجانب
، و بر دولتها و دست اندركاران است چه در
نسل حاضر و چه در نسل هاى آينده كه از متخصصين خود قدردانى كنند و آنان را با كمكهاى
مادى و معنوى تشويق به كار نمايند و از ورود كالاهاى مصرف ساز و خانه برانداز
جلوگيرى نمايند و به آنچه دارند بسازند تا خود همه چيز بسازند و از جوانان ، دختران
و پسران مى خواهم كه استقلال و آزادى و ارزشهاى انسانى را ولو با
تحمل زحمت و رنج فداى تجملات و عشرتها و بى بندوبارى ها و حضور در مراكز
فحشاء كه از طرف غرب و عمّال بى وطن به شما عرضه مى شود، نكنند؛ كه آنان
چنانچه تجربه نشان داده جز تباهى شما و اغفالتان از سرنوشت كشورتان و چاپيدن
ذخاير شما و به بند استعمار و ننگ وابستگى كشيدنتان و مصرفى نمودن ملت و
كشورتان به چيز ديگر فكر نمى كنند و مى خواهند با اين
وسايل و امثال آن شما را عقب مانده و به اصطلاح آنان نيمه وحشى نگهدارند.
و:
از توطئه هاى بزرگ آنان چنانچه اشاره شد و كرارا تذكر داده ام ، به دست گرفتن
مراكز تعليم و تربيت خصوصا دانشگاهها است كه مقدرات كشورها در دست محصولات آنها
است . روش آنان با روحانيون و مدارس علوم اسلامى فرق دارد با روشى كه در دانشگاهها
و دبيرستان ها دارند. نقشه آنان برداشتن روحانيون از سر راه و منزوى كردن آنان است يا
با سركوبى و خشونت و هتاكى كه در زمان رضاخان
عمل شد، ولى نتيجه معكوس گرفته شد، يا با تبليغات و تهمتها و نقشه هاى شيطانى
براى جدا كردن قشر تحصيل كرده و به اصطلاح روشنفكر كه اين هم در زمان رضاخان
عمل مى شد و در رديف فشار و سركوبى بود و در زمان محمدرضا ادامه يافت بدون خشونت
ولى موذيانه . و اما در دانشگاه ، نقشه آن است كه جوانان را از فرهنگ و ادب و ارزشهاى
خودى منحرف كنند و به سوى شرق يا غرب بكشانند و دولتمردان را از بين اينان
انتخاب و بر سرنوشت كشورها حكومت دهند تا به دست آنها هرچه مى خواهند انجام دهند.
اينان كشور را به غارت زدگى و غرب زدگى بكشانند و قشر روحانى با انزوا و
منفوريت و شكست قادر بر جلوگيرى نباشد. و اين بهترين راه است براى عقب نگه داشتن و
غارت كردن كشورهاى تحت سلطه ، زيرا براى ابرقدرتها بى زحمت و بى خرج و در
جوامع ملى بى سروصدا هرچه هست به جيب آنان مى ريزد. پس اكنون كه دانشگاهها و
دانشسراها در دست اصلاح و پاكسازى است برهمه ما لازم است با متصديان كمك كنيم و
براى هميشه نگذاريم دانشگاهها به انحراف كشيده شود و هرجا انحرافى به چشم خورد
با اقدام سريع به رفع آن كوشيم و اين امر حياتى بايد در مرحله
اول با دست پرتوان خود جوانان دانشگاهها و دانشسراها انجام گيرد كه نجات دانشگاه از
انحراف ، نجات كشور و ملت است .
و اينجانب به همه نوجوانان و جوانان در مرحله
اول و پدران و مادران و دوستان آنها در مرحله دوم و به دولتمردان و روشنفكران دلسوز
براى كشور در مرحله بعد وصيّت مى كنم كه در اين امر مهم كه كشورتان را از آسيب نگه
مى دارد با جان و دل كوشش كنيد و دانشگاهها را به
نسل بعد بسپريد. و به همه نسل هاى مسلسل توصيه مى كنم كه براى نجات خود و كشور
عزيز و اسلام آدم ساز، دانشگاهها را از انحراف و غرب و شرق زدگى حفظ و پاسدارى
كنيد و با اين عمل انسانى اسلامى خود دست قدرتهاى بزرگ را از كشور قطع و آنان را نا
اميد نماييد. خدايتان پشتيبان و نگهدار باد.
