روح و ریحان

محمد باقر واعظ طهرانی کجوری مازندرانی؛ مصحح: صادق حسینی اشکوری

جلد 2 -صفحه : 428/ 38
نمايش فراداده

پس گفت حمران : اگر علوى و فاطمى باشد ؟ يعنى : از فرزندان علوى و فاطمه باشد ،حضرت صادق عليه السلام فرمود كه : « هر چند آن شخص محمدى علوى فاطمى باشد » .

و از اين حديث و احاديث سابقه مثل آنچه در« اعتقادات »ابن بابويه رحمه اللّه گذشت كه :« فمن خالَفَكُم وجازَه فابرؤوا منه »مستفاد مى شود كه تا علوى به مرتبه انكارامامت در فسق نبوده باشد زنديق ، و منشأبرائت و تبرّى نمى شود اعمال و امور ديگر او ،و آنچه از آيه اصطفاءمعلوم مى شود و حديثى نيز وارد شد كه« كُلُّهُم مَغْفُورٌ لَهُم »دالّاست بر مغفرت جميع هر چند عارف به حقّ امام عليه السلام نباشند .

و ممكن است جمع بينهما به اينكه عدم معرفت حقّ امامت محمول شود بر عدم معرفتحقّ تعظيم و توقير و رعايت ايشان چنانچه سِمت ذكر يافت كه« كُلُّهُم مغفور »شامل معتقدامامت ائمه قدس سرهما نباشد ، و لفظ محمول شود بر اضافى نه حقيقى ، و تبرّى از آنها كه معتقدامامت نيستند لازم باشد . و توجيهات ديگر در جمع بين الاخبار نيز گذشت ، فتذكر ، تمام شد .

در عرض دين ابراهيم بن زياد خارقى است

هفتم :ابراهيم زياد خارقى است ، و در بعضى از كتابها مخارقى است . در كتاب مستطاب« امالى »ابن الشيخ مروى است از ابراهيم بن زياد خارقى كهگفت : وصف كردم از براى جعفر بن محمّد عليهما السلام دين خود را و عرض كردم :اَشْهَدُ اَنْ لا اِله اِلاّاللّه وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ وَاَنَّ مُحَمَّداً صلي الله عليه و آله رَسُولُ اللّه وَاَنَّ عَليّاً امام عَدلٌ بَعْدَه ثُمّ الحَسَن ثُمّ الحُسَيْن ثُمّ