نويسنده: آيت الله جوادى آملى
بعد از مرحله رجاء مرحله «صبر» قرار دارد. كسى كه اهل سير و سلوك است و در تهذيب روح قدم بر مىدارد بايد صبر كند و چون در مقابل صبر، «جزع» قرار دارد، سالك بايد از جزع بپرهيزد؛ چون جزع، راه انحرافى و صبر، راه مستقيم است. اكنون بايد معنا، موارد و مراتب صبر تبيين شود. گفتهاند صبر «حبس نفس» و خويشتن دارى در برابر رخدادهاست. صبر مضطرب نبودن، اعتراض و شكايت نكردن و اعضا و جوارح را در جهت غير صحيح حركت ندادن است و صبر فرق دقيقى با حلم دارد.
صبر بر سه قسم است: صبر هنگام «طاعت» ، صبر از «معصيت» و صبر بر «مصيبت».
صبر هنگام طاعت اين است كه چون انجام كارهاى واجب و مستحب دشوار است و انسان ممكن است در برابر آن مقاومت نكند، از اين رو توصيه به مقاومت شده است. سير و سلوك مستلزم مقاومت است؛ مانند اين كه، برخاستن از خواب و خواندن نماز صبح براى جوانان دشوار است، ولى بايد صبر كنند و اين صبر بر طاعت است.
صبر از معصيت آن است كه چون معصيتها با «شهوت» همراه و از اين رو گواراست و پرهيز از اين امر گوارا براى انسان مخصوصا جوان دشوار است، او بايد صبر كند و خود را از آن باز دارد و تن به تباهى گناه ندهد.
صبر در مصيبت نيز اين است كه چون رويدادهاى ناگوار و رخدادهاى ناملايم، زمينه جزع را فراهم مىكند كسى كه اهل سير و سلوك است بايد در برابر آنها صابر باشد.
صبر از نظر درجات و مراتب نيز بر سه گونه است: «صبر توده مردم» كه در اوايل سير و سلوكند، «صبر سالكان» كه در نيمه راهند و «صبر واصلان» كه به مقصد رسيدهاند.
مرتبه ضعيف صبر اين است كه انسان، چه در مورد طاعت و چه در مورد معصيت و مصيبت، زبان به شكايت نمىگشايد و اعضا و جوارحش را از كارهاى نامشروع باز مىدارد، اما قلبش مضطرب است و مىتپد.
از اين مرتبه بالاتر صبر كسى است كه چه در طاعت، چه در مصيبت و چه از معصيت، زاهدانه و عابدانه صبر مىكند؛ يعنى صبر مىكند تا اجر خود را در قيامت دريافت كند و از دوزخ برهد و يا به بهشت بار يابد. اين صبر، صبر بردگانه يا سوداگرانهاى است كه زاهدان و عابدان دارند. در اين صورت، برعكس صورت پيشين، قلبش هم مضطرب نيست؛ چنانكه زبانش هم شكايت نمىكند و اعضا و جوارحش نيز كارهاى غير عادى ندارد؛ اما هدف او از اين خويشتن دارى رهايى از جهنم يا رسيدن به بهشت است.
مرتبه سوم، صبر عارفانه است. عارفان صابرند، اما نه براى اين كه از جهنم برهند و يا به بهشت برسند. گرچه آنان از جهنم مىرهند و به بهشت مىرسند، ولى هدف آنان صرف پرهيز از جهنم يا وصول به بهشت نيست؛ بلكه تأمين رضاى الهى است. خداى سبحان در باره كسانى كه صبرشان زاهدانه و عابدانه است مىفرمايد: «إنما يوفى الصابرون أجرهم بغير حساب». [2]
خدا براى صابران، اجر و مزدى فراهم كرده است كه به حساب متعارف در نمىآيد؛ بنابراين، از اين آيه استفاده مىشود كه آنان اجيرانه صبر مىكنند؛ اما براى عارفان، صبرى هست كه قرآن با بشارت از آن ياد كرده، مىفرمايد: «و بشر الصابرين الذين إذا أصابتهم مصيبة قالوا إنا لله و إنا إليه راجعون أولئك عليهم صلوات من ربهم و رحمة و أولئك هم المهتدون». [3]
صابران عار ف را بشارت دهيد؛ اينان كسانى هستند كه اگر رخداد ناگوارى برايشان پيش آيد، مىگويند: همه هستى و كمالات ما از خداست و همه نيز به سوى او بر مىگرديم.
