استاد ميشين - رئيس مؤسسه فرهنگى پالياى روسيه
آنچه بعنوان قسمتى از سفرنامه آقاى ميشين (رئيس موسسه فرهنگى پاليا كه بيش از 5 هزار نويسنده عضو آن هستند) مىخوانيد نتيجه تلقىها و استنباطها و در مواردى اطلاعات نهچندان دقيق اوست - اگر چه در موارداندكى غيرواقعى مىنمايد - اما بايد در نظر داشت كه اكثر افرادى كه بعنوان علاقمندان انقلاب اسلامى يا پژوهشگران وانديشمندان در ساير ممالك پيرامون انقلاب اسلامى و امام خمينى مطالبى را مىنويسند نه تنها تاريخ و روند دقيق انقلاب و علل وانگيزه فلسفه وجودى انقلاب اسلامى اطلاعات كافى و عميق ندارند بلكه اكثرا در فضايى زندگى مىكنند كه در نقطه مقابل مخالف جمهورى اسلامى است. براى هر غيرايرانى رهآورد ارزشمند ديدار از ايران و كسب اطلاعات دقيق از امام خمينى و نتايج انقلاب اسلامى است كه وقتى با اطلاعات غيرواقعى و تحريفى سابق خود تطبيق مىدهد دچار شگفتى و اعجابى مىشود كه بىترديد تا مدتها آنها را در حيرتى خاص فرو مىبرد.
خردمندان عصر قديم مىگفتند: براى يك سياح كافى استسر راه دخترى را ببيند تا درباره وضع اخلاق كشور قضاوت كند. در دولتى كه اخلاق حكمفرماست، زن را مىپوشانند; در كشور فاسد لباس را از تن زن درمىآورند. در ايران اسلامى حتى در تابستان سوزان زنان از طبقات پايين و بالا همگى لباس مخصوصى به نام حجاب به تن دارند. الكساندر پوشكين در مجموعه معروف اشعار خود تحت عنوان تقليد از قرآن نوشته بود:
من هم شاهد هستم كه نصف تهران را پياده گشتم ولى هيچ جا زانوى برهنه دختران را نديدهام!
ايران، كشور سنتهاى اسلامى است. در حالى كه در روسيه دوران دگرگونسازى حتى رئيسجمهور مىتواند مشروبخوار باشد، در ايران، شراب تفريح جمعيتبسيار محدود و قليل يهودى است. به همين دليل سفارتخانههاى غربى در تهران، به منظور بهنمايش نگذاشتن علاقه گناهكارانه خود به شراب، از دستگاههاى مدرن براى اضمحلال شيشهها و برچسبهاى رنگارنگ برخوردار شدهاند. معمولا سفارتخانهها بهمناسبت اعياد ملى خود دو ضيافت ترتيب مىدهند. ابتدا از دولتمردان، سياستمداران و شخصيتهاى فرهنگى به سفارت ما براى برگزارى جشن استقلال روسيه دعوت كردند و كمى بعد براى ديپلماتهاى شرابخوار از كشورهاى ديگر، ضيافت الكلى برپا كردند.
سفارت روسيه در نزديكى مقر سفير انگلستان واقع شده است. مىگويند كه در جريان ملاقات تاريخى استالين، روزولت و چرچيل در تهران بين دو سفارتخانه پلهاى هوايى چوبى ساخته شده بودند. اكنون هم طوطىهاى آزادىپرست ترجيح مىدهند در سرزمين بريتانياى كبير دانه بخورند ولى براى خواستگارى و عشقبازى و خيانتبه زوجهاى خود به سرزمين روسيه مىآيند.
از طرف موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى از من دعوت شد كه با اين كشور باستانى آشنا شوم. اشتباه نخواهم كرد اگر بگويم كه در تهران و اصفهان همه گفتوگوها با تحسين از نقش پيغمبرگونه امام خمينى در اين دنياى فانى پايان مىيابند. هميشه تاكيد مىكنند كه انقلاب اسلامى تحت رهبرى امام خمينى انقلابى بيشتر اخلاقى و روحى بود تا سياسى. من هم مىخواستم فرياد برآورم كه خدايا! پروردگار توانا! چرا باوجدانترين انسان را به آسمانها بردهاى؟ مگر روى كره زمين كارى براى انسان درستكار باقى نمانده است؟
من در ايران شاهد صحنهاى شدم كه بيش از هر چيز ديگر در عمرم، مرا تكان داد. من به افتخار مشاهده فيلم مستند تشييع جنازه و آخرين وداع مسلمانان با امام كبير نايل آمدم. ژوئن گرم سال 1989 ميلادى بود. هرجا كه نگاه مىانداختى، ميليونها مسلمان ماتمزده و عزادار را مىديدى. امام خمينى خردمندانه فرموده بودند: اى دولتها! تسخير كشورها مهم نيست، تسخير قلوب مهم است! به همين دليل ميليونها مسلمان از كشورهاى مختلف جهان كريدور زندهاى تشكيل داده بودند كه از آن تابوت حاوى پيكر پاك امام را ببرند. ميليونها مسلمان سعى مىكردند اين تابوت را به آغوش بگيرند و روى آن آب مىريختند گويا امام هنوز زنده بود و آب زلال چشمه مىتوانست عطش او را ارضا كند.
