لطفا سابقه آشنايى تان با آيت الله روحانى و فضايل علمى و اخلاقى ايشان را بيان فرماييد.
ابتدا بايد يادى از مرحوم آيت الله حاج سيد مهدى روحانى(رضوان الله عليه) بكنيم كه مرد بسيار شايسته و وارسته و از جهت معنوى و اخلاقى شايستگى هاى نمونه اى داشت.
بنده خدمت ايشان ارادت كامل داشتم و ايشان هم به بنده لطف داشتند. ولى از جهت سنى و رتبه تحصيلى ايشان مقدم بر من بودند و لذا هم مباحثه نبوديم. ولى من در زمان تحصيلم مشكلى داشتم، خدمت ايشان رسيدم و بعضى از مسائل دقيق اصولى را همان موقع شكافتند.
در جلسات تفسير هم من چند بار توفيق حضور پيدا كردم. گرداننده جلسه تفسير ايشان بودند؛ تا ايشان تشريف نمى آوردند جلسه شروع نمى شد و وقتى شروع مى شد با نكات ارزنده ايشان آغاز مى شد و آن وقت بقيه آقايان به صورت آزاد مباحثى را مطرح مى كردند و مباحثه مى شد.
مرحوم آيت الله حاج ميرزا على احمدى ميانجى هميشه در جلسه بود. اين دو هم عنان يكديگر بودند و كارهاى علمى را مشتركا انجام مى دادند. ايشان در كتاب احاديث اهل البيت عن طرق أهل السنّه با مرحوم احمدى ميانجى همكارى جدى داشتند.
در سفر مجمع فقه اسلامى جده به همراه آقاى روحانى به جده و سپس به مدينه مشرف شديم. در مدينه به كتابخانه اى رفتيم و ايشان مى خواستند كتب روايى علما و محدثين قديمى اهل سنت را پيدا كنند. من پرسيدم: اين كتاب ها را براى چه تهيه مى كنيد؟ ايشان فرمودند: ما بنا داريم مجموعه اى را جمع آورى كنيم از رواياتى كه اهل سنت از ائمه معصومين عليهم السّلام روايت كرده اند و با حاج آقاى احمدى اين كار را انجام مى دهيم.
اين كار بسيار ارزنده اى بود؛ در ايام كسالت، من روزى خدمت ايشان رفتم و عرض كردم: كار جمع آورى كتاب به كجا رسيد؟ فرمود: نوشته شده و بناست بعضى از مجلدات آن چاپ شود. من عرض كردم: كار ارزنده بى سابقه اى است و خوب است چاپ شود. فرمودند: قرار است چاپ شود و جلد اول آن آماده شده است. آيت الله روحانى اين كار را به كمك مرحوم آيت الله احمدى ميانجى انجام دادند و شايسته است اين كار پيگيرى شود. اين كار در بين شيعه بى سابقه است.
در سفرى خدمت ايشان در مجمع فقه جده شركت كرديم. مجمع فقه كميته اى فرعى از سازمان كنفرانس اسلامى است. همه كشورهاى اسلامى يك نفر نماينده در اين مجمع دارند و آن نماينده را وزير خارجه هر كشورى معرفى مى كند آقاى دكتر ولايتى وزير خارجه وقت نيز جناب آقاى تسخيرى را نماينده جمهورى اسلامى معرفى كردند. هر نماينده هم مى تواند كارشناسانى داشته باشد. در اين سفر، بنده و آيت الله روحانى به عنوان دو نفر كارشناس در اين كنفرانس شركت كرديم. از بين پنجاه نفر نماينده كشورهاى اسلامى فقط از ايران نمايندگان شيعه شركت مى كنند و حتى نماينده عراق كه اكثريت جمعيت آن شيعه است سنى مى باشد.
ما براى اين كه بتوانيم مسائل فقهى شيعه را طرح كنيم، شب ها موضوعات روز بعد را با هم مباحثه مى كرديم. در اين جلسات از دقت هاى علمى آقاى روحانى استفاده مى كرديم . البته سخنگوى رسمى و نماينده رسمى جناب آقاى تسخيرى بود، ولى مباحث قبلا مطرح مى شد و مورد بحث قرار مى گرفت. ما در اين سفر از وجود ايشان بهره مى برديم.
يك بار نيز همراه ايشان به عمره مشرف شديم. اين، در زمانى بود كه رابطه ايران و عربستان هم خوب نبود. همراه ما سه نفر، يك نفر مأمور امنيتى گذاشته بودند و يك ماشين سوارى در اختيار ما بود. حاج آقاى روحانى فرمودند: هنگام احرام نبايد زير سقف باشيم و من هم ايشان را همراهى كردم. لذا، يك ماشين بدون سقف آوردند و ما از طائف محرم شديم. شب، بعد از نماز مغرب و عشا به امامت ايشان و غسل در مسجد، به سوى مكه حركت كرديم.
