استهلال و رسالت روحانیت

رسول جعفریان

نسخه متنی
نمايش فراداده

استهلال و رسالت روحانيت

ماجراي روز سه‏شنبه و اختلاف نظر مراجع در اعلام روز عيد فطر، نشان داد كه مسئله ياد شده به لحاظ فقهي و اجرايي دشواري‏هايي دارد كه بايد براي حل آن چاره‏انديشي جدي صورت بگيرد. طبيعي است كه طي اين چند سال تلاش‏هايي صورت گرفته، اما وضع حاضر نشان داد كه آنچه تا كنون انجام گرفته در مرحله عمل ناكافي بوده و نتوانسته اين مشكل را حل و فصل كند. در واقع بايد ديد كه اشكال اصلي كار كجاست و سپس براي رفع آن چاره‏انديشي نمود.

به نظر مي‏رسد كه در اين‏باره سه مشكل وجود دارد:

1. ظاهر امر آن است كه مشكل تفاوت آراي فقهي فقها در باب رؤيت هلال است. در اين باب نخستين مسئله آن است كه آيا ديدن ماه در يك نقطه، موجب مي‏شود كه در همه مناطق و همه كشورها عيد اعلام شود، يا آنكه ديدن ماه در هر نقطه، براي همان محل قابل قبول است؟

در اين باب منهاي نظر مرحوم آيت الله خويي و برخي از شاگردان ايشان، مانند آيت الله شيخ جواد تبريزي، ساير فقها به اين مبنا اعتقادي ندارند و رؤيت منطقه‏اي آن را مي‏پذيرند؛ گرچه دراين‏باره محدوده كشور و منطقه چندان واضح و روشن نيست و به نظر مي‏رسد كه تركيبي از وسعت جغرافيايي، افق جغرافيايي و حوزه حكومتي در اين زمينه مطرح باشد.

مشكل ديگر لزوم رؤيت ماه با چشم سر و گواهي عده‏اي از معتمدين است كه تقريبا اكثريت قريب به اتفاق فقها به آن قائل هستند. تنها در اين اواخر ـ منهاي آنچه از برخي فقهاي كهن شيعي نقل مي‏شود ـ برخي از فقها، حكم به رؤيت را بر حسب آنچه كه در تقويم‏هاي رسمي و بر اساس محاسبات نجومي آمده، صادق مي‏دانند.

آنچه روز سه شنبه رخ داد، تنها در حد نظريه آيت الله تبريزي به مشكل فوق الذكر باز مي‏گشت. زماني كه در نقطه‏اي از جهان اسلام رؤيت ماه ثابت شد، طبعا براي ايران هم بايد ثابت شده فرض شود. البته در اينجا هم اين مشكل وجود داشت كه آيا رؤيت ماه در آن مناطق واقعا ثابت شده است يا نه. اين مشكلي است كه در ادامه به آن خواهيم پرداخت.

دراين‏باره كه آيا سه ديدگاه فقهي فوق الذكر، يعني كفايت رؤيت در يك منطقه براي مناطق ديگر، لزوم رؤيت در هر منطقه و كشور و كفايت تقويم‏هاي رسمي قابل جمع و هماهنگي هستند يا نه، سخن گفتن بسيار دشوار است. به نظر مي‏رسد اين بحث فقهي است و با وضعيت فعلي ما كه استنباطات فقهي جنبه شخصي دارد نه شورايي عجالتا قابل حل نيست.

2. دشواري دوم آن است كه ثابت شدن رؤيت ماه به چه طريق امكان‏پذير است؟ در اينجا به طور معمول سخن از دو شاهد عادل و طرف اطمينان‏آور و عقلايي ديگر به ميان مي‏آيد. طبعا كسب اطمينان و رسيدن به نتيجه مهم است، اما از آنجا كه در رؤيت ماه با چشم سر، معمولاً خطاهاي زيادي رخ مي‏دهد، فقها به ديدن چند شاهد معمولي و لو عادل اكتفا نمي‏كنند. در واقع از عصر روزي كه حدس زده مي‏شود، شب اول ماه شوال است، عده زيادي در تكاپوي رؤيت ماه برمي‏آيند. در اين وقت، دفاتر مراجع تقليد، آماده دريافت گزارش‏ها مي‏شوند. به طور طبعي اين گزارش‏ها از شهرهاي مختلف به دست مي‏آيد. گزارش‏هاي ياد شده با منابع آنها و تاييد علماي محل از عدالت شاهدان، ميان بيوت علما دست به دست مي‏چرخد و سنجيده مي‏شود.

