.بنا بر همين ملاحظات، ما نقطه عزيمت فكرى خود را در تحليل انقلاب اسلامى بر فرد انسانى گذاشته ايم و اين فرد، يك فرد مستقل نفسانى نيست كه تكليف همه چيز را با اراده مستقل خود معين كند و خود را داير مدار هستى و مركز دايره هستى بداند; بلكه منظور از فرد همان طبيعت انسانى و نهاد خدادادى انسان است كه به هدايت طبيعت و تكوين عمل مى كند.