ز:
از مهمات امور تعهّد وكلاى مجلس شوراى اسلامى است . ما ديديم كه اسلام و كشور ايران
چه صدمات بسيار غم انگيزى از مجلس شوراى غير صالح و منحرف از بعد از مشروطه تا
عصر رژيم جنايتكار پهلوى و از هر زمان بدتر و خطرناكتر در اين رژيم تحميلى فاسد
خورد و چه مصيبت ها و خسارت هاى جان فرسا از اين جنايتكاران بى ارزش و نوكرماَّب به
كشور و ملت وارد شد. در اين پنجاه سال يك اكثريت قلابى منحرف در
مقابل يك اقليت مظلوم موجب شد كه هرچه انگلستان و شوروى و اخيرا آمريكا خواستند با
دست همين منحرفان از خدا بى خبر انجام دهند و كشور را به تباهى و نيستى كشانند. از
بعد از مشروطه هيچگاه تقريبا به مواد مهم قانون اساسى
عمل نشد. قبل از رضاخان با تصدّى غرب زدگان و مشتى خان و زمين خواران و در زمان
رژيم پهلوى به دست آن رژيم سفاك و وابستگان و حلقه به گوشان آن .
اكنون كه با عنايت پروردگار و همت ملت عظيم الشاءن سرنوشت كشور به دست مردم
افتاد و وكلا از خود مردم و با انتخاب خودشان بدون دخالت دولت و خان هاى ولايات به
مجلس شوراى اسلامى راه يافتند و اميد است كه با تعهد آنان به اسلام و مصالح كشور
جلوگيرى از هر انحراف بشود.
وصيّت اينجانب به ملّت در حال و آتيه آن است كه با اراده مصمم خود و تعهد خود به احكام
اسلام و مصالح كشور در هر دوره از انتخابات وكلاى داراى تعهد به اسلام و جمهورى
اسلامى كه غالبا بين متوسطين جامعه و محرومين مى باشند و غير منحرف از صراط مستقيم
به سوى غرب يا شرق و بدون گرايش به مكتبهاى انحرافى و اشخاص
تحصيل كرده و مطلع بر مسائل روز و سياستهاى اسلامى به مجلس بفرستند و به جامعه
محترم روحانيت خصوصا مراجع معظم وصيّت مى كنم كه خود را از
مسائل جامعه خصوصا مثل انتخاب رييس جمهور و وكلاى مجلس كنار نكشند و بى تفاوت
نباشند. همه ديديد و نسل آتيه خواهد شنيد كه دست سياست بازان پيرو شرق و غرب ،
روحانيون را كه اساس مشروطيت را با زحمات و رنج ها بنيان گذاشتند از صحنه خارج
كردند و روحانيون نيز بازى سياست بازان را خورده و دخالت در امور كشور و مسلمين را
خارج از مقام خود انگاشتند و صحنه را به دست غرب زدگان سپردند و به سر مشروطيت و
قانون اساسى و كشور و اسلام آن آوردند كه جبرانش احتياج به زمان طولانى دارد.
اكنون كه به حمداللّه تعالى موانع رفع گرديده و فضاى آزاد براى دخالت همه طبقات
پيش آمده است ، هيچ عذرى باقى نمانده و از گناهان بزرگ نابخشودنى ، مسامحه در امر
مسلمين است . هركس به مقدار توانش و حيطه نفوذش لازم است در خدمت اسلام و ميهن باشد و
با جديّت از نفوذ وابستگان به دو قطب استعمارگر و غرب يا شرق زدگان و منحرفان
از مكتب بزرگ اسلام جلوگيرى نمايند و بدانند كه مخالفين اسلام و كشورهاى اسلامى كه
همان ابرقدرتان چپاولگر بين المللى هستند با تدريج و ظرافت در كشور ما و كشورهاى
اسلامى ديگر رخنه و با دست افراد خود ملتها، كشورها را به دام استثمار مى كشانند.