عارف صبر مىكند؛ زيرا خود را مالك چيزى نمىداند؛ بلكه مىگويد آنچه نزد ماست امانت دوست است و آن را از ما مىستاند. بنابراين، روزى كه آن امانت در دست ما بود ما به آن دل نبسته بوديم و امروز كه آن را از دست دادهايم نيز، در فراقش نمىناليم و به همين جهت خدا به اين گروه بشارت مىدهد و «صلوات» مىفرستد ؛ گرچه طبق آيه سوره احزاب خداوند بر همه مؤمنان صلوات مىفرستد: «هو الذى يصلى عليكم و ملئكته ليخرجكم من الظلمات إلى النور». [4]
ولى براى صابران صلوات مخصوص مىفرستد: «أولئك عليهم صلوات من ربهم».
و گرچه اين آيه درباره، صبر بر مصيبت است ولى اين «تمثيل» است نه «تعيين» ؛ يعنى، صبر عارفان اختصاصى به حال مصيبت ندارد ، بلكه صبر در موقع اطاعت و معصيت نيز چنين است.
پس اگر كسى دشوارى جهاد، روزهدارى، شبزندهدارى و نماز شب يا نماز صبح را از باب «إنا لله و إنا إليه راجعون»
تحمل كند، قرآن او را بشارت مىدهد و آنگاه خداوند صلوات مخصوصش را بر او نازل مىكند و اين رحمت، «رحمت خاص» است. سپس مىفرمايد: «و أولئك هم المهتدون»
اينها نه تنها مهديند بلكه مهتديند و «مهتدى» برتر از «مهدى» است. در نتيجه كسانى كه صبر عارفانه دارند مهتدى و آنان كه صبر زاهدانه و عابدانه دارند مهدى هستند. [5]
در مقابل صبر «جزع» قرار دارد. ممكن است كسى جزع تام يا متوسط داشته باشد؛ ولى اگر كسى به مقام صبر شاكرانه و عارفانه برسد، از هرگونه جزعى منزه است.
چنانكه امامان معصوم ( عليهم السلام) مىفرمودند:
ما راضى به قضاى الهى و تسليم امر او هستيم و هرگز آنچه را خدا برايمان بپسندد مكروه نمىداريم:
«فإذا نزل أمر الله عز و جل رضينا بقضائه و سلمنا لأمره و ليس لنا أن نكره ما أحب الله لنا». [6]
اين مقام «رضا» است كه فوق مقام صبر است؛ يعنى، مقام صبر در سقف نهايى خود به مقام رضا مىرسد و صابر به مقام راضى بار مىيابد.
[1]. كتاب: مراحل اخلاق در قرآن ص 305. [2]. سوره زمر، آيه 10. [3]. سوره بقره، آيات 157-155. [4]. سوره احزاب، آيه 43. [5]. مهدى به معناى «هدايت شده» است، اما مهتدى به معناى «خيلى هدايت شده» . «اهتداء» و «هدايت» مانند «اقتدار» و «قدرت» است. به طور كلى كثرت حروف و مواد در اين گونه از موارد نشانه كثرت معانى است: (كثرة المباني تدل على كثرة المعاني) و بنابراين، «مقتدر» از «قادر» و «مهتدى» از «مهدى» برتر است. [6]. من لا يحضر، ج 1، ص 190.