من طى سه روز در تلويزيون تهران اين صحنههاى تاريخى را تماشا كردم و هر موقع تعجب مىكردم كه بر چهرههاى غمگين مسلمانان حتى يك قطره اشك نبود. نمىتوانستم به چشم خود باور كنم. نخير، چنين چيزى غير ممكن است! ! آنگاه فهميدم كه اشكهاى جارى عزاداران هنوز از صورت مردم پايين نيامده بود، در اثر گرماى تابستان فورا خشك مىشد.
... و اينك تابوت را با مواظبتبه داخل چرخبال بردند. چرخبال خواستبه پرواز درآيد ولى نتوانست. مومنان سوگوار آن را رها نمىكردند. مردم مانند خوشه انگور به چرخبال آويزان شده بودند. من به مترجم خود گفتم كه اين غيرممكن است، در زندگى واقعى اينطور نمىشود. اگر در روسيه براى كسى از اين صحنه تعريف كنم، باور نخواهند كرد. ولى حسين، مترجم من، با وقار گفت: نخير، اينجا اينطور نيست! مردم نمىخواهند پاسدار كبير اسلام را از دستخود رها كنند!
در آن لحظه من به ياد خانم يلنا بونر افتادم كه در روسيه كشيش پيغمبرى شده و به پند واندرز دادن به مسيحيان پرداخت. اين زن دمكرات مراسم كليسايى روز فصح (عيد پاك) در كليساهاى قديمى ارتدوكس را بدترين برنامههاى تلويزيون خواند. بونر كه لقب جاسوسى روباه دارد، فرياد زد: به نمايش گذاشتن تعلق خود به دين ارتدوكس، با حكم تواضع و فروتنى مغايرت دارد. من هم فكر كردم: اين روباه به دين و ايمان من چكار دارد؟ چرا به مسيحيان درس مىدهد؟ چرا به ما مىگويد، ما چه برنامههايى بايد ببينيم؟ چرا با آيين خود به صومعه ديگران وارد مىشود؟ اگر بونر سعى مىكرد به مسلمانان ايرانى چنين چيزى را بگويد، به او خيلى مودبانه راه به نزديكترين فرودگاه را نشان مىدادند.
و اينك، اولين نتيجهگيرى من از سفر به ايران اين بود كه كليساى ارتدوكس ما هنوز بايد در آخرين نبرد، نبرد براى قلوب ما، برنده شود. امام خمينى مىفرمودند: دانشمندان ما نبايد از غرب بترسند. استادان ما نبايد از غرب واهمه داشته باشند. جوانان بىباك ما بايد بر عليه غرب برخيزند.
من در ايران اغلب شنيدهام كه بهترين اصل قانون اساسى، قدرت روحانيت است. به همين دليل اعتبار امام خمينى در جهان اسلام مطلق است. امام به موقع ملتخود را از استبداد روحى دشمنان و معاندين و سيطره آمريكا رها كرد. ولى ببينيد، اسقف اعظم ما چه نفوذ سياسى دارد؟ از جدول سياستمداران كه در نزاويسيمايا گازتا درج مىشود، برمىآيد كه دختر رئيس جمهور وزن سياسى به مراتب بيشترى دارد تا سرپرست روحى ما. فكرش را بكنيد: تاتيانا بوريسونا از اسقف اعظم سراسر روسيه مقام بالاترى دارد. عجب روزگارى است!
استدلال هميشگى سرويسهاى ويژه آمريكا در مبارزه با اصولگرايى اسلامى، مساله حجاب است. بله، همان حجاب كه يك روپوش سبك زنانه است. آمريكايىها حجاب بىآزار را به عنوان مظهر بردگى زنان شرقى تلقى كردند. ولى اگر شما به اين زنان پيشنهاد كنيد كه بدون حجاب به خيابان بروند، شما را ديوانه محسوب خواهند كرد. يك خبرنگار زن تلويزيون تهران كه با او در ايران آشنا شدم، زير مباحثه درباره حجاب خط پررنگى كشيد و گفت: در روزى كه آمريكا از ما ستايش كند، بايد عزادارى سراسرى اعلام كنيم.
در روسيه كمتر كسى مىداند كه در سال 1989 امام خمينى از تهران براى گورباچف پيامى فرستاده بود. اما خدمتگذاران كرملينى گورباچف تفكرات پيغمبرگونه امام خمينى را درباره بلايى كه به روسيه نزديك مىشد، از مردم كشور پنهان كردند. دمكراتهايى كه در ماه اوت 1991 سعى كردند به بادبان سياسى كرملين باد صهيونيسم را بدمند، نيز اين پيام را پنهان نگه مىداشتند. تنها الكساندر پروخانوف در روزنامه اپوزيسيون معنوى دن پيام معروف امام را درج كرد. كلمات اين پيام تا به حال مبرم و حياتى است:
اشتباهات رهبران سابق كرملين در عرصه اقتصاد شما را به ارزشهاى كاذب هدايتخواهد كرد. غرب مثل باغ شكوفا، در برابر شما جلوه خواهد كرد. غرب شما را شيفته خود خواهد نمود. ولى خود را به آغوش غرب نيندازيد و در آنجا دنبال حقيقت نگرديد. پند مرا بشنويد: سعى نكنيد گره مسايل اقتصادى سوسياليسم را با استفاده از تجربه غرب باز كنيد. در اين صورت جامعه شما براى مدت زيادى غرق در ناخوشىها و بيمارىها خواهد شد.