بايد با هوشيارى مراقب باشيد و با احساس اولين قدم نفوذى به مقابله برخيزيد و به
آنان مهلت ندهيد. خدايتان يار و نگهدار باشد.
و از نمايندگان مجلس شوراى اسلامى در اين عصر و عصرهاى آينده مى خواهم كه اگر
خداى نخواسته عناصر منحرفى با دسيسه و بازى سياسى وكالت خود را به مردم
تحميل نمودند، مجلس اعتبارنامه آنان را رد كنند و نگذارند حتى يك عنصر خرابكار وابسته
به مجلس راه يابد و به اقليتهاى مذهبى رسمى وصيّت مى كنم كه از دوره هاى رژيم
پهلوى عبرت بگيرند و وكلاى خود را از اشخاص متعهد به مذهب خود و جمهورى اسلامى و
غير وابسته به قدرتهاى جهان خوار و بدون گرايش به مكتبهاى الحادى و انحرافى و
التقاتى انتخاب نمايند. و از همه نمايندگان خواستارم كه با
كمال حسن نيت و برادرى با هم مجلسان خود رفتار و همه كوشا باشند كه قوانين خداى
نخواسته از اسلام منحرف نباشد و همه به اسلام و احكام آسمانى آن وفادار باشيد تا
به سعادت دنيا و آخرت نايل آييد. و از شوراى محترم نگهبان مى خواهم و توصيه مى كنم
چه درنسل حاضر و چه در نسل هاى آينده ، كه با
كمال دقت و قدرت وظايف اسلامى و ملى خود را ايفاء و تحت تاءثير هيچ قدرتى واقع
نشوند و از قوانين مخالف با شرع مطهر و قانون اساسى بدون هيچ ملاحظه جلوگيرى
نمايند و با ملاحظه ضرورات كشور كه گاهى با احكام ثانويه و گاهى به ولايت فقيه
بايد اجرا شود توجه نمايند.
و وصيّت من به ملت شريف آن است كه در تمام انتخابات چه انتخاب رييس جمهور و چه
نمايندگان مجلس شوراى اسلامى و چه انتخاب خبرگان براى تعيين شوراى رهبرى يا
رهبر در صحنه باشند و اشخاصى كه انتخاب مى كنند روى ضوابطى باشد كه اعتبار
مى شود مثلا در انتخاب خبرگان براى تعيين شوراى رهبرى يا رهبر توجه كنند كه اگر
مسامحه نمايند و خبرگان را روى موازين شرعيه و قانون انتخاب نكنند چه بسا كه
خساراتى به اسلام و كشور وارد شود كه جبران پذير نباشد و در اين صورت همه در
پيشگاه خداوند متعال مسؤ ول مى باشند. از اين قرار عدم دخالت ملت از مراجع و علماء
بزرگ تا طبقه بازارى و كشاورز و كارگر و كارمند همه و همه مسؤ
ول سرنوشت كشور و اسلام مى باشند چه در
نسل حاضر و چه در نسل هاى آتيه ، و چه بسا كه در بعض مقاطع عدم حضور و مسامحه ،
گناهى باشد كه در راءس گناهان كبيره است .
