وى به توارث در طهران به شغل صرّافى اشتغال داشت، و شعر نيز مى گفت؛ اينمطلع وى را است:آه كز ديدن او گريه بر آورد مراآخر اين گريه بلائى به سر آورد مرا
وى برادر اميدى رازى، و از گويندگان اوائل عهد صفويان استپاره اى از اوقاترياست قصبه طهران بدو واگذار بودطبعى خوش داشت، و اشعار جدّ و هزل بسيارمى گفت، و در هزلمناظره ترك و گيلكوچغندر نامهاو شهرتى يافت.
2 .تحفه سامى،ص 76، س 21.