امام خمینی (ره)، ساده زیستی و مسأله شأن

احمد عابدینی

نسخه متنی -صفحه : 74/ 18
نمايش فراداده
گاهي شخصي خانه کوچکي دارد و در آن زندگي مي کند, ولي به جهت مهربان بـودن, شناسا بودن , خويشاوندان زياد داشتن, هر روز ميهمانهاي زيادي بـه خانه اش رفت و آمد مي کنند و او حس مي کند که در اين منزل کوچک, هـم خـودش و هـم ميهمانانش ناراحتند, مي گويد در شان من است که خانه بـزرگ تر داشته باشم, من نيازمند به خانه بزرگي هستم عرف اين سخن را مي پذيرد.

شـخص ديگري که دوست, همسايه و... داراي زندگي و منزل مساوي با اوست; امـا ميهمان کم تري به خانه او مي آيد, اگر اين شخص بخواهد خانه خود را بـا خـانه اي بزرگ تر عوض کند و بگويد شان من خانه بزرگ تري است, عـرف نـمي پذيرد, بلکه خريد خانه بزرگ تر را بر چشم وهم چشمي, حسادت و مانند آن حمل مي کند.

و همچنين اگر شخص در اثر شغل زياد, موقعيت اجتماعي, اهميت وقت و عمر او, تـرس از ترور يا ربودن او, لازم باشد در حال و وضع ويژه اي به سر بـرد, شايد عرف بپذيرد که او شانش اين است که از تواناييها و برنامه هـاي ويـژه اي برخوردار باشد, ولي براي فرزندان, بستگان و خويشان او چـنـيـن شـانهايي را قأل نيست, مگر اين که خود آنان نيز, حال و وضع ويژه اي داشته باشند.

بنابراين, قضاوت عرف در جاها, حال و وضعها, زمانها و افراد گوناگون, فـرق دارد و قـاعـده مـنـد ساختن اين امور کاري بس مشکل است. به طور فـشرده و خلاصه مي توان گفت: شانهايي که بر خاسته از نيازها باشد, چه نـيـاز مـعـنوي, چه مادي, چه اجتماعي و سياسي و... را عرف مي پذيرد, ولـي آنـچـه فـرد سعي مي کند خود را نيازمند آن بداند و با توجيه به خـود بـبـنـدد چـه با نسبت دادن خود به مقام و موقعيتي باشد و چه با نـسـبـت دادن بـه فـرد صاحب جاه و مقام و چه به رخ کشيدن مال و منال باشد, از ديد عرف پذيرفته نيست.

خـلاصه:

با توجه به مثالهاي مطرح شده, معناي امروزي شان, افزون بر آن شـانهاي پذيرفته شده و پذيرفته نشده از نظر عرف, تا حدودي روشن شد و بـه دسـت آمد عرف ترکيبي از مقام و منزلت همراه با احتياج و نياز را در نظر مي گيرد و براساس آن حکم مي کند.

امـا اين که عرف بين مال شخصي و مال عمومي و بيت المال, چقدر فرق مي گذارد نياز به دقت افزون تري است.