انسان و اندیشه درباره قیامت

عباس محفوظی

نسخه متنی
نمايش فراداده

انسان و انديشه درباره قيامت

آيه الله عباس محفوظى

«لا اقسم بيوم القيامه و لا اقسم بالنفس اللوامه ايحسب الانسان الن‏نجمع عظامه‏» سوگند به روز قيامت ، و سوگند به (نفس لوامه و)وجدان بيدار و ملامت‏گر (كه رستاخيز حق است). آيا انسان مى‏پندارد كه‏هرگز استخوان‏هاى او را جمع نخواهيم كرد.

مساله قيامت و معاد، مورد قبول پيروان همه اديان است; حتى آنان‏كه بر اساس فطرت، ماوراء الطبيعه را پذيرفته‏اند بدان معتقدند.

پيشوايان معصوم ما عليهم السلام مسئله دنيا و آخرت و كيفر وپاداش را با تعبيرهاى گوناگون بيان كرده‏اند كه همه آن‏ها در واقع،تفسير و تبيين آيات قرآنى است. آن بزرگواران در جمله‏هاى كوتاه،معانى بلندى را به ره‏جويان ارائه كرده‏اند تا آنان كه در پى يافتن‏حقيقت‏اند بدان دست‏يابند و از وادى تباهى جان به در برند.

بيان معصوم به گونه‏اى است كه هيچ جاى ابهام باقى نمى‏گذارد و بااندكى تامل انطباق آن با قرآن بر ما آشكار مى‏شود.

يكى از سخنان عميق و پرمعنا، اين فرمايش امام هادى(ع) است كه‏مى‏فرمايد: «الدنيا سوق ربح فيها قوم و خسر فيها آخرون; دنياچونان بازارى است كه گروهى در آن سود مى‏برند و دسته‏اى‏زيان‏كارند.» اميرمومنان(ع) مى‏فرمايد: «اليوم عمل و لاحساب و غداحساب و لاعمل;امروز (دنيا) وقت عمل است و نه جاى بازخواست و فردا(قيامت) روز بازخواست و حساب‏رسى است و نه جاى عمل.» هنگامى كه‏اين دو جمله نورانى را كنار آيه «كل نفس بما كسبت رهينه‏» قراردهيم، درمى‏يابيم كه هيچ تباين و اختلافى ميان آن‏ها وجود ندارد، جزدر لفظ «اما» و مفهوم يكى است و آن بازگشت‏به محضر عدل الهى وحضور در عرصه قيامت‏به منظور كيفر و پاداش; همان چيزى كه آيات‏آغازين، به آن پرداخته است.

در جاى ديگرى از سخنان على(ع) مى‏خوانيم: «جان‏هاى‏تان ارزش‏مندندآن‏ها را به كم‏تر از بهشت نفروشيد.» داد و ستدى كه مورد نظر امام‏است، همان بندگى و فرمان‏بردارى از خداوند و پيروى از احكام است وعملى كه بر اساس رهنمودهاى بزرگان و متكى به آيات قرآن باشد بهشت‏را به ارمغان مى‏آورد. كسى كه در اين خاكدان، دامان به گناه آلوده‏نكند و فرصت نبازد همانند كشاورزى است كه زمانى را به كاشت و داشت‏مى‏پردازد، تا زمان برداشت فرا رسد، اعمال انسان، چونان بذرى است‏كه روزى ثمر مى‏دهد. و اين، مفهوم روايت است كه: «الدنيا مزرعه‏الاخره‏».

مخاطبان آيه «كلوا واشربوا هنيئا بما اسلفتم فى الايام الخاليه;بخوريد و بنوشيد، گواراتان باد به [پاداش] آن‏چه در روزهاى گذشته‏انجام داديد.» جز پاكان و كسانى كه در دنيا راه صلاح پيمودند،نيستند، چرا كه پرهيز از گناه چنين پاداشى دارد.

