مجله دانشكده ادبيات و علوم انساني تبريزـ شماره 111 ،پائيز 1353
عبدالامير سليم
در ايران باستان هر ماه سي روز بود و پنج روز نيز در گذشته دور، در آخر آبانماه و بعدها در پايان اسفندماه بر آن ميافزودند و بدين ترتيب سال داراي سيصدو شصت و پنج روز ميشد. هر يك از روزهاي ماه را ايزدي بود كه نگهباني آنروز بدو سپرده شده بود و هر روز بنام فرشته ويژه خود ناميده ميشد. همچنين هر روز را ستايشي بود كه در سيروزههاي بزرگ و كوچك به اوستائي و پهلوي و پازند و فارسي بجاي مانده است. براي اطلاع و آگاهي بيشتر ميتوان به «خرده اوستا[1]» مراجعه كرد. تصادفاً در اخبار شيعه اماميه به مطالبي برخوردم كه مستقيماً از آبشخورهاي ايراني گرفته شده بود و برخي از اختيارات ايام در اين احاديث با آنچه از دوران ايران باستان باز مانده است تطبيق ميكرد از اينرو به گردآوري و تنظيم آنها پرداختم تا پردهاي از راز تأثير فرهنگ ايران باستان در فرهنگ اسلامي بكنار زده شود و شايد روزي بتوان از تأثيرهائي ژرفتر آگاهي يافت. پيش از شروع ذكر اين نكته خالي از فايده نيست كه هر يك از اين ايزدان را گلي است ويژه كه در بندهشن [2] به شرح زير آمده است:
«هر گلي خويش امشاسپندي است: مورد ] و [ ياسمن اهرمزد خويش است، سمن سپيد بهمن، مرزنگوش ارديبهشت، شاهسپرم شهريور، فرنگ مشك اسپندارمذ، سوسن خرداد، چمبك امرداد، بادرنگبويه دي باذر، آذرگون آذر، نيلوفرابان، مروسفيد (مروخوش) خورشيد، نرگس ماه، بنفشه تير، نيرورس (؟) گوش، كاردو دي بمهر، همه بشكوفه مهر، خيري سرخ سروش، نسترن رشن، بوستان افروز فروردين، سنبل بهرام، خيري زرد رام، بادرنگ خوشبوي باد، شنبليد دي بدين، گل صد برگ دين، همه بهارارد، آلاله اشتاد، هوم سفيد آسمان، بانو اسپرم زامياد، كركم مارسپند، مردارد شيران انيران. علاوه بر اين در هر روز ماه آشامه خاصي[3]براي خسروان فراهم ميآوردند كه متاسفانه تا كنون صورتي كامل يا ناقص از اين آشامهها بدستم نرسيده است.
براي پيوند هر چه بيشتر مطالبي كه در لابلاي احاديث آمده است با يادگارهاي ايران باستان در آغاز هر بخش قسمتي از اندرز آذرباد مارسپندان[4] و در پايان مطلبي از آثار الباقيه [5] و برهان قاطع اگر جالب باشد آورده شده و در اين ميان آنچه را كه از منابع زير بدست ميآيد و مجلسي دوم در بحار الانوار چاپ اسلاميه تهران (ج59ص143-56) و (ج97ص324-133) گرد آورده است برگزيدهاي نقل ميكنم باشد كه بشناسائي فرهنگ تطبيقي ايران و اسلام كمك كند.
بنقل بيروني در الاثارالباقية ص 29 هرمزان حساب «ماه روز» ايرانيان را براي عمر بازگو و چگونگي آنرا تشريح كرد پس «ماه روز» را تعريب كردند و گفتند «مؤرخ» و تأريخ را مصدر آن قرار دادند. باز بنقل از همان مأخذ ص 63 روزهاي هر ماه را نزد عرب نامي ويژه نبود. آن چنانكه ايرانيان داشتند و هر سه شب از شبهاي ماه را نامي ويژه بود كه با وضع ماه و نور افشاني آن تناسب داشت. پس بعيد نمينمايد كه پس از استخدام «ماه روز» ايراني بتدريج نام روزهاي ماه نيز بر ايشان معلوم شده و بكار رفته باشد.
1- الدروع الواقية تأليف سيد رضي الدين علي بن طاووس كه مطالب منقول از سلمان فارسي از اين مأخذ گرفته شده است.
2- المكارم يا مكارم الاخلاق تأليف حسن بن فضل بن حسن بن فضل طبرسي.[6]
3- زوائد الفوائد تأليف علي بن علي بن طاوس.
4- العدد القوية لدفع المخاوف اليومية تأليف علي بن يوسف بن المطهر الحلي كه در نقل مطالب منقول از سلمان فارسي از اين مأخذ نيز استفاده شده است.
5- حديث معلي بن خنيس بنقل از يكي از كتابهاي معتبر در بحار الانوار ج 59 ص 91 تا 100.
6- كتابي در نجوم منقول از امام صادق (ع) در بحارالانوار (ج59 ص 101- 105).
7- روايت كتاب المختار في الاختيارات ابونصر يحيي بن جرير تكريتي منقول در بحارالانوار (ج59 ص 105-107).
8- روايت اختيارات ايام شهور الفرس منقول در بحار (ج 59 ص 107- 109).
نويسندگان متأخر نيز از اين نوشتهها استفاده كردهاند و احكام و نماز و دعاي مخصوص روز نوروز را نقل كردهاند.
اينك به مطلب ميپردازيم و قضاوت را به خوانندگان واگذار ميكنيم: