اينها و نمونههايي از اين دست - که کم نيستند - همه، گوياي اين مطلب هستند که انسان غير معصوم، در پرتو تعاليم انبيا و اوصياي الهي ميتواند قوه حافظه و يادآوري خويش را به حدّي که - کمتر يا اصلاً - دچار فراموشي نشود، برساند. وقتي يک فرد معمولي ميتواند سيستم عصبي و روحي خود را تا بدين گستره برساند، پيداست که شدت و قوت حافظه و ذاکره حضرت ابوالفضل و حضرت زينت و حضرت علياکبر سلامالله عليهم اجمعين و نظايرشان چگونه خواهد بود؛ و از آن بالاتر - که در قوه وهم هم نميگنجد - حافظه و ذاکره حضرات معصومين عليهمالسّلام است.
بنابراين، نيازي به تذکر و توضيح نيست که اين انوار مقدس، هيچگاه از بدو تولد تا شهادت - حتي براي يک لحظه - دچار عارضه ، نسيان و فراموشي نگشته و تمامي معلومات بيانتهايشان را در اذهان مبارک خويش به ياد داشتهاند.
گرچه با تذکرات پيشين، هيچگونه نيازي به نقل گفتار انديشمندان اسلامي در اين زمينه وجود ندارد، لکن براي تکميل بحث و زدودن شبهههاي احتمالي و نيز زينت بخشيدن به اين مقال، بجاست آنها را مندرج سازيم:
1 - مرحوم شيخ محمدحسن مظفر (م 1375 ق) گويد: « مخفي نيست که رياست امام، رياستي ديني و زعامتي الهي و نيابت از رسول اکرم (ص) در اداي وظيفه است. و هدف از آن, مجرد حفظ حوزه حکومت و ايجاد امنيت در بين مردم نيست؛ چه اگر هدف، منحصر به اينها باشد، يک رهبر کافر يا منافق يا بدترين گناهکاران هم ميتواند از عهده آن برآيد. ولي چون مقصود از چنين زعامتي - مانند امر رسالت - تحصيل اموري است که نيکبختي دنيا و عقبي را در پي دارد، بايد امام نيز مانند پيامبر، معصوم باشد و کليه صفتهاي کمال را دارا بوده و در تمامي خصلتهاي پسنديده، از سايرين افضل باشد.»[11]
در آغاز اين مقال گذشت که تذکر و حفظ از جمله صفتهاي کمالي است؛ بنابراين، امام بايد آن را دارا بوده و از ضد آنها يعني سهو و نسيان، مبّرا باشد.
نبايد از ياد برد که عصمت، شامل مصونيت از دو بخش گناهان، سهو و نسيان و نيز شک، شبهه و جهل ميباشد. نويسنده «کلمالطيب» در اين باره ميگويد: «نخستين شرط امامت، عصمت است. عصمت بر دو قسم است: اول عصمت از گناهان به اين معنا که از جميع معاصي چه صغيره و چه کبيره، حتي از خيال معصيت در همه عمر، مبّرا و مصون باشد. دوم، عصمت از سهو و نسيان و شبهه و جهل و صفات رذيله و اعمال قبيحه.» [12]
2 - شيخ طوسي در کتاب «تهذيبالاحکام» در جايي درباره اينکه پيامبر(ص) دچار فراموشي نميگردد، گفته است: «انديشهها از پذيرش صدور فراموشي از پيامبر (ص) امتناع دارند.» [13]
3 - شيخ مفيد(ره) در رسالهاي در رد کساني که نسبت فراموشي به پيامبر(ص) دادهاند ميگويد: «روايتي که ناصبيان و مقلدين [14] ، از شيعه نقل کردهاند که پيامبر(ص) در نماز دچار فراموشي شد، از جمله خبرهاي واحدي است که هيچ ثمره علمي و عملي دربر ندارد و هر کس به يکي از اينگونه خبرها عمل نمايد،، به ظن، اعتماد کرده که خداوند از عمل به آن در دين نهي کرده است. روي برتافتن از چنين خبري - به طور يقين - واجب است؛ به دليل اينکه پيامبر (ص)، هيچ نقصاني نداشته و کامل بوده و معصوم؛ و خداوند او را از خطاي در عمل حفظ کرده است.» [15]
شيخ در جايي ديگر گويد: «پيامبر ما محمد(ص) از زماني که خداوند او را خلق کرد و تا آنگاه که روحش را قبضه نمود، هيچگاه - نه از روي تعمد نه از روي فراموشي - خلاف و گناهي را مرتکب نشد.» [16]
3- فقيه تراز اول ديگري به نام جعفر بن حسن حلي معروف به محقق اول (م 676 ق) در کتاب معروف خويش به نام «المختصرالنافع» بعد از نقل روايتي، ميگويد: حق اين است که منصب امامت، از سهو در عبادت، پيراسته است.» [17]
بديهي است که هر فضيلتي که در يکي از ائمه يا همه آنان وجود داشته باشد، در پيامبر (ص) نيز - به طور حتم - موجود است؛ زيرا همانگونه که در قرآن مجيد بيان شده، آن حضرت، مقام امامت را نيز دارا بود.