امام خمينى با فراستخاص خود خاطرنشان ساخت كه مسايل روسيه ناشى نه از مسايل مالكيت، اقتصاد و آزادى بلكه از فقدان ايمان است. زندگى بدون ايمان باعثبروز ابتذال مىشود. از موقع آفرينش جهان تا امروز دو حزب وجود دارند: حزب الله و حزب شيطان. كارهايشان با هم تفاوت زيادى دارند.
جاى تاسف است كه گورباچف به پند واندرز خردمندانه امام خمينى گوش نكرد. روسيه مىتوانست در راه تمدن، راه خدا و نه راه شيطان، قرار بگيرد و پيش برود!
مكتب گورباچف مبناى عقيدتى آنارشيسم دوران پرسترويكا شد. نقش تعادل حقوق و وظايف، وظيفه بىشايبه و آزادى موجب ويرانى در وطنمان شد. روشنفكران مصيبتزده مسكو كه به آزادى بدون وظيفه و حقوق بدون دين دستيافتند (من آنها را بتهوفنى مىنامم زيرا كه اغلب به تالار به نام بتهوفن در بولشوى تئاتر مىروند تا در آنجا با رئيس جمهور ملاقات كنند و بر عليه نويسندگان روس داد و فرياد كنند) نقش مشعلدار را ايفا كردند. استادان فرهنگ بهدنبال رهبر خود شتافتند. ولى كمتر كسى از آنها همراه با گورباچف به صومعه او - بنياد گورباچف - رسيدند.
اگر قبلا بخش ايدئولوژيكى كميته مركزى حزب كمونيست اتحاد شوروى مطبوعات، تلويزيون و ادبيات را كنترل مىكرد، در حال حاضر بانكهاى گوسينسكىها و برزوفسكىها اين نقش را به خود اختصاص دادهاند. تقريبا در هر روزنامه و برنامه تلويزيونى فرستاده دمكراسى غربى خدمت مىكند. و اما موسيقى توام با مواد مخدر و همجنس طلبى، پرچم عصر حاضر شده است...
من در روز دوم اقامتخود در تهران در دفترچه خود نوشتم: ايران، يك دولت مستقل اسلامى است. رئيس جمهور به ديدگاه روحانيون توجه مىكند. قضاوتهاى سياسى رئيس جمهور و روحانيون مستقل است. آنها به هيچ عنوان در خدمت منافع استراتژيكى كشورهاى ديگر نيستند.
در اينجا بايد توضيح دهم، منظورم از استقلال چيست. يكى از نشانههاى اصلى دولت نيرومند و مستقل، حفاظت محكم از مرز است. اما بر كسى پوشيده نيست كه مرز مىتواند بسته باشد ولى خود كشور در حالت اشغال پنهانى و نامريى به سر برد. اين وضع در نتيجه تصرف فضاى اطلاعاتى و مهمترين ميادين آن نظير تلويزيون، مطبوعات و سينما صورت مىگيرد. روسيه، نمونه بارز و آشكار اشغال مسكوت است. اين اشغال از زمان گورباچف شروع شد. او ساكتبود وقتى كه قبيله روس ستيزان، اين قتال مزدور با تنفر شديد به ريختن رنگ سياه بر چهرههاى داستايفسكى، بوندارچوك، لئو گوميلف، ك. واسيليف، و. بيلوف و مطران ايئوآن پرداختند. گورباچف خيال كرد كه او مىتواند سكوت اختيار كند و بالاتر از نبرد باشد در حالى كه رزمآوران روس در درگيرى با ستون پنجم شهيد مىشدند. گورباچف كه اين خيانت را كرد، از فوروس به عنوان دلقك ناقابل بازگشت، حتى به درد كارگردان مارك زاخاورف براى نقش پادشاه لير نخورد.
ايرانيان شانس آوردند كه در قلوب آنها قوانين الهى فرمانروايى مىكند و نه سخنان توخالى سياستمداران حراف. امام خمينى تاكيد مىكرد كه دمكراسى اسلام از دمكراسى غربى كاملتر است. قرآن، بزرگترين ارزش در جهان اسلام است. مىتوان هر چيزى اعم از خانه، خانواده، زن مورد علاقه و غيره را از دست داد ولى اگر قرآن پيش تو باشد، تو غنىترين انسان دنيا هستى.
در ايران با پرنوگرافى كه روح انسان را فاسد مىكند، و با تبليغ زورگويى در صفحه تلويزيون شديدا مبارزه مىكنند. البته، كلمه مبارزه بسيار نرم و ملايم است. اين فساد را ريشهكن مىكنند. يك نمونه عبرتانگيز براى روسها. از مدتى پيش ايرانيان متمول ويلاهاى خود را با آنتنهاى بشقابى مزين كرده بودند تا فيلمها و برنامههاى بيش از حد آزادمنشانه را تماشا كنند. در سراسر ايران تعداد اين آنتنهاى ماهوارهاى قريب به 200 هزار بود. به صاحبان آنها سه روز مهلت دادند كه بشقابها را جمع كنند. چرخبالها از بالا نظارت مىكردند. نتيجه اين كار چشمگير بود! اكنون در كلانترىها كوههايى از اين بشقابها گذاشته شدهاند.
