نور علم ـ شماره 20 ، فروردين 1366
ناصر باقري بيدهندي
قال الباقر(ع):
1ـ مَنِ اغْتيبَ عِنْدَهُ اَخُوهُ الْمُؤْمِنُ فَنَصَرَهُ وَ اَعانَهُ نَصَرَهُ الله وَ اَعانَهُ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ، وَ مَنِ اغْتيبَ عِنْدَهُ اَخُوهُ الْمُؤْمِنُ فَلَمْ يَنْصُرْهُ [ولم يُعِنْهُ] وَلَمْ يَدْفَعْ عَنْهُ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلٰى نُصْرتِة وَ عَونِهِ حَقَّرَهُ الله[حَفَضَهُ الله خ ل، خَوَّفَهُ الله خ ل] فى الدُّنيا وَ الآخِرة.
ثواب الاعمال و عقاب الاعمال/113، بحار ج 72/255، وسائل ج8/606 [با اختلاف مختصر]، المؤمن/72، مستدرک 2/108 ح 2(قسمت آخر حديث)، جامع السعادات، 2/299، ربيع الابرار/767، ميزان الحكمة ج 7 ص 353، كشف الريبة فى احكام الغبية/25.
2ـ مِنَ الْغيبَةِ اَنْ تَقُولَ فى اخيك ما سَتَرَهُ الله عَلَيْهِ، فَاَمَّا اْلأََمْرُ الظّٰاهِرُ مِنْهُ مِثْلَ الْحِدَّةِ وَ الْعَجَلَةِ، فَلٰا بَاسَ اَنْ تَقُولَهُ، وَ اَنَّ الْبُهْتانَ اَنْ تَقُولَ فى اخيكَ ما لَيْسَ فيهِ.
تحفالعقول/219، بحار ج 75/178 (وکلينيره در کافي ج 2/358 و صدوق قدسه در معاني الاخبار از امام صادق(ع) نقل کردهاند.)
3ـ قٰالَ(ع) رَسُولُ الله(ص): سِبٰابُ الْمُؤْمِنِ فُسُوقٌ، وَ قِتالُهُ كُفْرٌ، وَ اَكْلُ لَحْمِهِ مَعْصَّيةٌ[الله خ ل] وَ حُرْمَةُ مالِهِ كَحُرْمَةِ دَمِهِ.
مجموع ورّام ج2/209 سفينة الباقر، ج1/41، اصول کافي ـ باب اسباب ج2/360، بحار ج 72/255، وسائل ج 8/599 و 610، مشكاة الانوار/100، عقاب العاملي، با حذف«و حرمة ماله كحرمة دمه».
4ـ قالَ(ع) وَجَدْنا فى كِتٰابِ عَلّى(ع) اَنَّ رَسُولَ الله(ص) قٰالَ عَلَى الْمنبَرِ: وَاللهِ الَّذى لا اِلٰهَ اِلاّ هُوَ ما اُعْطِىَ مُؤْمِنٌ[قَطُّ خ ل] خَيْرَ الدُّنْيا وَالآخِرةِ اِلاّ بِحُسْنِ ظَنَّهِ بِاْلله عَزَّوَجَلَّ وَ الْكَفِّ عَنْ اِغْتيابِ الْمُؤمِنينَ، وَالله الذَّى لاٰ اِلهَ اِلاّ هُوَ يُعَذِّبُ اللهِ عَزّوَجَلَ مُؤمِناً بِعذابٍ بَعْدَ التَّوبة وَ الاِسْتِغْفارِ لَهُ اِلاّ بِسوُء ظَنّهِ بِالله عَزَّوَجَلَّ وَ اِغْتيٰا بِهِ لِلْمُؤمِنينَ.
بحار ج 72/260 به نقل از الاختصاص/227، سفينة البحار ج 2/337، جامع الاخبار/126.
5ـ قالَ(ع) قالَ رَسُولُ الله(ص): ... وَ الْمُؤْمِنُ حَرامٌ عَلَى الْمُؤْمِنِ اَنْ يَظْلِمَهُ اَوْ يَخْذِلَهُ اَوْ يَغْتابَهُ اَوْ يَدْفَعَهُ دَفْعَةً.