آنان كه سر به فرمان خدا و رسول نهادند و وعده‏هاى الهى را با يقين‏پذيرفتند شايسته چنين خطابى هستند. اما كسانى كه ره‏توشه‏اى‏برنگرفته و خويش را آماده حساب‏رسى نكرده كجا سزاوار چنين‏پاداشى‏اند. آن چه كه در كلام معصوم آمده و به انسان پيام داده كه‏خويشتن را به كم‏تر از بهشت نفروشيد، تنها در اعمال نيك تبلورمى‏يابد: خدمت‏به بى‏نوايان، يارى زيردستان و تن دادن به مشكلات وبردبارى در گرفتارى‏ها از مصاديق كارهاى نيك است كه انسان را به‏درجه‏اى مى‏رساند كه در قيامت، خطاب مى‏شود كه:

«سلام عليكم بما صبرتم فنعم عقبى الدار; درود بر شما به [پاداش]آن چه صبر كرديد، راستى چه نيكوست فرجام آن سراى‏».

اگر اندكى به آخرت بينديشيم و گوش دل به سخنان رسولان هدايت‏بسپاريم، يقينا ترديد نخواهيم داشت كه ما نيز در آن روز بايد به‏انتظار بنشينيم تا كيفر كردار و يا پاداش اعمال خود را ببينيم;روزى كه هر كس دل مشغول گرفتارى خويش است و بدون توجه به عزيزان‏خود كه عمرى را در كنار آنان سپرى كرده و با آنان انسى داشته، درپى يافتن راه گريز است، اما افسوس كه بدان دست نمى‏يابد.

ترسيم صحنه قيامت

قرآن كريم آن صحنه هولناك را اين گونه ترسيم مى‏فرمايد:

«يوم يفر المرء من اخيه و امه و ابيه و صاحبته و بنيه لكل امرى‏منهم يومئذ شان يغنيه; روزى كه آدمى از برادرش و از مادرش و پدرش‏و از همسرش و پسرانش مى‏گريزد در آن روز، هر كسى از آنان را كارى‏است كه او را به خود مشغول مى‏دارد. » در جاى ديگر به توصيف آن‏روز پرداخته و مى‏فرمايد: «تعرج الملائكه والروح اليه فى يوم كان‏مقداره خمسين الف سنه فاصبر صبرا جميلا انهم يرونه بعيدا و نريه‏قريبا يوم تكون السماء كالمهل و تكون الجبال كالعهن ولايسئل‏حميم حميما; فرشتگان و روح در روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است‏به سوى «او» بالا مى‏روند، پس صبر كن، صبرى نيكو. زيرا آنان[عذاب] را دور مى‏بينند. و [ما] نزديكش مى‏بينيم. روزى كه آسمان‏هاچون فلز گداخته شود. و كوه‏ها چون پشم زده گردد. و هيچ دوست صميمى‏از دوست صميمى [حال] نپرسد.»

در چنين روز وانفسايى، مردم به دودسته تقسيم مى‏شوند: گروهى رستگار و مشمول آيه كريمه «فى عيشه‏راضيه‏» اند

و دسته دوم كه توشه‏اى براى آن روز برنگرفته‏اند بانگ‏برآرند كه: «يا ليتها كانت القاضيه; اى كاش آن [مرگ] كار را تمام‏مى‏كرد.» و «انا انذرناكم عذابا قريبا يوم ينظر المرء ما قدمت‏يداه و يقول الكافر يا ليتنى كنت ترابا; ما شما را از عذابى نزديك‏هشدار داديم، روزى كه آدمى آن چه را با دست‏خويش پيش فرستاده است‏بنگرد، و كافر گويد: كاش من خاك بودم. »

دسته اول روزگار دنيايى‏خود را به سلامت‏سپرى كردند و آن‏چه در توان داشتند در خدمت‏به خلق‏خدا به كار مى‏گرفتند و امروز به دليل سبك بارى، حسابى نه چندان‏سخت پس مى‏دهند و به لطف و رحمت هميشگى الهى مى‏پيوندند:

«فسوف يحاسب حسابا يسيرا و ينقلب الى اهله مسرورا; به زودى‏اش‏حسابى بس آسان كنند و شادمان به سوى كسانش باز گردد.»