ولى ببينيد، در روسيه چه مىگذرد. در همه كانالها تبليغات بىوقفه پرنوگرافى كانال NVT قطع نمىشود: در NVT توتفرنگى (يعنى نمايشهاى سكسى) هميشه تازه است! من گاهى اوقات احساس مىكنم كه رئيس هنرى اين كانال كه همزمان معاون رئيس كنگره بينالمللى يهودى است، خود را سوسلوف (دبير ايدئولوژيكى كميته مركزى در زمان برژنف - م.) عصر حاضر پنداشته و هدف فاسد كردن مردم روس را دنبال مىكند.
آقاى گوسينسكى، چرا شما برنامههاى پرنوگرافيك خود را براى تلآويو پخش نمىكنيد؟ اگر شما و آقاى سوانيدزه، رئيس تلويزيون روسيه، دوست داريد بازىهاى لسبىهاى برلين را تماشا كنيد، در دفاتر خود از اين فيلمها لذت ببريد. چرا اين علاقه بيمارگونه خود را بر سر مردم روسيه مىريزيد؟ همه مسلمانان روسيه بر عليه فساد شما قيام كردهاند.
من ضمن سفر در سرزمين خجسته ايران اغلب به اين فكر مىافتادم كه كارمندان دولت ما چگونه از آمريكا دفاع مىكنند. كسى حق ندارد در برابر آمريكا دستبلند كند و بر عليه آن حرفى بزند. اگر جرات اين كار را بكند، يك دسته روزنامهنگاران درندهخو به جان او خواهند افتاد. در كشورم بدون اينكه ميزان درستى رعايتشود، شيوه زندگى آمريكايى را تبليغ مىكنند. در بهترين وقت تلويزيونى، پوزنر از صفحه تلويزيون ما را متقاعد مىكند كه با آمريكا دوستشويم. دختران آمريكازده ايدئولوگهاى شوروى سابق نيز به روسستيزى خود مىبالند. يكى از آنها گفت: پدرم پيرو لنين بود. او از جوانان دعوت مىكرد كه به ساختمان راهآهن بايكال - آمور كه بزرگترين ساختمان سوسياليسم بود، بروند. ولى من توصيه مىكنم كه در آمريكا خوشبختشويد. من شانس آوردم كه بعد از چهار ازدواج ناكام در روسيه، در كاليفورنيا به فضاهاى جنسى بىسابقهاى دستيافتم! زندهباد آمريكا! من جهتگيرى جنسى خود را تغيير دادهام. من شوهر مهربانى دارم كه يك دختر سياهپوست است!
چه پيشرفتى: در گذشته نه چندان دور پدر اين دختر يا به عبارت دقيقتر، زن سياهپوست، همراه با برژنف مزين به هيات رئيسه كنگرهها و تريبون بالاى مقبره لنين بود.
چهره واقعى دمكراسى آمريكايى را تحت لايه كلفت روژ لب و پودر سياسى پنهان مىكنند. خانم نودورسكايا زودتر بچهدار خواهد شد تا تلويزيون درباره جنايات نظاميان آمريكايى حقيقت را بگويند.
اما در ايران به مساله آمريكا توجه كافى مىكنند. در سفارت سابق ايالات متحده در تهران اولين موزه جاسوسى در شرق تاسيس شده است. همه اشياى نمايشى، آمريكايى هستند. بازديدكنندگان مىتوانند با چشم خود گزارشهاى رمزى و مكاتبات ديگر لانه جاسوسى را كه اين لقب روى سفارت آمريكا در تهران مانده است، ببينند. جالب توجه است كه كارمندان سفارت آمريكا با ماشينهاى ويژه كاغذ خردكن تمام مكاتبات خود را نابود كرده بودند ولى به بركت كار بزرگ خطشناسان، زبانشناسان و دستياران داوطلب، اين مكاتبات سرى احيا شده و كشف رمز گرديد.
دانشجويان تهران طى 400 روز سفارت آمريكا را در محاصره داشتند. سازمان سيا و پنتاگون مجبور شدند يك عمليات نظامى براى رهايى جاسوسان خود طراحى كنند. قرار بود هواپيماى حامل نيروى هوابرد در حومه تهران به زمين بنشيند. ولى اين عمليات از همان ابتدا با شكست مواجه شد. هواپيما به موقع فرود با چرخبال تصادف كرد. خرابكاران آمريكايى مجبور شدند برگردند. در جايى كه در آوريل سال 1980 هواپيما و چرخبال با هم تصادف كردند، اكنون شعبه موزه جاسوسى قرار دارد. من زمانى را بهخاطر دارم كه در پارك فرهنگ به نام گوركى در مسكو هواپيماى جاسوسى او - 2 را كه از روى آن از تاسيسات محرمانه در خاك روسيه عكسبردارى مىكردند، به نمايش گذاشته بودند. اما بزودى هواپيماى جاسوسى را از پارك برداشتند. ولى حيف! بايستى آن را براى هميشه آنجا بگذارند و كنار آن پاسبان نظامى هم بگذارند تا نسلهاى آينده درس عبرت بگيرند. دولتمردان ايرانى همين كار را كردند.
امام خمينى در خطابههاى خود تاكيد مىكرد: اسلام فرمانروايى نمىكند بلكه خدمت مىكند. اگر انسان اصلاح شود، همه چيز دگرگون خواهد شد.
