(در اين خطبه كه با عبارت «ما وحده من كيفه و لا حقيقته اصاب من مثله» «آن كس كه براى خدا بيان كيفيت كند او را يگانه ندانسته است و كسى كه براى او مثل و مانندى بيان كند به حقيقت نرسيده است». شروع مى شود، اصول علم توحيد چندان جمع شده است كه خطبه هاى ديگر چنان نيست.
[شماره اين خطبه در مصادر نهج البلاغه 184 و در ترجمه نهج البلاغه 186 است در نهج البلاغه مرحوم فيض الاسلام هم به شماره 228 ثبت است اين اختلاف را كه در نسخه هاى ابن ابى الحديد و كيدرى و ميثم بحرانى از لحاظ شماره گذارى ديده مى شود استاد سيد عبدالزهراء حسينى ضمن همين خطبه بيان كرده اند و منابع خطبه را هم كه كافى كلينى (ره) و احتجاج طبرسى است بيان فرموده اند. م. ]
در اين خطبه هم كه از خطبه هاى مفصل نهج البلاغه است، ابن ابى الحديد هيچگونه بحث تاريخى ايراد نكرده است، ولى خطبه را در چند بخش توضيح داده و تفسير كرده است و مباحث كلامى بسيار ارزنده يى را مطرح كرده است و سى اصل از اصول مربوط به توحيد بارى تعالى را آورده است كه همگى از منبع زلال كلام على عليه السلام سرچشمه گرفته است).
[مناسب است سخن سيد مرتضى (ره) متكلم بزرگ شيعه را به اطلاع خوانندگان ارجمند برسانم. او در ج 1، ص 103 امالى خود مى نويسد، بدان كه اصول توحيد و عدل از سخنان و خطبه هاى حضرت اميرالمومنين على عليه السلام برگرفته شده است و هر كس در آنچه از علم كلام نقل شده است دقت كند و بنگرد خواهد ديد كه آنچه متكلمان تاليف و تدوين كرده اند بر گرفته از همين سخنان و خطبه ها و شرح و تفصيل آن است. ]