احوال زيان ديدگان و كافران در قيامت

جمعيت زيان ديده در قيامت از سر زبونى و ناتوانى، از گذشته اظهارندامت مى‏كنند، ولى براى آنان سودى ندارد، زيرا در فرصتى كه‏مى‏توانستند توشه‏اى برگيرند، به غفلت‏سپرى كردند. پيام خدا و رسولان‏را ناشنيده انگاشتند اينك به ياد تباهى‏هاى خود، ناله‏كنان راه چاره‏مى‏جويند. قرآن كريم از زبان آنان مى‏گويد: «يا ليتنى اتخذت مع‏الرسول سبيلا; اى كاش با پيامبر خدا همراه شده و از او پيروى‏مى‏كردم‏».

اما پيش‏تر و در دار دنيا هرگاه مورد خطاب پيامبران قرارمى‏گرفتند و از مرگ و قيامت‏بيم داده به راه هدايت فراخوانده‏مى‏شدند به سخريه پاسخ مى‏دادند «و قالوا ان هى الا حياتنا الدنيا وما نحن بمبعوثين; و گفتند: جز زندگى دنياى ما [زندگى ديگرى] نيست‏و برانگيخته نخواهيم شد.» و از پذيرش حق گريزان بودند و مناديان‏حق را مى‏آزردند. آنان كارهاى خويش را درست و معيار عمل مى‏دانستند،هاديان راه حق را به تمسخر مى‏گرفتند، در زمين فساد و تباهى‏مى‏كردند و مى‏پنداشتند كه كارى نيكو انجام مى‏دهند.

خداوند متعال در معرفى اينان كه بى‏ترديد از زيان‏كارترين افرادند،خطاب به رسول اكرم(ص) مى‏فرمايد: «قل هل ننبئكم بالاخسرين اعمالاالذين ضل سعيهم فى الحيوه الدنيا و هم يحسبون انهم يحسبون صنعا;بگو: آيا شما را از زيان‏كارترين مردم آگاه گردانم [آنان] كسانى‏اندكه ك وشش‏شان در زندگى دنيا به هدر رفته و خود مى‏پندارند كه كار خوب‏انجام مى‏دهند.» مخاطبان اين آيه كسانى هستند كه در دنيا ازارتكاب هيچ خلافى دريغ نمى‏كردند، معروف را منكر و منكر را معروف‏مى‏شمردند، احكام خدا را تغيير مى‏دادند و بندگى خدا را بر خود،گران مى‏ديدند، اينان چون به عرصه قيامت درآيند با كوله‏بارى سنگين‏از گناه در انتظار حساب‏رسى مى‏ايستند، روزى كه به تعبير قرآن كريم‏معادل پنجاه هزار سال است و قرآن، آن را اين گونه معرفى مى‏فرمايد:

«فكيف تتقون ان كفرتم يوما يجعل الولدان شيبا; پس اگر كفربورزيد، چگونه از روزى كه كودكان را پير مى‏گرداند، پرهيز توانيدكرد.» بايد به حساب‏هاى آنان رسيدگى شود، حساب سركشى‏هايى كه پيشه‏ساخته بودند و گوش به هيچ بشير و نذيرى نمى‏سپردند.

اين وضعيت عرصه قيامت است و حال مردم نيك كردار و بد رفتار. چون‏انسان مومن را پاداش جاودان دهند و او را به بهشت‏برند مى‏گويد:

«انى ظننت اءنى ملاق حسابيه;من يقين داشتم كه به حساب خودمى‏رسم.»

بى‏نوا آن كس كه برگ عيشى پيش نفرستاده است، قرآن كريم درتوصيف حال آنان مى‏فرمايد: «خذوه فغلوه ثم الجحيم صلوه ثم فى‏سلسله ذرعها سبعون ذراعا فاسلكوه، انه كان لايومن بالله العظيم، ولا يحض على طعام المسكين; [گويند] بگيريد او را و در غل كشيد، آن‏گاه ميان آتشش اندازيد. پس در زنجيرى كه درازى آن هفتاد گز است وى‏را در بند كشيد، چرا كه او به خداى بزرگ نمى‏گرويد، و به اطعام‏مسكين تشويق نمى‏كرد.