با رشد بهروزى مردم، جمعيت ايران نيز رشد كرد. در كتابهاى راهنماى دوران برژنف كه قبل از پيروزى انقلاب اسلامى چاپ شده بودند، جمعيت اين كشور برابر 32 ميليون نفر اعلام شده بود. اكنون اين رقم به 60 ميليون نفر رسيده است. هيچ كشور ديگرى با رشد آنچنان سريع جمعيت روبرو نشده است. قيمتهاى مغازهها حاكى از سطح زندگى نسبتا بالاى ايرانيان است. براى مثال، قيمتشلوار و كفش خوب 10- 5 دلار است. با 20 دلار مىتوان كت و شلوار خوبى خريد. پرواز از تهران به اصفهان 5 دلار هزينه دارد. تازه نهار يا شام هم به شما خواهند داد. ولى مسير از تهران و اصفهان تقريبا برابر مسافتبين مسكو وپطرزبورگ است.
چيزى كه در ايران مرا تحت تاثير خود قرار داد، بانك بود. مساله اين است كه قرآن رباخوارى را منع كرده است. بانكها پول را به صورت مشاركت در سود، واگذار مىكنند. اين بانكها بيشتر ريسك مىكنند تا بانكهاى كلاسيك نزول خوار. ايرانيان از نزول سرسامآور بانكهاى اروپايى خبر دارند و دوست دارند بر امتيازات و محاسن اسلام در عرصه باريك بانكدارى و امور مالى تاكيد كنند.
قوانين بازنشستگى در كشور امام خمينى نيز شايان توجه است. حقوق بازنشستگى 100 درصد دستمزد را تشكيل مىدهد! در روسيه شهروندان! مدافعين وطن از اين نعمات بزرگ برخوردار نيستند. ولى علتش فقط اين است كه قانونگذاران ما عادت بدى دارند كه از قوانين بازنشستگى كشورهاى غربى اقتباس كنند. آنها نمىدانند در ايران، در كشورى كه اسلام به سياستمداران حكم مىدهد كه در دنياى افكار خردمندانه و كارهاى به نفع مردم باشند و از آن خارج نشوند، چقدر از انسان مواظبت مىكنند. روسها چيزى دارند كه از ايران ياد بگيرند. براى مثال، در زمان تعطيلات مدرسهاى دختر يا پسر، پدرشان مرخصى مكملى دريافت مىكند. در ايران مادران تنهاى بىسرپرست وجود ندارند. خوابگاههاى زنانه نيز يك چيز غيرموجود است. كارخانجات عهدهدار پرداخت ماليات از دستمزد كارگران خود مىشوند و خزانه دولت را مرتبا تكميل مىكنند. تنها در يك كشور ديگر، در كره شمالى، شهروندان از پرداختهاى غارتگرانه آزاد هستند. روساى كارخانجات نهار رايگان هم ترتيب مىدهند. براى نهار سبزيجات تازه، كبات گوشت گوسفند يا گاو، مرغ برشته يا با قارچ و دوغ داده مىشود. تكرار مىكنم: همه اين غذاها رايگان است. در كارخانجات سراسر ايران اسلامى!
در جادههاى مدرن و در خيابانهاى شهر مىتوان صندوق صدقات كميته امداد امام خمينى را ديد. دستياران داوطلب كميته هميشه در جريان مشكلات اقتصادى شما هستند. شما در كنفرانس آموزشى در دانشگاه هستيد و حتى نمىتوانيد تصور كنيد كه خدمت گذاران كميته در همان كلاس نشستهاند.
اين نحوه جمعآورى پول خيريه مانع از پيدايش گدايى و تحقير انسان مىشود. بر كسى پوشيده نيست كه گدايى در مترو و ايستگاههاى راهآهن مسكو تحتسيطره مافيا است. برعكس، پول از صندوقهاى ايرانى با آرم كميته امداد امام خمينى قاعدتا به گيرندگان مشخص توزيع مىشود.
آمار حاكى از آن است كه درصد بسيارى از دانشجويان ايرانى كامپيوتر دارند. من در تهران از مدرسه قالى بافى نيز ديدن كردم. ابتدا فكر كردم كه در مركز پژوهشهاى فضايى هستم. كامپيوترهاى فراوان، تميزى كامل، دستگاههاى مدرن... در نزديكى اين كارگاه موزه قالىبافى قرار دارد. اين ديدار فراموش نشدنى بود. رئيس اين مدرسه گفت كه پدرش يك بار به وزارت دادگسترى رفت و خواهش كرد كه زندانيان را به اين مدرسه براى يادگيرى حرفه ديرينه اعزام كنند. قالىها معجزه آفريده و روح آنها را زيبا كردند. زندانيان سابق تا به حال به اين موزه مىآيند و ياد اولين استاد خود، بنده عاقل و مهربان خدا را گرامى مىدارند.
من كه به انتشار يك سرى كتابها تحت عنوان رهبران ملتها، قرن بيستم پرداختم، به شاهان، دبيران كل، روساى جمهورى و سرپرستان روحانى علاقهمند شدم، معيشتبهتر از هر چيز ديگر اخلاق اين شخصيتها را نشان مىدهد. من دوبار به افتخار زيارت از خانه امام خمينى نايل آمدم. تختخواب و رفهاى پر از كتاب، تمام تزيينات اين اطاق را تشكيل مىداد. امام هر ماه 10 دلار به عنوان حق اجاره به صاحبخانه پرداخت مىكرد. با توجه به اظهاريه درآمدهاى چندين ميلياردى كارمندان دولت روسيه كه به زور اين سند مالياتى را پر مىكنند، مشكل بتوان به اين سادگى باور كرد. برخى از آنها هواپيمايىهاى خود را در خارج از كشور، خانههايى براى اجاره، ويلاهاى شيك، حرم و حتى سرويس بازجويى دارند.