در اين صورت ممكن است مرجع تقليدي به اين مقدار گزارش اكتفا كرده و آنها را بپذيرد و برايش ثابت شود كه فردا اول ماه است. اما مرجع تقليد ديگر آن شواهد را كافي نداند و برايش ثابت نشود.

يكي از دشواري‏هايي كه روز سه شنبه سبب اصلي اختلاف ميان مراجع تقليد شد، همين نكته بود. در واقع تمامي گزارش‏هاي رسيده در اختيار همه بيوت قرار داشت. همين طور در اختيار دفتر مقام معظم رهبري و نيز دفتر آيت الله سيستاني و شخص ايشان در نجف قرار گرفت؛ در اين ميان، كساني آنها را تأييد كردند و جمعي هم مانند آيت الله سيستاني و رهبر انقلاب و ديگر مراجعي كه چهارشنبه را عيد اعلام كردند، آن شواهد را براي اثبات رؤيت ماه كافي ندانستند.

براي كساني كه نپذيرفتند، يك قرينه مهم علمي هم وجود داشت و آن اين است كه دست‏اندركاران مسائل نجومي از قبل اعلام كرده بودند كه به هيچ روي، حتي با چشم مسلح، امكان رؤيت ماه در شب سه شنبه وجود ندارد.

اين در حالي بود كه بسياري از كشورهاي اسلامي نظير پاكستان و هند هم سه شنبه را به عنوان عيد اعلام نكردند و مانند ايران و شيعيان عراق، روز چهارشنبه، را عيد اعلام كردند.

درباره اين مشكل چه راه حلي وجود دارد؟

برخي ايجاد يك مجمع از نمايندگان مراجع تقليد را براي ارزيابي گزارش‏ها پيشنهاد مي‏كنند. به نظر مي‏رسد، اگر مشكل فقهي در كار نباشد كه در اين مورد نيست، بتوان با ايجاد چنين مجمعي به مقدار زيادي اين مشكل را حل كرد.

در واقع، در اينجا تنها يك مشكل اجرايي در كار است و اين مشكل، به تأييد يا رد گزارش‏ها مربوط مي‏شود. اگر هر مرجعي دو نماينده معتمد در اين مجمع داشته باشد كه با مراجع خود در ارتباط باشد، مي‏توان به يك جمع‏بندي رسيد و نظر واحدي را اعلام كرد.

3. مشكل سومي هم وجود دارد كه اهميت آن در ايجاد آشفتگي در واقعه روز سه شنبه، جدي‏تر از بقيه عوامل بود.

فرض كنيم كه براي شماري از مراجع محترم تقليد، رؤيت ماه ثابت شد. در اينجا اين مسئله مطرح مي‏شود كه تكليف مقلدان آنها چيست؟

به لحاظ علمي پاسخ اين است كه اگر همه اين مراجع كه رؤيت ماه براي آنان ثابت شده است، از موضوع ولايت، حكم به عيد بودن اين روز بكنند، با فرض‏پذيرش ولايت آنها، يك دشواري عجيبي به‏وجود مي‏آيد، زيرا گفته مي‏شود كه اگر يك فقيه صاحب ولايت حكم كرد، بر همه فقهاي ديگر، تبعيت از حكم او كه به مانند يك حكم قضايي است، لازم است. پيداست كه در صورت تحقق چنين امري، مسئله چه اندازه پيچيده مي‏شود.

چاره‏اي كه انديشيده شده اين است كه مرجع تقليد اعلام مي‏كند كه تنها ماه براي او ثابت شده، اما حكم به عيد بودن نمي‏كند.

در اين صورت، پرسش اين است كه حتي با اين وضع، آيا مقلدان آن مرجع بايد روزه خود را افطار كنند و بر فرض ـ در مورد امسال ـ سه شنبه را عيد تلقي كنند؟

جواب آن است كه چنين نيست؛ يعني مرجع تقليد براساس گزارش‏ها مي‏پذيرد كه امروز عيد است، اما دراين باره حكمي نمي‏كند كه براي ديگران اعم، از مقلدان وي يا غير آنان، پذيرش آن الزامي باشد.

