منسلك شد و از پرتو حضور همايون آن جناب اقتباس علم نمود بلكه در سلك اولادامجاد آن حضرت انتظام يافت.
چنان كه علامه درخلاصهگويد كان ابوعبداللّه تبنّاه و ربّاه و زوّجه بنت الارقطيعنى حضرت صادق عليه السلام حسين را به پسرى خويش گرفت و او را تربيت فرمودو دختر محمد الارقط ابن عبداللّه الباهر بن على بن الحسين را براى او تزويج كرد.
در كتب انساب و غيرها مسطور است كه حسين از ميان آل ابى طالب به كثرت بكاءامتياز و اشهار داشت و از اين جهت او را ذوالدّمعه و ذوالعبره ناميده اند.از پسرش يحيى منقول است كه گفت: مادرم به پدر بزرگوارم حسين عرض كرد كهاى فرزند رسول از چه اين قدر گريان باشى؟ فرمود:هل تركه سهمان سروراً يمنعنىمن البكاءيعنى آيا آن دو خدنگ سرورى بر جاى گذاشت كه مرا از گريه مانع شود؟!مرادش آن دو تير بود كه با يكى پدرش زيد شهيد و با ديگرى برادرش يحيى محمدبن عبداللّه ـ كه او را در سلسله خلفاء عبّاسيه مهدى گويند ـ مصاهرت حسين اختياركرد و دختر او را به حباله ازدواج خويش درآورد و حسين در اواخر عمر نابينا شدو او را در حديث كتابى است كه رواة از او نقل نموده اند.
از كسانى كه در فنّ حديث شاگرد حسين بن زيد بودند ابراهيم بن سليمان و عباسبن يعقوب استچنان كه شيخ ابوجعفر درفهرستو صاحبمشتركاتدر كتابخود تصريح كرده اندو از اخبارى كه از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده خبر نبوىاست كه در نص بر ائمّه اثناعشر صلوات اللّه عليهم اجمعين وارد شده.حسين بامحمد و ابراهيم در واقعه احجار زيد و ملحه باخمرى همراه بود، پس از شهادت آندو برادر مدتى در خانه حضرت امام ابوعبداللّه جعفر صادق عليه السلام پنهان بود، چون در