پس علاج واقعه را قبل از وقوع بايد كرد و الاّ كار از دست همه خارج خواهد شد و اين
حقيقتى است كه بعد از مشروطه لمس نموده ايد و نموده ايم . چه هيچ علاجى بالاتر و
والاتر از آن نيست كه ملت در سرتاسر كشور در كارهايى كه
محوّل به اوست بر طبق ضوابط اسلامى و قانون اساسى انجام دهد و در تعيين رييس
جمهور و وكلاى مجلس با طبقه تحصيل كرده متعهد و روشنفكر با اطلاع از مجارى امور و غير
وابسته به كشورهاى قدرتمند استثمارگر و اشتهار به تقوى و تعهد به اسلام و
جمهورى اسلامى مشورت كرده و با علماء و روحانيون باتقوى و متعهد به جمهورى اسلامى
نيز مشورت نموده و توجه داشته باشند رييس جمهور و وكلاى مجلس از طبقه اى باشند
كه محروميت و مظلوميت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده و در فكر رفاه آنان باشند
نه از سرمايه داران و زمين خواران و صدرنشينان مرفّه و غرق در لذّات و شهوات كه
تلخى محروميت و رنج گرسنگان و پابرهنه گان را نمى توانند بفهمند.
و بايد بدانيم كه اگر رييس جمهور و نمايندگان مجلس شايسته و متعهد به اسلام و
دلسوز براى كشور و ملت باشند بسيارى از مشكلات پيش نمى آيد و مشكلاتى اگر
باشد رفع مى شود و همين معنى در انتخاب خبرگان براى تعيين شوراى رهبرى يا رهبر
با ويژگى خاص بايد در نظر گرفته شود كه اگر خبرگان كه با انتخاب ملت تعيين
مى شوند از روى كمال دقت و با مشورت با مراجع عظام هر عصر و علماء بزرگ سرتاسر
كشور و متديّنين و دانشمندان متعهد به مجلس خبرگان بروند بسيارى از مهمّات و مشكلات
به واسطه تعيين شايسته ترين و متعهدترين شخصيتها براى رهبرى يا شوراى رهبرى
پيش نخواهد آمد، يا با شايستگى رفع خواهد شد. و با نظر به
اصل يكصدونهم و يكصدودهم قانون اساسى ، وظيفه سنگين ملت در تعيين خبرگان و
نمايندگان در تعيين رهبر يا شوراى رهبرى روشن خواهد شد كه اندك مسامحه در انتخاب ،
چه آسيبى به اسلام و كشور و جمهورى اسلامى وارد خواهد كرد كه
احتمال آن كه در سطح بالايى از اهميت است براى آنان تكليف الهى ايجاد مى كند.
و وصيّت اينجانب به رهبر و شوراى رهبرى در اين عصر كه عصر تهاجم ابرقدرتها و
وابستگان به آنان در داخل و خارج كشور به جمهورى اسلامى و در حقيقت به اسلام است در
پوشش جمهورى اسلامى و در عصرهاى آينده آن است كه خود را وقف در خدمت به اسلام و
جمهورى اسلامى و محرومان و مستضعفان بنمايند و گمان ننمايند كه رهبرى فى نفسه
براى آنان تحفه اى است و مقام والايى ، بلكه وظيفه سنگين و خطرناكى است كه لغزش
در آن اگر خداى نخواسته با هواى نفس باشد ننگ ابدى در اين دنيا و آتش غضب خداى قهار
در جهان ديگر در پى دارد از خداوند منّان هادى با تضرّع و
ابتهال مى خواهم كه ما و شما را از اين امتحان خطرناك با روى سفيد در حضرت خود
بپذيرد و نجات دهد و اين خطر قدرى خفيف تر براى رؤ ساء جمهور
حال و آينده و دولتها و دست اندركاران به حسب درجات در مسئووليّتها نيز هست كه بايد
خداى متعال را حاضر و ناظر و خود را در محضر مبارك او بدانند. خداوند
متعال راهگشاى آنان باشد.