در اين ميان بايد پرسيد، پس چرا مقلدان آن مرجع روزه خود را افطار مي‏كنند؟

پاسخ آن است كه آنان از نظر ديگري بهره مي‏گيرند. در واقع وقتي ديدند كه يك مرجع تقليد به گزارش‏ها اعتماد كرده و آنها را پذيرفته، آنان هم بر اساس نظر او مطمئن مي‏شوند. همين اطمينان كافي است. در واقع براي ثابت شدن عيد، شهادت دو شاهد عادل كافي است و قاعدتا از نظر اينان مرجع تقليد، يا دسته‏اي از مراجع تقليد، حتما براساس شواهد معتبر، عيد بودن را ثابت كرده‏اند و اين اطمينان‏آور است.

در اينجا اگر چنين شخصي باز اطمينان نكند، نبايد روزه خود را افطار كند. كما اين كه امسال مراجعي كه عيد بودن سه شنبه را نپذيرفتند، به گزارش‏هاي موجود اطمينان نكرده بودند. هيچ اشكالي هم بر آنان وارد نيست، چون اصل اطمينان است.

بنابراين در اينجا بحث پيروي از يك مرجع نيست؛ پيروي وقتي است كه حكمي در كار باشد كه در مورد ما نيست، در اينجا فقط بحث كسب اطمينان است.

اما آنجه در عمل مشكل‏زا است، اين است كه شماري از مقلدان، به دليل حساسيستي كه نسبت به مراجع تقليد خود دارند، به اشتباه تصور مي‏كنند كه بايد در اين امر از مرجع تقليد خود پيروي كنند.

در اين‏باره اطرافيان برخي از مراجع تقليد و نمايندگان آنان نيز به اين امر دامن مي‏زنند؛ براي مثال وارد بيت آن مرجع مي‏شود تا ببيند اوضاع چگونه است، منهاي آن كه بحث اطمينان را مطرح كنند، به صرف آن كه آن شخص مقلد آن آقا است، به او چاي و شيريني هم تعارف مي‏كنند و حتي دراين‏باره افراط مي‏كنند و در تماس با شهرهاي مختلف، به مقلدان ايشان در آن نقاط اعلام مي‏كنند كه روزه خود را افطار كنند.

اين در حالي است كه مقلدان اين مراجع، اگر اطمينان نداشته باشند كه امروز روز عيد است و فرضا بنا را بر آن بگذارند كه دستگاه حكومت و دولت با داشتن امكانات بيشتر دراين‏باره، مطمئن‏تر است، نبايد روزه خود را افطار كنند.

آنچه درباره اين قبيل رفتارها بايد پرسيد، اين است كه اگر دراين‏باره از سوي مرجع محترم، حكمي صادر نشده، چگونه رفتارهاي تصدي‏گرايانه و ولايت‏گونه اعمال مي‏شود، آنچنان كه مقلدان تصور مي‏كنند كه چون مقلد هستند، حتما بايد روزه خود را افطار كنند؟ آيا عزيزان حاضر در بيوت، واقعا به لوازم آن پايبند هستند؟ آيا اين همه آشفتگي را مي‏پرند؟

مشكل آن است كه مردم چگونه مي‏توانند در كسب اطمينان، اين مرجع را بر آن ترجيح بدهند؟ در ماجراي سه‏شنبه دسته بزرگي از مراجع در يك طرف و دسته بزرگ دوم در طرف ديگر بودند و خوشبختانه ماجرا به هيچ روي رنگ و بوي سياسي هم نداشت؛ با اين حال به خاطر همين خلط موضوع‏ها و تعصبات، اوضاع رو به آشفتگي گذاشت.

جهالت كساني هم سبب شده بود كه در برخي از دبيرستان‏ها دانش‏آموزان را جمع كرده، اعلام كنند، هر كسي كه مقلد فلان شخص است، روزه‏اش را بخورد و اگر مقلد فلان شخص ديگر است، نخورد. اين همه موجب اشفتگي و درهم ريختگي اوضاع ميان دانش‏آموزان و خانواده‏هاي آنان شد.