4 - علامه حلي در کتاب «تذکرة الفقها» بعد از نقد روايتي، گويد: «پيامبر(ص) معصوم است و فراموشي نسبت به ايشان، امکان ندارد.» [18]
5 - ايشان همچنين در يکي از آثار خود به نام «رساله سعديه» گويد: «علما در موضوع خطا و فراموشي پيامبر(ص)، اختلاف دارند؛ گروهي بر اين عقيدهاند که ايشان دچار خطا و فراموشي نميشود و جمع ديگري، چنين چيزي را نسبت به ايشان ممکن دانستهاند.»
وي بعد از نقل و نقد گفته گروه دوم، در پايان فرموده است: «اين گروه نفهميدهاند که نسبت دادن چنين سخناني به ايشان - در حقيقت - کفر است... اگر فراموشي و خطا در حق پيامبر(ص) جايز باشد، در کليه سخنان و اعمال ايشان چنين چيزي امکان خواهد داشت، و با اين حال ديگر هيچ اطميناني به خبرهايي که ايشان از سوي خداوند تعالي و ديگر اديان و شرايع بازگو فرموده، باقي نخواهد ماند. و معلوم است که توصيف پيامبر(ص) به عصمت، سنجيدهتر و بهتر از آن ميباشد که او را به ضد آن توصيف نماييم.» [19]
علامه در جاي ديگري ميگويد: «امام براي جلوگيري از خطايي که از مکلفّان، امکان وقوعش ميرود، نصب شده؛ اگر او هم جايز الخطا باشد، بايستي براي جلوگيري از خطاي او، امام ديگري نصب شود و اين موجب تسلسل است.» [20]
6 - فرزانه علوم معقول و منقول قرن نهم هجري - فاضل مقداد سيوري - در کتاب «شرح نهجالمسترشدين»، گستره عصمت پيامبر(ص) و امام(ع) را در چارچوب امور چهارگانه ذيل ميداند:
الف) در تبليغ دين؛ ب) در اعتقادات ديني ؛ ج) در کارهاي ديني؛ د) در کارهاي دنيوي .[21]
7 - بهاء الملة والدين - شيخ بهايي - در اثر خويش به نام « جوابالمسائلالمدنيات» گويد: « پيراستگي انبيا و ائمه (عليهمالسلام) از اشتباه و فراموشي, مورد اتفاق و اجماع همه علماي شيعه است.» [22]
8 - فقيه بينظير عالم تشّيع، محمدبن جمالالدين مکي معروف به شهيد اول (م 786 ق) در کتاب «ذکريالشيعه» گويد: «برهان عقلي، به پيراستگي پيامبر (ص) از فراموشي استوار گشته است... همه علماي شيعه پيش از شيخ صدوق و استادش و بعد از آنان، در نفي سهو و فراموشي از پيامبر (ص) و ائمه اطهار (عليهمالسّلام) اتفاق نظر دارند.»
شهيد اول ، نظير همين فرموده را در کتاب «البيان» نيز ابراز کرده است. [23]
9 - فيلسوف و زاهد بزرگ قرن سيزدهم هجري، حکيم سبزواري در اين زمينه ميفرمايد: «عصمت در انبيا و اوصيا و ملائکه - در اعتقادات و تبليغ، و در احکام و افعال، از گناهان صغيره و کبيره، خواه به عمد و خواه به سهو و خواه از روي خطاي در تأويل، در همه عمر، بيش از بعثت و بعد از بعثت در پيامبران و در امام، پيش از منصوبشدن به مقام امامت و بعد از آن در علم و عمل - به معناي مصونيت از خطا، سهو و فراموشي است.»[24]
10 - علامه شيخ محمدرضا مظفر در اين مورد ميفرمايد: «علماي اماميه معتقدند که ائمه اطهار بايد مانند انبيا از انجام تمامي کارهاي زشت و ناپسند - از خردسالي تا هنگام مرگ، چه عمدي و چه سهوي - مصون و معصوم باشند؛ چون آنان برپادارندگان و حافظان شرعاند و در اين موضوع، مانند رسول خدا (ص) هستند.» [25]