و چون به دوزخ درآيند از ايشان بپرسند: «ما سلككم فى سقر قالوالم‏نك من المصلين و لم‏نك نطعم المسكين و كنا نخوض مع الخائضين وكنا نكذب بيوم الدين حتى اتانا اليقين; چه چيز شما را در آتش[سقر] درآورد. گويند: از نمازگزاران نبوديم. با هرزه درايان‏هرزه‏درايى مى‏كرديم و روز جزا را دروغ مى‏شمرديم، تا مرگ ما دررسيد.»

و نيز از آنان مى‏پرسند: «تكاد تميز من الغيظ كلما القى‏فيها فوج ساءلهم خزنتها اءلم ياءتكم نذير قالوا بلى قد جاءنا نذيرفكذبنا و قلنا ما نزل الله من شى‏ء ان انتم الا فى ضلال كبير وقالوا لو كنا نسمع او نعقل ما كنا فى اصحاب السعير; نزديك است كه‏از خشم شكافته شود هر بار كه گروهى در آن افكنده شوند، نگاهبانان‏آن از ايشان پرسند: مگر شما را هشدار دهنده‏اى نيامد.

گويند: چرا؟ هشدار دهنده‏اى به سوى ما آمد ولى تكذيب كرديم وگفتيم: خدا چيزى فرو نفرستاده است، شما جز در گمراهى بزرگ نيستيد،و گويند: اگر شنيده و پذيرفته بوديم يا تعقل كرده بوديم در ميان‏دوزخيان نبوديم.

منكران رسالت و معاد و قيامت، زبان به اعتراف گشوده، اعمال خود راباز مى‏گويند: آنان گناهان خود را برشمرده و مى‏پذيرند كه نمازنخوانده‏اند، بر يتيمان انفاق نكرده و به روز قيامت ايمان‏نياورده‏اند.

احوال مومنان در قيامت

اما كسانى كه در دنيا از فرمان خدا پيروى كردند با اين خطاب الهى‏رو به رو مى‏شوند: «ادخلوها بسلام آمنين; [به آنان گويند:] با سلامت‏و ايمنى در آن جا داخل شويد.» در تفسير اين آيه آمده است كه:

«سلام‏»، به معناى «ايمنى‏» و نيز سلام از سوى خداوند و فرشتگان‏است. رسيدن به اين فوز عظيم براى همه ميسر است.

به شرطى كه انسان در پى رسيدن به آن باشد، چون:

نابرده رنج گنج ميسر نمى‏شود مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد

با تفصيلى كه گفته شد، عمق فرموده امام هادى(ع) را درمى‏يابيم كه‏چگونه گروهى در اين بازار سود بردند و دسته‏اى زيان كردند.

دورى از منابع وحى و رهنمودهاى پيشوايان معصوم(ع) باعث تباهى ومحروم شدن از معارف اسلامى مى‏شود. حتى با اندكى توجه به گفته‏امامان عليهم السلام يقينا راه به جايى خواهيم برد و در غيراين صورت، به بى‏راهه فرو مى‏غلتيم.

امام سجاد(ع) در دعا و مناجات‏خويش مى‏فرمايد: «اءبكى لخروجى من القبر عريانا; بر آن زمانى‏مى‏گريم كه برهنه گام به عرصه محشر مى‏نهم.» انديشيدن در اين دعافطرت پاك را تحت تاثير قرار مى‏دهد. سر سپردگى به شيطان و هواى‏نفس، انسان را از پذيرش اين حقايق باز مى‏دارد، شيطان و هواى نفسى‏كه انسان را به دنياطلبى فرا مى‏خواند و اين حقايق در ديدگان اوچون افسانه‏اى مى‏نماياند. همان گونه كه انسان در داد و ستدهاى رايج‏تلاشى مى‏كند تا بهترين را برگزيند، سزاوار است كه به معاد و قيامت‏خود آن چنان حساب شده بينديشد كه هرگز انگشت‏حسرت و پشيمانى به‏دندان نگيرد.

