کردستان

مصطفی چمران

نسخه متنی -صفحه : 47/ 32
نمايش فراداده

پاوه- رستاخيز انقلاب

در تاريخ، تحولاتي بوجود مي ايد كه از حركت هاي طبقاتي سرچشمه گرفته است، كه طبقه هاي براي كسب امتيازات خاص خود مبارزه مي كنند، و يا ممكن است افكار سياسي و حزبي خاصي،گروهي را به جنب و جوش بياندازد تا افكار سياسي خاص خود را به اجتماع عرضع كنند، و همچنين حركت هايي ديده مي شود كه از ريشه طايفي و ايلي و عشيره اي و قومي بوجود مي آيد كه گروهي از روي عصبيت و حقد و كينه، نسبت به گروه هاي ديگري دست به فعاليت مي زنند.

اما در تاريخ حركت هاي ديگري نيز وجود دارد كه انسان ها به هيچ وجه منافع مادي و شخصي و طبقاتي خود را مي خواهند و اصلاً مصلحتي خصوصي ندارند، بلكه مبداء و منشاء اين حركت ها، چيزي خارج از «من»، وراي منافع مادي و شخصي، از نوع خدا و روح و عقيده است. در اين نوع حركت ها، روح مردم به حركت درمي آيد، قلب مردم مي جوشد و مي سوزد و به هيجان درمي آيد، حركتي كه با قلب ها و روح ها رابطه دارد، حركتي كه لطيف ترين احساسات عارفانه انسان ها را به موج مي برد و انسان را از محيط عادي و روزمره زندگي جدا مي كند و از منجلاب خودخواهي ها و خواسته هاي مادي نجات مي دهد.

انقلاب مقدس ايران چنين حركتي بود، و يك چنين حالتي معنوي و روحاني در ملت ما بوجود آورد، و به همين علت اين انقلاب داراي عمق و اصالت بود، و توانست كه نفوس مردم را تغيير و تحول دهد، و همين تغيير نفس سبب كمال و پيروزي است. اصولاً آنجا كه در نفوس مردم تغيير و تكاملي بوجود نيايد، نمي توان گفت كه حركتي و يا انقلابي بوجود آمده است. حركت بايد نفس ها را تغيير دهد و بسوي كمال ببرد، والاّ جنب وجوش هاي زيادي در جامعه ها بوجود مي آيد كه مثل حباب بر سطح آب ظاهر مي شوند و فوراً محو مي گردند، نظير جاروجنجال هاي توخالي، شعارهاي پر زرق و برق، حركت هاي زوركي و ساختگي، ظاهرسازي هاي پوچ، انقلابي گري هاي متهوّع كه همه روز شاهد تظاهر آنها بوده و هستيم.حالتي كه در پاوه بوجود آمد و كردستان را از سقوط حتمي نجات داد، از همين قبيل بود، حركتي كه روح مردم را جذب كرد و قلب مردم را به حركت درآورد، و در نفس مردم تغيير و تحول ايجاد كرد، و سبب شد كه مردم به حركت درآيند، فداكاي كنند، و يكپارچه براي نجات كردستان آمادة شهادت شوند. و همين تحرك و تحول در نفس و روح سبب پيروزي و تكامل شد.در عين اينكه مردم سيل آسا بسوي نخست وزيري و كرمانشاه{باختران} و پاوه به حركت درمي آيند، درعين حال مي بينيد كه مردم مؤمن و آزاده، در كمال اضطراب و ناراحتي شديد، شب زنده داري مي كنند، نماز مي خوانند، دعا مي كنند، دست به مناجات برمي دارند، از ته قلب ناله مي كنند، اشك مي ريزند و خالصانه از خداي بزرگ مي خواهند كه محاصره شدگان مظلوم پاوه را از اين گرداب بلا نجات بخشد. حتي كساني خارج از مرزهاي ايران، كه دستشان به جايي نمي رسيد و نمي توانستند عمل مؤثري را نجام دهند، در نيمه شب دست به دعا و مناجات برمي دارند، به درگاه خداي بزرگ استغاثه مي كنند كه محاصره شدگان پاوه را از مرگ حتمي برهاند. اين دعاهاي قلبي، اين مناجات هاي خالصانه، اين راز و نيازهاي نيمه شب، اين تحرك نفساني و عرفاني كه فقط و فقط بخاطر حق و حقيقت انجام مي گرفت و به هيچ وجه رنگي از خودخواهي و منفعت طلبي نداشت، تا چه اندازه نفس ها را صيقل داد، و روح ها را بهم نزديك كرد و انسان ها را در حالت خلسه و معراج به يك تكامل روحي و نفسي رسانيد. ارزش و اهميت حركت پاوه از همين عمق تحول نفسي و تكامل روحي آن آشكار مي گردد و سبب پيروزي معجزه آساي ما در كردستان براساس همين عمق تحول و تكامل بود.