ولى امام خمينى زندگى متواضعانهاى داشت. او به ملتخود نيز وصيت كرد: بهتر است كه مرا خدمتگذار بنامند، نه رهبر. خدمتگذارى مهم است، نه رهبرى. اسلام ما را به خدمت موظف مىكند. من به حمايت مالى نيازى ندارم. من به وسيله قلم و چند صفحه كاغذ با شاه مبارزه كردم.
خانه امام خمينى در قسمتشمالى تهران در خيابان شهيد حسنىكيا واقع شده است. اين خيابان فقط 3 متر عرض دارد. شواردنادزه با ماشين شيك زيل خود وارد همين خيابان شده بود تا پيام گورباچف را تسليم امام كند. مردم تهران تا به حال تعريف مىكنند كه امام خمينى كه هميشه مهماننواز بود، به فرستاده دبير كل شوروى حتى پيشنهاد نكرد كه بنشيند. به امام چنين كلماتى نسبت داده مىشود: بگذار روى زمينى بنشيند كه بدان خيانت كرده است. اين آقا تنها به عنوان وزير امور خارجه شناخته نشده است. عدهاى مىگويند كه منظور امام، تعلق فرستاده كرملين به قبيله لجام گسيخته بىدينان بود. امام خمينى نسبتبه اديان مختلف تسامح از خود نشان مىداد ولى بىدينان را قبول نمىكرد و با چشم تحقير به آنها مىنگريست. ولى طبق فرضيه ديگرى كه بيشتر مقرون به حقيقت است، امام خمينى اطلاعات درستى درباره دورويى گورباچف و گذشتهاى مشكوك وى به آمريكايىها داشت.
تا آن موقع دبير كل شوروى در مذاكرات با شولتس، وزير امور خارجه آمريكا، موشكهاى شوروى اس. اس. - 23 را از دست داده بود. مارشال آخروميف شواردنادزه را مهمترين آمريكايى در تيم شولتس در مذاكرات در كرملين خواند. ولى ببينيم آناتولى دوبينين، ديپلمات معروف و شاهد عينى ديگر، در كتاب خاطرات خود تحت عنوان با اعتماد فراوان چه مىنويسد: نظاميان به ويژه از فعاليتشواردنادزه ناراحتبودند و فكر مىكردند كه او بيش از حد با آمريكايىها سازش مىكند. كار به درگيرىهاى آشكار در جلسات دفتر سياسى بين مارشال سوكولوف و شواردنادزه كشيد. ولى روزنامه آمريكايى نيويورك تايمز از فعاليتشواردنادزه تحسين كرد و نوشت: درحالى كه شواردنادزه در مقام وزير امور خارجه اتحاد شوروى كار مىكرد، هر مساله مورد اختلاف اينطور حل مىشد: گذشتهاى روسها 80% بود و گذشتهاى آمريكايىها 20%.
احتمال مىرود كه امام خمينى از ابتكار گورباچف و شواردنادزه مبنى بر كاهش موشكهاى اس. اس. - 20 در آسيا حمايت نكرده باشد. اين موشكها بخشى از سيستم دفاعى ما در برابر پايگاههاى آمريكايى در ژاپن و اقيانوس هند بودند. جان كلام، امام دلايل فراوانى داشت كه با نماينده تفكر نوين سرد برخورد كند. به بركت گورباچفها، شواردنادزهها و يا كوفلفها ما در وطن خود آواره شدهايم. عدهاى از آينده مىگريزند و ديگران به گذشته گرايش دارند و همانجا دنبال راههاى نجات مىگردند. پرچم دولتى سابق اتحاد شوروى براى عده زيادى عصاى سفر شده است. و اينك دعوتهاى بازگشتبه مقدسات مسيحى و اسلامى بيش از پيش شنيده مىشوند. البته، ما كه كلاه قديمى تزارهاى روسى را از نو مىبريم و مىدوزيم، ممكن استبه جاى آن از خياطهاى بىغرض اونيفرم نيروهاى ناتو يا كمك نظامى آمريكايى را دريافت كنيم. الكل نيز براى مردم روسيه مصيبتبزرگى است.
به پيشخوانهاى مغازههاى ما توجه كنيد. اين كه نمايشگاه بينالمللى ودكا است. گويا همه كشورها به جان مرد روس افتادهاند كه شراب بخورد و پول بپردازد. گرجستان براى مستى مرد روس كار مىكند. شواردنادزه براى برقرارى ديكتاتورى خود پول كم آورده است. ولى مرد روس شراب مىخورد و نمىفهمد كه بدين وسيله به شواردنادزه كمك مىكند.
ليتوانى سركش و متكبر به كشورهاى زيادى بدهكار است. و حالا مرد روس ودكاى ساخت اين كشور مستقل را مىخورد و به حل مسايل آن كمك مىنمايد. لهستان، ايتاليا و اسپانيا نيز در كمين نشستهاند. اسرائيل، تركيه، فرانسه و انگلستان طبق معمول روى كمك انترناسيوناليستى مرد روس حساب مىكنند. آمريكا هم با ما تعارف نمىكند! روسها شراب مىخورند و مست مىكنند. در خانه خود، سر كار، در دفترهاى شركتها و در روستاها مىخورند. روى نيمكت و در بيمارستان كه دم مرگ هستند، مىخورند. ما با تشريك مساعى به ائتلاف جهانى ودكايى كمك مىكنيم كه بحران خود را حل كند. زنده باشى،اى ايران فرخنده، كه سعى نمىكنى اين سم الكلى را به مرد روس بخورانى!