بايد قدر و بهاى خويشتن را بدانيم و فقط با خدا معامله كنيم كه‏معامله با شيطان زيان ابدى به همراه دارد و هرگز امكان و فرصت‏جبران آن در عرصه قيامت فراهم نمى‏شود. شيطان هميشه در كمين است وهر كسى را به شيوه‏اى مى‏فريبد، براى مومن ده‏ها راه شرعى مى‏گشايد تااو را در يكى از آن‏ها به گمراهى و گناه بكشاند.

هشدار حضرت حق درباره قيامت

اى عزيز، فرصت‏ها را مغتنم بدان كه خداوند متعال مى‏فرمايد:

«يوم لاينفع مال و لابنون الا من اتى الله بقلب سليم; روزى كه هيچ‏مال و فرزندى سود نمى‏دهد، مگر كسى كه دلى پاك به سوى خدابياورد.»

باز مى‏فرمايد: «فيومئذ لاينفع الذين ظلموا معذرتهم و لاهم يستعتبون; و در چنين روزى [ديگر] پوزش آنان كه ستم كرده‏اند سودنمى‏بخشد، و بازگشت‏به سوى حق از آنان خواسته نمى‏شود.» امروز اگراز خداوند معذرت بخواهيم يقينا مشمول الطاف او هستيم كه او ما رابراى عذاب نيافريده است.

دست از «تسويف‏» بداريم و فرصت فراهم آمده را به اميد فرداى‏نيامده از دست ندهيم تا مصداق آيه «و يوم يعض الظالم على يديه‏يقول يا ليتنى اتخذت مع الرسول سبيلا; و روزى است كه ستم‏كار،دست‏هاى خود را مى‏گزد و مى‏گويد: اى كاش با پيامبر راهى برمى‏گرفتم.» خوب بودن كار دشوارى نيست، گذشتن از باطل است و پيروى‏از حق و نگاه داشتن «حرمت‏» و «حريم‏» ديگران.

مبادا كه در قيامت دوستان خود را بخوانيم و بگوييم: «ينادونهم‏الم نكن معكم قالوا بلى ولكنكم فتنتم انفسكم و تربصتم و ارتبتم وغرتكم الامانى حتى جاء امرالله و غركم بالله الغرور; [دورويان]آنان را ندا مى‏دهند آيا ما با شما نبوديم، مى‏گويند چرا ولى شماخودتان را در بلا افكنديد و امروز و فردا كرديد و آرزوها شما راغره كرد تا فرمان خدا آمد و شيطان مغرور كننده، شما را درباره خدابفريفت.» آيا با شما نبوديم و با هم زندگى نمى‏كرديم چه شد كه شمارستگار شديد و ما زيان‏كار.

يكى از نام‏هاى قيامت «يوم الحسره‏» است، يعنى روز حسرت و افسوس‏خوردن. اگر مثل معروف «چرا عاقل كند كارى كه باز آرد پشيمانى‏»را آويزه گوش خود كنيم يقينا در انتخاب مسير، تامل مى‏كنيم و گام‏به بى‏راهه نمى‏گذاريم. فرصت را از دست ندهيم كه وقت تنگ است، ازكرده‏هاى ناپسند توبه كنيم كه او توبه پذير و مهربان است. سختى چندروزه دنيا و به نان خشكى بسنده كردن، اما به حرام نرفتن و حرام‏نخوردن و حرام نگفتن! نعمت جاودان الهى را در پى دارد. براى‏بازگشت‏به راه راست‏بايد شتاب كرد كه غفلت، موجب پشيمانى است امااگر توان پاسخ به حساب‏رسان الهى را، كه از دانه خردل نيزنمى‏گذرند، داريد آن چه مى‏خواهيد بكنيد. بايد بينديشم و به خودآييم تا مبادا كه در محضر الهى و در ديدگان محشريان، از شرم سر به‏زير اندازيم.