بـدتر از اين گاهى در انتخاب نامها و نامگذارى مؤ سسات تجارتى و فروشگاهها به اسمهائى برمى خوريم كه فقر ادبى ما را در برابر فرهنگ بيگانه آشكار مى كند، در صورتى كه به گفته پروفسور گيپ :
"نـفـوذ روحـيـات و افـكـار شـرق ، روح تـاريـك مـردم قـرون گـذشته غرب را روشن ساخته ، و آنها را به جهان وسيعترى هدايت كرده است ".
امـروز در بسيارى از ممالك مستعمره ، به جاى نامهاى محلى و ملى به اسامى خارجى برخورد مى كنيم كه در اثر ازدياد عقده حقارت و غرب زدگى ايجاد شده است . مثلا در ميان فارسى زبانان ، كلمه "پارلمان " بيش از "مجلس " و "فـراكـسـيـون " بـيـش از "شـعـبه " و همچنين "كنفرانس " بيش از "سخنرانى " جلب توجه كرده و بيشتر مورد استفاده قرار مى گيرد. يا نامهاى "ژيلا" و "ليزا" و "پيزا" بيشتر از اسامى شيرزنان تاريخ و برگزيدگان انسانيت مورد توجه واقع مى شود.
فـعاليتهاى استعمار را نمى شود به اين چند جمله تعريف كرد؛ بلكه هر وسيله اى كه بتواند بيشتر خون ملتهاى ضعيف را مكيده و عصاره فعاليتها و رنجهاى آنها را به رايگان ببرد، و هر قدرتى كه بهتر بتوان ، از زحمت و دسترنج بيچارگان سوءاستفاده كند، چهره مسخ شده استعمار است .
اما اسلام با دستورات اكيد و پافشاريهاى زياد، آميزش و دوستى با كفار را به هر عنوان ممنوع ساخته و براى ايـنـكـه مـاديـت و مـعـنويت ، فكر و روان ، ايده و عقيده آنها در اثر معاشرت و دوستى با مشركين و كفار دگرگون نشود، و زندگى معنوى و فكرى آنان از مسير حقيقى خود خارج نگردد، صريحا مى فرمايد:
مؤ منين نبايد كفار را دوست خود انتخاب كنند.((168))
اگـر هـمـه مـسـلمـيـن از آغـاز، بـا روش "پـيـامـبـر اكـرم " (صـلى اللّه عـليـه و آله ) كـه نـمـونـه كـامل اسلام است پيش مى رفتند و از دوستى هاى مضر و خطرناكى كه سرمايه هاى مادى و فكرى آنها را بر باد مـى دهـد، احـتـراز مـى كـردنـد، امـروز وضـع آنـهـا خـيـلى بـهـتـر بوده و در شمار مترقى ترين ممالك محسوب مى گرديدند.
ايـن مـطـلب هـم ايـنـطـور نـيـسـت كـه اكـنـون چـون ممالك اروپا و آمريكا از نظر صنعت و تكنيك پيشرفته اند، اين پـيـشـرفـت و تـرقـى صنعت ، موجب امتياز و برترى آنان بوده و كشورهاى مشرق زمين بايد ملت هاى عقب مانده اى باشند.
تـرقـى بـه ازديـاد كـارخـانـجـات و مـحـصـولات آنـهـا نـيـسـت ، بـلكـه تـكـامـل يـك انـسـان زمـانـى بـه اوج مـى رسـد، كـه به معنى واقعى انسان زيست كند نه اينكه با سوءاستفاده از فرآورده هاى صنعتى موجب هلاكت و بدبختى هزاران نفر هم نوع خود گردد.
شعرى است منسوب به امام هشتم حضرت "على بن موسى الرضا" (عليه السّلام ) كه مى فرمايد:
دو گـرگ بـه هـنـگام برخورد به يكديگر؛ همديگر را پاره نكرده و نمى خورند، ولى بعضى از آدميان بعضى ديگر را بدتر از گرگ درنده از بين برده و موجب فنا و نابودى آنان مى گردند.((169))
هـم اكـنـون نـيـز كـشـورهـاى اسلامى مى توانند با انجام دادن دقيق برنامه هاى دينى ، و اجراى صحيح دستورات اسـلامـى ، عـظـمـت و ترقى خود را بازيافته و زندگى انسانى به معناى واقعى آنچنان كه در دوران درخشان و روشـن تـجـلى روح اسلام وجود داشته بيابند و زمينه را براى جلوگيرى از هرگونه استعمار، اعم از سياسى ، اقتصادى ، فكرى ، ادبى و علمى آماده ساخته و خود، مبتكر و سازنده باشند.