اما همراهى و علاقه ايشان به نظام، نشان از صفا و صميميت ايشان بود. در ايام مبارزه، ايشان از اولين كسانى بود كه اعلاميه هاى سنگين را امضا مى كرد. جلسات جامعه مدرسين در منزل آقايان اعضا تشكيل مى شد. يكى از مهم ترين اعلاميه ها، اعلاميه اى بود كه در منزل آيت الله جنتى تشكيل شد و ما در آن استدلال كرديم كه شعار مرگ بر شاه تمام ايران را فرا گرفته است. لذا، رژيم شاه مشروعيت ندارد و دولت هاى خارجى بايد رابطه خود را با اين رژيم قطع كنند، و اين اطلاعيه در راهپيمايى ها خوانده شد. در ايام مبارزه از اولين كسانى كه اعلاميه ها را امضا مى كرد آيت الله روحانى بود كه با بزرگوارى اقدام مى كرد، همين علاقه به انقلاب و نظام بود كه فرزندش سيد على روحانى را به جبهه فرستاد؛ معنويت پدر، فرزند را راهى جبهه كرد. پس از شهادت ايشان هم خم به ابرو نياورد.
در زمانى كه من در شوراى عالى قضايى بودم اصرار داشتم كه قوانين خلاف شرع كنار گذاشته شود و قوانين اسلامى جايگزين شود. لذا، قرار شد كه از آقايان روحانى و احمدى ميانجى بخواهيم كه قوانين مربوط به تجارت و اقتصاد را اصلاح نمايند.
من از حاج آقاى روحانى خواستم كه اين كار را قبول كنند. ايشان با همان صفاى نفس و خلوص فرمودند: اين جا (منزل) كه اصلا امكان ندارد، مراجعات مردم اين جا زياد است. من عرض كردم: آقا، شما كار را قبول كنيد، ولى موافقت بفرماييد روزهايى كه بنده در قم هستم به منزل ما تشريف بياوريد و كار را شروع كنيد. آن دو با بزرگوارى پذيرفتند و من در هفته سه روز قم بودم و آقايان تشريف آوردند و بدون تكلف و با صفاى نفس كار را شروع كردند و ادامه دادند. من ماشين و راننده مى فرستادم و آقايان را مى آوردند و كار تا مرحله تنظيم لايحه جهت ارائه به هيأت دولت پيش رفت.
آن دو به هيچ وجه دنبال چيزى نبودند. آقا بودند، مسلمان علوى و شيعه اميرالمؤمنين بودند.
شما ملاحظه كنيد منزل مسكونى ايشان شايد دويست سال قبل ساخته شده، و اين نشانه صفاى نفس و تقواى ايشان بود.
من در جلسات «مجمع فقه اسلامى» نيز از وجود علمى ايشان بهره مى بردم. جناب آقاى تسخيرى در جلسه مجمع فقه نماينده بود و مقالاتى در اين ارتباط تهيه مى كرد و دوست داشت كه عده اى به او كمك كنند. لذا، خدمت مقام معظم رهبرى مطلب را مطرح كرده بود و ايشان هم در دى ماه 1371 اطلاعيه اى صادر و آيت الله روحانى و آيت الله احمدى ميانجى و بنده و عده اى ديگر را به عنوان اعضاى اين مجمع منصوب كردند.
در جلسات اين مجمع، آن مرحوم نظريات فقهى خيلى خوبى داشتند و با حسن سليقه و دقت نظر مطالب را بحث مى كردند.
مجمع فقه، نامه هايى به مراكز و وزارت خانه ها نوشت و اعلام كرد مسائل فقهى مورد نياز خود را با دبيرخانه مجمع در ميان بگذارند. در مجمع قرار شد هر سؤالى را يك نفر پاسخ دهد و جزوه مربوط را تهيه كند. سؤالات بين اعضا تقسيم مى شد. مرحوم آقاى احمدى جزوه خودشان را نوشتند، ولى وقت طرح آن پيش نيامد؛ اما نوبت حاج آقاى روحانى نشد تا جزوه اى بنويسند.
آقاى جودى و آقاى آذرى و آقاى احمدى ميانجى و آقاى روحانى چهار رفيق قديمى بودند كه خيلى با هم مأنوس بودند، ولى زود رفتند. آقاى احمدى نگران مريضى آقاى روحانى بود ولى خودش زودتر رفت.
همه شان خوب بودند، چند رفيق گرم كه از اول اينها را با هم ديديم و شناختيم.