روح و ریحان

محمد باقر واعظ طهرانی کجوری مازندرانی؛ مصحح: صادق حسینی اشکوری

جلد 2 -صفحه : 428/ 281
نمايش فراداده

و در« غيبت نعمانى »مسطور است از حضرت امير مؤمنان عليه السلام كه فرمودند در اوصافو شمايل آن بزرگوار :« المتغيّب من وُلدى صاحِب الرايةِ الحمراء وَالعَلَمِ الاَخضَر مَنْعُوتوَمَوصُوفٌ باعِتِدالِ الخَلقِ وحُسنِ الخُلقِ ونَظارِةِ اللَّون ، فى صَوتهضحِكٌ ، وَفى اَشفارِه وَطَف ،وفى عُنُقُه سَطحٌ ، فرق الشَعر ، مُفَلَجُّ الثَّنايا ».الى[آخر]الخبر.يعنى : « آنكه غايب مى شود از فرزندان من صاحب لواء سرخ وعلم سبز است ، وصفكرده مى شود به اعتدال خلقت و حُسن خُلق و نيكويى رنگ و رخساره ، و آوازش مانندخنده بلند شنيده مى شود ـ يا آنكه« فى صورته ضِحكٌ »يعنى : در روى مباركش خندهاست ، اشاره به خنده روئى است كه در اصطلاحاتِ معروفه است ـ و گردن مباركش كشيدهو بلند است و موى سر مباركش پر است و آويخته نمى شود

فى« المجمع »:[فى الحديث :]« وكان شَعرُ رَسُول اللّه صلي الله عليه و آله وفَرٌلم تَبلغُ الفرق » أىالتسريح .

و دندانهاى آن بزرگوار گشاده است .

و در حديث ديگر مروى است : آن بزرگوارمُبدّحُ البَطناست ، يعنى : وسيع و عريض ،بداح به معنى وسعت و عريض است .

« وَعَظيمُ مشاشِ المنكِبين »، يعنى : استخوانهائى كه مُلتقى در منكبين است ، بزرگاست، و آن دلالت بر شجاعت مى كند .« و على رأسه خزار »، يعنى : بر سر مباركش خطى است .

« وبوجهه أَثَرٌ »بر روى مباركش اثرى است .

« وله شامتان واسمان : اسمٌ يُعلن واسمٌ يخفى »، و دو خال در بدن لطيف آن بزرگوار است