روح و ریحان

محمد باقر واعظ طهرانی کجوری مازندرانی؛ مصحح: صادق حسینی اشکوری

جلد 1 -صفحه : 372/ 368
نمايش فراداده

هدى قيّم بودند .

چنانكه حضرت صادق عليه السلام به داود بن على حاكم مدينه در حق مُعلّى بن خنيسفرمودند :« انّه قَيِّمى على مالى وَعَلى عِيالى ، واللّه ! انّه لأوْجَهُ عِنْدَ اللّه ِ مِنْكَ »ليكن معلى بنخنيس از ممدوحين است ،« مَضى على مِنهاجِهِ وَلَقَدْ دَخَلَ الجَنَّة ».خلاصه ، در زمانهاى ائمه طاهرين قدس سرهما خيار اصحاب احاديث ايشان را به مردمان بهاحسن وجه مى رسانيدند تا زمان غيبت صغرى شد ، امام عصر ارواحنا له الفدا چهار تن ازكمّلينو اخيار محبّين آل طه و ياسين را برانگيخت و به مرور زمان ايشان را تعيين بهوكالت از جانب خود فرمود تا خلق منقطع از فيوضات حضرت حجة اللّه اعظم نباشند ،و به توسط آن بزرگواران مسألات ايشان مقبول و به اجابت رسد .

و هريك از اين چهار نفر در بلاد به امر امام عليه السلام نيز وكلاء و سفراء داشتند ، ليكن اينچهار نفر در زمان خودشان اركان متينه و حصون منيعه بودند :

[وكيل]اول

أبوعمرو عثمان بن سعيد عمرى اسدى است و بنا بر قول صحيح او را عمرى خواندند براى آنكه مادرش دختر ابو جعفر عمرى بودكه به اسم پدر مادرش مشهور شد ، يا آنكه عمرى عوض است از كنيه او كه أبو عمرو باشد ،و وى را عسكرى مى نامند براى آنكه از عسكر سُرّ من رأى بود ، و عمل ابو عمرو روغنفروشى بود و معروف به سمّان . و منصوب به وكالت اوّلاً از حضرت ابا الحسن على بن محمّد عليهما السلام شد ، و بعد از رحلت