اين مشكل چگونه قابل حل است؟

شايد ساده‏ترين راه حل باشد كه براي هر كس، در هر مقامي، اطمينان حاصل شد، در اين‏باره سكوت كند و اجازه دهد تا به گونه‏اي قابل قبول حكم به روز عيد بودن صادر شود؟

در واقع اگر فرض كنيم كه مراجع محترم تقليد دراين‏باره حكمي صادر نمي‏كنند، بايد پرسيد كه چرا با شايع كردن اين كه فلان مرجع چنين گفته و فلان مرجع چنين نگفته، وضع جامعه را آشفته سازيم؟ در واقع همه مراجع محترمند و نظراتشان محترم. اما اداره مذهبي يك جامعه هم نظم خاص خويش را مي‏طلبد و اگر رعايت نشود، طعنه‏هاي سنگين مردم را درپي دارد. پرسش آنان اين است كه متوليان دين، چگونه نمي‏توانند چنين مشكلي را كه صرفا مشكل اجرايي دارد، حل كنند؟

درباره حل اين مشكل، بسيار عادي است كه تصور كنيم، بايد اين حكم از يك نقطه معين كه مشرف بر امور جاري مملكت باشد، صادر شود. اين نقطه بايد به طور طبيعي با اساس حكومت و دولت سه شنبه هماهنگ باشد و چيزي است كه در همه بلاد اسلامي وجود دارد و به آن عمل مي‏شود و مشكلات روز سه شنبه در ايران در آن كشورها پديد نمي‏آيد.

امكانات حكومت و دولت براي كسب گزارش‏ها بيش از ديگران است؛ به علاوه هيچ منفعت خاصي از اين بابت كه امروز عيد باشد يا فردا، براي دولت وجود ندارد. افزون براين، حكومت مي‏تواند و بايد براي كسب اطمينان مردم، در اين زمينه نمايندگاني از دفاتر ساير مراجع را كه مورد اعتماد آنان باشند، براي حفظ هماهنگي و رعايت ديدگاه‏هاي آنان در همان مجمع مورد بحث داشته باشد و در نهايت، حكم را اين مجمع تحت نظر حكومت و دولت صادر كند.

به راستي آيا دستگاه روحانيت ما، آن اندازه نيرومند است كه پس از اين همه سال، با اين همه اعتراض و گلايه از سوي مردم درباره تعيين روز عيد، بتواند اين مشكل ساده را حل كند و قضيه را براي هميشه فيصله بدهد؟ آيا نبايد با حل اين مشكل، جلوي بوق‏هاي استعماري را گرفت كه روحانيون را متهم مي‏كنند كه از اين مسئله براي خود نان و آب و دكاني درست كرده‏اند؟ آنان همه اين اختلافات را سياسي تحليل مي‏كنند و غافل از آن هستند كه مراجع تقليد، صرفا بر اساس وظيفه شرعي و ديني خود عمل كرده و در صدد راهنمايي مردم هستند.

روزگاري بود كه در كار حج هم همين دشواري وجود داشت. هر ساله، بحث رؤيت ماه، اين مشكل را پديد مي‏آورد كه حجاج شيعه يك روز ديرتر از سني‏ها به عرفات مي‏رفتند و در نتيجه تقويم عبادي آنان در ايام تشريق به طور كلي با تقويم سنيان متفاوت بود و گاه حكام مكه به مخالفت با آنها پرداخته، دست به شيعه‏كشي مي‏زدند.

اما فقهاي شيعه با پذيرفتن بحث رؤيت هلال به صورت رسمي، اين مشكل را حل كردند و خوشبختانه نسل ما از اين باب آسوده‏خاطر است كه لازم نيست روزي به جز روز معين را به عرفه برود، يا عيد قربانش متفاوت با عيد سني‏ها باشد و هر ساله دراين‏باره دغدغه داشته باشد.

اميدواريم روزي فرا رسد كه دشواري موجود درباره عيد فطر هم حل شود. روشن است كه نويسنده اين سطور، تخصصي در اين مباحث ندارد و آنچه را كه در اينجا نوشته، از سرِ دلسوزي و نگراني بوده است. بنابراين، منتظر رسيدن ديدگاه‏هاي درست بزرگان و عزيزاني است كه دراين‏باره نظر و راه‏حلي دارند.