روح و ریحان

محمد باقر واعظ طهرانی کجوری مازندرانی؛ مصحح: صادق حسینی اشکوری

جلد 1 -صفحه : 372/ 279
نمايش فراداده

زيد عرض كرد : من برادر شما و پسر پدر شما نيستم ؟

فرمود : « برادر من هستى مادامى كه اطاعت خدا را بنمائى ، حضرت نوح عرضمى كند : «رَبِّ إِنَّ اْبْنِى مِنْ أَهْلِى وَإِنَّ وَعْدَكَ اْلْحَقُّ وَأَنتَ أَحْكَمُ اْلْحَاكِمِينَ »، و خداوندمى فرمايد : «إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ »پس خداوند پسر نوح را از اهليّت وىبواسطه معصيت كردن خارج كرده ».و در كتاب مذكورمرويست : زيد بن موسى بن جعفر عليه السلام منادم منتصر بود و زبانشگرفتگى داشت و بر مذهب زيد بن على بن الحسين عليه السلام بود و در بغداد در نهر كرخايا نازلو وارد شد و در زمان ابوالسرايا حكومت كرد بعد از قتل ابوالسّرايا طالبيّين فرار كردند ، بهكوفه و بغداد رفتند ، و زيد بن موسى عليه السلام مخفى بود تا آنكه حسن بن سهل وى را گرفتو حبس نمود و خواست او را به قتل رساند حجّاج بن خيثمه گفت : اى امير ! تعجيل مكنكه مرا نصيحتى است : آيا از اميرالمؤمنين مأمون امرى رسيده است كه زيد را به قتلرسانى ؟ گفت : نه گفت : از براى چه پسر عموى اميرالمؤمنين را بدون اذن او مى كشى ؟

پس حديث قتل عبداللّه بن حسن افطس را كه ذكر مى شود و فرستادن سر او را به نزدهارون و خشم هارون را بر جعفر براى حسن بن سهل ذكر نمود حسن بن سهل گفت :جزاكَ اللّه ُ خَيراًپس او را به حبس بردند تا زمان ظهور ابراهيم بن مهدى .

پس اهل بغداد زيد را از حبس بيرون آوردند و او را فرستادند به نزد مأمون بعد ازچندى رفت به سرّ من رأى ، و در زمان متوكّل وفات يافت و در همانجا مدفون شد .

و مضمون آنچه حضرت رضا عليه السلام به زيد فرمود از اين مضامين شريفه ، خواص از كتاب« عيون اخبار الرضا »بخوانند خوب است .

عن ابراهيم بن محمد الهمدانى قال :سَمِعْتُ الرِّضا عليه السلام يَقُولُ : مَن اَحَبَّ عاصياً فهُو عاصٍوَمَن اَحبَّ مطيعاً فهُو مُطيعٌ ومَن اعَانَ ظالِماً فهُو ظالم وَمَن خَذَلَ عادلاً فهُو خاذِل إنّه لَيس بَين اللّه