ح :
از مهمات امور، مسئله قضاوت است كه سروكار آن با جان و
مال و ناموس مردم است . وصيّت اينجانب به رهبر و شوراى رهبرى آن است كه در تعيين
عالى ترين مقام قضايى كه در عهده دارند كوشش كنند كه اشخاص متعهد سابقه دار و
صاحب نظر در امور شرعى و اسلامى و در سياست را نصب نمايند و از شوراى عالى
قضايى مى خواهم امر قضاوت را كه در رژيم سابق به وضع اسفناك و غم انگيزى در آمده
بود با جديّت سروسامان دهند و دست كسانى كه با جان و
مال مردم بازى مى كنند و آنچه نزد آنان مطرح نيست عدالت اسلامى است از اين كرسى
پراهميت كوتاه كنند و با پشتكار و جديّت به تدريج دادگسترى را
متحوّل نمايند و قضات داراى شرايطى كه انشاءاللّه با جديّت حوزه هاى علميه مخصوصا
حوزه مباركه علميه قم تربيت و تعليم مى شوند و معرّفى مى گردند به جاى قضاتى
كه شرايط مقرّره اسلامى را ندارند نصب گردند كه انشاءاللّه تعالى به زودى قضاوت
اسلامى در سراسر كشور جريان پيدا كند. و به قضات محترم در عصر حاضر و اعصار
آينده وصيّت مى كنم كه با در نظر گرفتن احاديثى كه از معصومين صلوات اللّه عليهم
در اهميت قضا و خطر عظيمى كه قضاوت دارد و توجه و نظر به آنچه درباره قضاوت به
غير حق وارد شده است اين امر خطير را تصدى نمايند و نگذارند اين مقام به غير اهلش سپرده
شود و كسانى كه اهل هستند از تصدى اين امر سرباز نزنند و به اشخاص غير
اهل ميدان ندهند و بدانند كه همانطور كه خطر اين مقام بزرگ است اجر و
فضل و ثواب آن نيز بزرگ است و مى دانند كه تصدى قضا براى اهلش واجب كفايى است
.
ط:
وصيّت اينجانب به حوزه هاى مقدّسه علميّه آن است كه كرارا عرض نموده ام كه در اين زمان
كه مخالفين اسلام و جمهورى اسلامى كمر به براندازى اسلام بسته اند و از هر راه ممكن
براى اين مقصد شيطانى كوشش مى نمايند و يكى از راههاى با اهميت براى مقصد شوم
آنان و خطرناك براى اسلام و حوزه هاى اسلامى نفوذ دادن افراد منحرف و تبهكار در حوزه
هاى علميّه است كه خطر بزرگ كوتاه مدت آن بدنام نمودن حوزه ها با
اعمال ناشايسته و اخلاق و روش انحرافى است و خطر بسيار عظيم آن در درازمدت به
مقامات بالا رسيدن يك يا چند نفر شيّاد كه با آگاهى بر علوم اسلامى و جازدن خود را در
بين توده ها و قشرهاى مردم پاكدل و علاقه مند نمودن آنان را به خويش و ضربه مهلك
زدن به حوزه هاى اسلامى و اسلام عزيز و كشور در موقع مناسب مى باشد. و مى دانيم كه
قدرتهاى بزرگ چپاولگر در ميان جامعه ها افرادى به صورتهاى مختلف از ملى گراها و
روشنفكران مصنوعى و روحانى نمايان كه اگر
مجال يابند از همه پرخطرتر و آسيب رسان ترند ذخيره دارند كه گاهى سى -
چهل سال با مشى اسلامى و مقدّس مآبى يا پان ايرانيسم و وطن پرستى و حيله هاى ديگر
با صبر و بردبارى در ميان ملتها زيست مى كنند و در موقع مناسب ماءموريت خود را انجام
مى دهند. و ملت عزيز ما در اين مدت كوتاه پس از پيروزى انقلاب نمونه هايى از
قبيل مجاهد خلق و فدايى خلق و توده ايها و ديگر عناوين ديده اند و لازم است همه با
هشيارى اين قسم توطئه را خنثى نمايند و از همه لازم تر حوزه هاى علميّه است كه تنظيم و
تصفيه آن با مدرّسين محترم و افاضل سابقه دار است با تاءييد مراجع وقت . و شايد تز
نظم در بى نظمى است از القائات شوم همين نقشه ريزان و توطئه گران باشد.