بنابر آنچه گذشت توجه و حساسيت در دستيابي به رويكرد قرآني برانگيخته ميشود و با ملاحظه آيات قرآن ميتوان نسبتي كه بين انسان و انحراف ايجاد ميشود را به سه دسته ذيل تقسيم نمود:
1- آياتي كه بر تأثير شخصيت، ويژگيهاي رواني و نقش زمينههاي ژنتيكي و غريزي در وقوع انحرافات اجتماعي دلالت دارند.
2- آياتي كه تأثير عوامل فيزيكي و متافيزيكي را در كجروي تأكيد ميكنند.
3- آياتي كه بيانگر تأثير عوامل و زمينههاي اجتماعي در كجروي ميباشند.
هر چند عمده نظر در اين تحقيق به زمينهها و عوامل اجتماعي انحراف است، اما به صورت اختصار به دو دسته نخست هم اشاره ميشود.
انسان از حقيقتي به نام «روح» يا «من» برخوردار بوده كه شخصيت وي را تشكيل ميدهد. اين حقيقت داراي قوا و نيروهاي متعددي است كه مهمترين آنها چهار قوه «عقل»، «وهم»، «غضب» و «شهوت» ميباشد.[8] رفتار انسان به چگونگي شخصيت او بر ميگردد. «قُل كل يعمل عَلي شاكلته»،[9]«بگو هر كس طبق سرشت و شخصيت خود عمل ميكند». اثبات محوريت شخصيت انسان و استقلال او در گزينش و انتخاب رفتار، از اصول مسلّمي است كه بسياري از آيات به وضوح بر آن دلالت دارد. مثلاً آياتي كه مسئوليت عواقب رفتار آدمي را متوجه خود او ميداند و به طور طبيعي نقش استقلالي او را در شكل دهي رفتار خويش، امري مسلّم لحاظ ميكند:
«من عمل صالحاً فلنفسه و من اَساء فعليها»،[10]«هر كس رفتار شايسته انجام دهد به نفع خود و هر كه عمل زشت انجام دهد، به ضرر خويش انجام داده است».
«من يعمل سوأً يجز به»،[11]«هر كس كار ناشايست انجام دهد، به همان جزا داده شود».