من كه در كشور امام خمينى گشت و گذار مىكردم، پيش خود فكر مىكردم: آيا واقعا دولتى وجود دارد كه از اتباع خود مواظبت مىكند؟ من هر چه قدر به دور و بر خود نگاه مىكردم، كسى را نديدم كه مستباشد. مفهوم يك آيه از قرآن يادم آمد: واقعا الله تصميمى مىگيرد كه خود مىخواهد.
علاقه روسها به فساد الكلى چه علتى دارد و چرا مسلمانان خود را از اين زهر مصون كردهاند؟ جسارتا ادعا مىكنم كه مسلمانان نسبتبه مسيحيان يك امتياز دارند: زندگى آنها با ايمانشان هماهنگ است. ولاديمير سولويوف، فيلسوف روس، در رساله معروف بحث كبير و سياست مسيحى نوشته بود: مسلمانان هيچ قاعده زندگى غير از آنچه كه دين مىدهد، ندارند در حالى كه مسيحيان زندگى واقعى خود را بر اساس قانون ديگرى مبتنى مىكنند كه ما از دوران ماقبل مسيحى به ارث بردهايم. در قرآن، كتاب مقدسى كه از طريق حضرت محمد (ص)، رسول خدا، به بشريت اعطا شد، تمام فعاليت مسلمانان مقرر شده است. در زمان خود الكساندر پوشكين هم با شور و شوق نوشته بود: در قرآنانديشههاى خردمندانه چقدر زيادند! ايوان بونين، نثرنويس برجسته روسى، از قرن بيستم جواب پوشكين را داده و نوشت: لعنتبر آنكه احكام قرآن را نمىشنود. لعنتبر آنكه براى دعا و نبردها خاموش شده است.
اما در قرن بيستم كوششهايى براى بدنام كردن قرآن نيز به عمل آمده بودند كه اين امر حاكى از نيتسوء عقل تحريف شده است. مىگفتند كه اسلام يك دين ثانوى و مخلوط است. در اين مباحثه يهوديت از همه فعالتر بود زيرا كه خود نويسندهاى كه به قرآن تهمت زد، يهودى بود. در عين حال بايد به نظرگاه نويسندگان مسيحى قرن بيستم، برندگان جايزه نوبل و محققين معتبر در محافل علمى اشاره كرد. آنها اول از همه به مطابقت علامتها و نشانههاى تاريخى و علمى قرآن با اكتشافات علم مدرن اشاره كردند.
براى مثال، در قرآن اغلب كوهها به عنوان تثبيتكننده زمين ذكر مىشوند: كوهها زمين را نگه مىدارند تا تكان نخورد. 13 قرن بعد از آنكه قرآن به بشريت نازل شد، در اواسط قرن بيستم نظريه تختههاى تكتونيك به وجود آمد. مطابق با اين نظريه اين تختههاى تكتونيك جابجا مىشوند، روى هم قرار مىگيرند و رشته كوههاى بلند را تشكيل مىدهند. همينها زمين را تثبيت مىنمايند. در غير اين صورت زمان ما هميشه دستخوش سلسله بىپايان فجايع وحشتناك مىشد. لازم به تذكر است كه براى اولين و آخرين بار قرآن در زمانى كه محمد (ص) هنوز در قيد حيات بود، تدوين شد. كسى كه سعى كند حقيقت قرآن را تحريف كند، هدف خشم و غضب خداوند واقع خواهد شد. گناه تحريف حقيقتبا هواهاى نفسانى، نابخشودنى است چونكه انسان را به آغوش شيطان مىبرد. در سوره 15، آيه 39 آمده است: ابليس گفت: مالك من! در ازاى اينكه مرا از راه راستبه در بردى، من در زمين همه تفريحات گناهكارانه آنها را تزيين كرده و آنها را به شر وادار خواهم كرد.
مهمترين هدف ايدئولوگهاى ستون پنجم، ايجاد تضاد و درگيرى بين اسلام و دين ارتدوكس در روسيه و ويران كردن تمدن منحصر به فرد روسى است. رهبران عاليمقام كشور مانند خرس در لانهاش با مشاوران و اصلاحطلبان از ستون پنجم محاصره شده است. آنان با چوب روسستيزى در دستبهطور خشن روسيه را به سوى مرزهاى رويارويى قهرى با اسلام سوق مىدهند. هر موقعى كه مساله اصولگرايى اسلامى مطرح مىشود، رهبران روسيه ترجيح مىدهند مواضع غربگرايانهاى اتخاذ كرده و از ادعاهاى ژئوپلتيكى واشنگتن حمايت كنند.
علت همدستى ضداسلامى با غرب بايد در فقدان نظريه منسجم نظام فدرال جستجو شود. ولى مسكو دير يا زود مجبور خواهد شد برخورد خود را با اسلام گرايان مشخص كند. در اينجا بايد اين واقعيت را درك كرد كه مسلمان راستين هميشه اصولگرا است. اسلام وسيله ارعاب ملتهاى قرن بيست و يكم نيستبلكه دين ميانهروى روشنگرانه است. ديالوگ بين مسلمانان و مسيحيان بايد بدون مداخله نيروى ثالث كه از تجربه دسايس و توطئههاى جهانى برخوردار است، صورت بگيرد.
