الثقلين و حجّة اللّه فى العالمين حضرت صاحب الامر را زيارت كردم كه فرمود : « اسحاقبرخيز » ، پس برخاستم و بسيار تشنه بودم ، پس به من آب گوارا داد و به رديف خود مراسوار كرد ، پس دعا حرز يمانى را به همراهى آن بزرگوار خواندم ، چون تمام شد خود رادر بطحاء مكّه يافتم ، بعد از نه روز قافله حاج وارد مكّه شدند مرا ديدند و تفصيل ماجرارا از من شنيدند ، بر سر من هجوم آوردند به نحوى كه بعد از اداء مناسك از ايشان پنهانشدم .
و چهل مرتبه مرحوم مرقوم پياده به حج رفت ، عاقبت خواست به زيارت حضرتعلى بن موسى الرضا عليه السلام مشرف شود ، و هفت تومان مرحوم سيد مديون زوجه اش ازبابت مهريّه بود و همان قدر تنخواه در مشهد مقدّس از كسى طلب كار بوده ، مى خواست آنوجه را گرفته به زوجه اش بدهد ، و مرحوم سيّد فرمود : من در اين سال در خواب ديده امرحلت مى كنم مى خواهم مديون نمرده باشم ، و ترس دارم بعد از پنجاه سال مجاورت قبرمطهّر جناب سيّد الشهداء عليه السلام در كربلاء معلّى نميرم ، پس يكى از برادران به اصرار بسيارهفت تومان به وى داد ، چون اداء دين را اهمّ مى دانست از همانجا مراجعت كرد و آن وجهرا به زوجه خود داد بعد از نُه روز رحلت فرمود .
و سيّد مرحوم كرامات عديده دارد ، و من هم براى حرز شريف اجازات عديده از علماءگرفته ام ، و سزاوار است اگر دشمن شخص مؤمن باشد براى هلاكت او نخواند اگر چهفاسق و ظالم باشد ، و براى جمع اموال دنياى دنيّه نخواند بلكه اين حرز را براى تقرّب بهخدا و دفع ضرر شياطين جن و انس از خود و تمام مؤمنين بخواند .
و اَوْلى واَلْيق آن است محض قرب خالص قصدى ديگر نداشته باشد .
و در آخر آن مرحوم مجلسى مرقوم فرموده است :نَمَّقَهُ بيُمناهَ الداثرة اَحوَجُ المَربوبين اِلىرَحمَةِ ربِّهِ الغَنىّ محمد تقى ابن مَجلسى الاصِفهانى حامِداً للّه تعالى ومصليّاً على سيّد الانبياءواوصيائه النجباء الاصفياء .
پس بر اين سند صحيح و بيان واضح اهل حاجات از خواندن دعاء حرز يمانى كه در