اصول كافى، ج 2ـ باب المؤمن و علاماته و صفاته ـ /235، وسائل الشيعة ج8ـ كتاب الحج، ابواب احكام العشرة، باب 152ـ /597
6ـ اِذٰا كٰانَ يَوْمَ الْقِيامَةِ اَقْبَلَ قَوْمٌ عَلَى الله عَزَّوَجَلَّ فَلاٰ يَجدُونَ لِأَنْفُسِهِمْ حَسناتٌ فَيَقُولُونَ: إلهَنٰا وَ سَيَّدَنٰا مٰا فَعَلْتَ حَسناتِنا فَيَقُولُ الله عَزَّوَجَلَّ: اَكَلَتْهَا الْغيبْةُ فَاِن الغيْبَةَ لَتأْكُلُ الْحَسَناتِ كَما تَأكُلَ النّارُ اَلْحَطَبَ.
مَنْ يَجُوزُ غيبَتهُ
7ـ ثَلاٰثَةٌ لَيْسَتْ لَهُمْ حُرْمَةٌ: صٰاحبُ هوى مُبْتدعٍ، وَاْلأمامُ الْجائِرُ، وَالْفاسِقُ الْمُعْلِنُ الْفِسْقِ.
بحار ج 75/253، ميزان الحكمة ص 340 ح 15215، وسائل ج 8/605.
1ـ امام باقر(ع) : کسي که نزد او از برادر مؤمن غيبت شود ولي او دفاع نموده و ياري رساند خداوند او را در دنيا و آخرت ياري نمايد. و کسي که در موقع غيبت از برادرش، او را نصرت ننموده و از او دفاع نکند با اينکه قدرت بر آن را داشته باشد، خداوند او را در دنيا و آخرت حقير و ناچيز ميگرداند.
2ـ غيبت شمرده ميشود، اينکه درباره برادرت، مطالبي را که خداوند آنها را پوشيده و مستور کرده است اظهار داري، اما گفتن آنچه که از او آشکار باشد مانند تندي و شتاب کردن(عجول بودن) عيبي ندارد، و بهتان اين است که عيبي که در برادرت نيست، به او نسبت دهي.
3ـ بگوئي از مؤمن دليل بر فسق گوينده، و مبارزه کردن با او، علامت کافر بودن مبارزه کننده و خوردن گوشت او(غيبتاش)، معصيت و نافرماني خدا محسوب ميشود، و احترام گذاردن به مال او برابر با محترم شمردن خون او است.
4ـ امام(ع) فرمود: در کتاب علي(ع) يافتيم که رسول خدا(ص) روي منبر فرمود: سوگند به خداوندي که جز او خدائي نيست: هرگز به مؤمن خير دنيا و آخرت داده نشد مگر به خاطر حسن ظنش به خداوند عزّوجل و دوري از غيبت مؤمنان، و قسم به خدائي که جز او خدائي نيست خداوند سبحان مؤمني را بعد از توبه و استغفار عذاب نميکند مگر به خاطر سوء ظني که به خداي عزّوجل پيدا کرده و غيبتي که از مؤمنين نموده است.
5ـ امام باقر(ع) نقل ميکند که پيامبر(ص) فرمود: ... مؤمن، کسي است که بر مؤمن ديگر حرام است که به او ستم نمايد و يا او را پست گردانيده و يا از او غيبت کند و يا يکباره او را از خود براند.
6ـ هنگامي که قيامت بر پا شود گروهي که در پرونده اعمال خود حسناتي نمييابند به خداوند عرض ميکنند پروردگارا: حسنات ما کجا است؟ خداي عزّوجل ميفرمايد: غيبت آن را از بين برده همانا غيبت حسنات را ميخورد همانگونه که آتش هيزم را.
کساني که غيبتشان جائز است.
7ـ سه دستهاند که حرمتي براي آنها نيست(و غيبتشان رواست): اهل هواي بدعت گذار، پيشواي ستمکار، فاسق متجاهر به فسق.