غروی اصفهانی نابغه نجف

محمد صحتی سردرودی‏

نسخه متنی -صفحه : 17/ 2
نمايش فراداده

مقدمه

نغمه اى كه اين نوشتار در آرزوى نواختن آن است، چيزى جز سرود سبز زندگى و نشيد نور نيست و نمى تواند باشد، چرا كه كيمياى اين كتاب و قهرمان اين اوراق كسى است كه حديث حياتش سراسر حديث آرزومندى و الطاف خداوندى است، وصدايى كه از سطر سطر كتابهايش به گوش مى رسد، تنها همان «صداى سخن عشق» است، صدايى كه حافظ شيرازى هم از آن خوشتر نديد و نشنيد:

از صداى سخن عشق نديدم خوشتريادگارى كه در اين گنبد دوّار بماند اينك 55 سال پس از خاموشى او، اين نخستين دفترى است كه روايت از آن يار را ويژه خود ساخته است. جا داشت كه در همان حال حياتش يا لااقل پس از وفاتش در طول اين نيم قرن و اندى كه از ارتحالش مى گذرد، دهها كتاب و ويژه نامه در مورد آن خدايى مرد نستوه نوشته مى شد؛ شگفتا كه جز دو سه مقاله مختصر چيز ديگرى نوشته نشده است.

كتابهاى تراجم و تاريخ هم حرفهاى يكديگر را تكرار كرده،بسيار با اختصار و ايجاز از او سخن گفته اند؛و شاگردانش كه همه اهل علم و انديشه و قلم بوده اند - جز يكى دونفر - درباره زندگى او چيزى نگفته و ننوشته اند. تو گويى اُبّهت يا هيبت خاصى هميشه همچون سايه اى با نام و ياد آن زنده ياد همراه بوده است كه تراجم نويسان را از تفصيل و توصيف باز مى داشته است، وگرنه او نه انزواطلب بود، نه گمنام.

تنها كافى است به اين نكته توجه داشته باشيم كه افكار و انديشه هاى ابتكارى او هنوز هم پس از گذشت بيش از نيم قرن، در حوزه هاى معارف اسلامى، حاكم است. چنان كه در فصل آخر اين دفتر خواهيد خواند، ديده وران باريك بين و انديشمندان ژرف نگر - گاه گاهى كه از او يادى كرده اند - چنين گفته اند:

محقق اصفهانى، شيخ محمد حسين غروى، مغز متفكّر جهان فلسفه و اصول در عصر اخير است، او در تقوا و علوم عقلى و نقلى يگانه بود و انديشه اش هم اكنون جزء انديشه هاى زنده اى است كه در ميان علما و فضلاى حوزه هاى فقه و اصول مطرح است....

با اين حال، تنها كارى كه ما مى توانستيم در جبران آن سهل انگارى و بى مهرى شاگردان او و تراجم نويسان بكنيم، اين بود كه دست اشتياق و طلب به سوى دست پروردگان و شاگردان ايشان دراز كنيم، اگرچه بسيارى از شاگردان بزرگ محقق اصفهانى، روى از اين سراى خاكى برتافته و به سوى ديار باقى شتافته اند، امّا خوشبختانه بزرگان انگشت شمارى كه افتخار شاگردى او را داشته اند، هنوز در حال حيات به سر مى برند و امروزه هر كدام در عالَمِ علم و اخلاق، آسمانى را آفتاب و جهانى را جمال و كمال هستند، يا از مراجع تقليد محترم شمرده مى شوند و يا از مدرّسان نامدار حوزه هاى علميّه هستند. ما ضمن ديدارهاى چندى كه با بعضى از آن بزرگان در قم و تهران داشتيم، بسيار سود برده، بهره مند شديم كه جاى شكرش باقى است.

ناگفته نماند كه در تهيه و تدوين اين دفتر "بيشتر از هركس ديگر" ما مديون و مرهون بزرگ كتاب شناس شيعى، استاد بزرگوار، علامه سيد عبدالعزيز طباطبايى يزدى - دام ظله الشريف - هستيم.(1)

استاد طباطبايى به آيةاللَّه شيخ محمد حسين اصفهانى علاقه و ارادتى فوق العاده دارند، هر از گاهى كه از ايشان ياد مى شود، با احترام خاصى از او نام مى برند و اين سخن را بارها و با تأكيد و با اعتقاد مى گويد:

من در تاريخ تشيّع، فيلسوفى متعبّدتر از آيةاللَّه غروى اصفهانى نمى شناسم، او عاشق دعا و عبادت و شيفته نماز و زيارت بود....

محمد صحتى سردرودى

6/10/74، قم

1. دريغ و درد كه اكنون ديگر آن سيد كريم و استاد اخلاق و ايثار در ميان ما نيست. شب هفتم رمضان 1416 (8/11/74) حضرت آيةاللَّه استاد، علامه طباطبايى يزدى به سوى حق شتافت.

عبد عزيز خدا براى هميشه مهمان خدا شد و رفت كه پس از 68 سال تلاش و تكاپو در ميدان محراب و تحقيق، در بهشت جاويدان و در سايه سار ائمّه معصومين بياسايد و پاداش عمرى را كه لحظه لحظه اش در دفاع از امامان معصوم و فضيلتهاى مظلوم سپرى شده بود، در آن سراى هميشه باقى ببيند.

حال كه چنين شد، لازم است اضافه كنم كه استاد آيةاللَّه طباطبايى يزدى - 1 الشريف - به راستى معلّم اخلاق و تنديس تقوا بود و در دادن اطلاعات به ديگران چنان دست و دل باز بود كه با تمام جرأت مى توان گفت: او آيينه ايثار بود.

ونيز جادارد از همه دوستانى كه ما را در تهيه اين اثر يارى كردند تشكر كنم؛ به ويژه از آقايان عبدالحسين جواهرى و احمد محمدرضا حائرى و سيدمحمد مجتهدى نجفى كه در فصل شاگردان اين دفتر، از يادداشتهاى ايشان سود بردم.