همين سازندگان شايعات به رسانههاى گروهى مسكو اطلاعات كاذبى را تزريق كردهاند كه ايران به چچنىها در زمينه يادگيرى فن تروريسم كمك مىكند. بهگونهاى تبليغ كردهاند كه گويا در حومه تهران شبه نظاميان چچن دوره آموزشى مىبينند. ولى اينها تهمتى بيش براى مقامات ايرانى نيست.
فعالان نيروى ثالث از متهم كردن مسلمانان و مسيحيان به روحيه ناسيوناليستى نيز رويگردان نمىشوند. آنها تلاش مىكنند مظاهر فاشيستى را در نظريات دينى ما تعبيه كنند و به افكار عمومى اين افسانه را تحميل كنند كه مسلمانان و مسيحيان دستخوش يهودىستيزى دينى شدهاند. به عقيده آنها، در روسيه يهودىستيزى دينى از گروه مطران فقيد ايوآن و در ايران از پيروان امام خمينى بر مىآيد.
پاسداران تلموذ يهودى سعى مىكنند مسايل تاريخى را ماست مالى كنند. كليساى كاتوليك با كمك آنها در قرن بيستم مسئوليت جمعى در قبال كشتار مسيح را از يهوديان سلب كرد. در همان حال اسرائيل تمام ملت آلمان را مقصر سلطهجويى هيتلر اعلام كرد. يك جمله الكساندر مين نيز يادم آمد: در روسيه هر جا بروى و با هر كسى صحبت كنى، مىبينى كه اين يكى سلطنتطلب است، ديگرى يهودى ستيز و سومى فاشيست است. وقتى كه اين كتابها را مىخوانى، تعجب مىكنى، چگونه يهوديان در روسيه به اين بهروزى عجيب رسيدهاند؟ آنها نويسنده، روزنامهنگار، عضو كابينه دولت و بانكدار هستند. تنها قانون اساسى ژاپن بنىاسرائيل را از احراز مقامات وزيران و فعاليت در نهادهاى قدرت منع مىكند.
ولى ايرانيان تسامح بيشترى نسبتبه بنىاسرائيل از خود نشان دادند تا ژاپنىها. در پارلمان ايران حتى سهميههايى براى نمايندگان اقليتهاى ملى وجود دارند. از طرف جمعيتيهودى كشور يك نفر به مجلس انتخاب مىشود. ولى اگر در پارلمان اسرائيلى حداقل يك مسلمان حضور داشت، چه بحران سياسى در اين كشور رخ مىداد!
امام خمينى به نمايندگان مجلس، خدمتگذاران ملت، وصيت كرد كه زندگى متواضعانهاى داشته باشند: در روزى كه نمايندگان پارلمان ساكن كاخها شوند و خداى نكرده هويت فقرا را از دست دهند، ما بايد به اين كشور الوداع بگوييم.
من كه در كشور خمينى سفر مىكردم، ديدم انقلاب اسلامى به توسعه اين كشور چه تحرك نيرومندى بخشيد و نتايج آن را با اصلاحات گورباچف و يلتسين در روسيه مقايسه كردم. يك متخصص روسى در كارخانه فولادسازى كه همراه با من از تهران به مسكو پرواز مىكرد، در اين زمينه به من كمك كرد. وقتى كه ما بر فراز درياى خزر پرواز مىكرديم، او بعد از گفت و گوى رفيقانه يك سر بزرگ را براى من فاش ساخت: او حدود نيم كيلو طلا و يك بسته دلار پيش خود دارد. البته، من همسفر خود را از نظارت دقيق گمركى در فرودگاه شرمتيوو مطلع كردم. ولى او جواب داد: اين كه پول جنايى نيست. من بر اساس قرارداد در اصفهان كار كردم. هم طلا و هم پول كار كرده است!
بعد از آن همان همسفر با آب و تاب از سرگذشتخود تعريف كرد. دو سال پيش در شهر استارى اوسكول از توابع بلگورود به برخى از كارگران پيشنهاد كردند كه به اصفهان، پايتخت قديمى فارسها، براى كار بروند. تا آن موقع خانواده او موقعيتسختى داشت زيرا كه او براى مدتى بيكار مانده بود. او بدون اينكه قرارداد استخدام را بخواند، آن را امضا كرد. برادران خود را هم متقاعد كرد كه به مشرق زمين بروند. آخر اين جوانان بىهدف در شهر گشت و گذار مىكردند و ودكا مىخوردند تا وضعيت مصيبتبار خود را فراموش كنند.
چند روز بعد همسايه همسفرم كه مامور سابق ميليشيا است، پيش او آمده و فرياد زده است كه: شنيدهام كه اسم خود را براى بردگى نوشتهاى؟ اگر مريض بشوى، چه كسى تو را معالجه خواهد كرد؟ دو ماه بعد تو را مثل فرعون با تابوت خواهند آورد. فكر كن! اين سفر تو به وراى سه دريا براى خانوادهات چه مصيبتى ايجاد خواهد كرد. اين همسايه قبلا دبير حزبى نهاد خود بوده و كسى نمىتوانستبا او بحث كند. ولى حرفش را گوش نكرد و به اصفهان پرواز كرد. و اينك در كارخانه ذوب آهن كار مىكند. او مىگويد:
- بهتر بود فضانورد مىشدم! مىدانيد براى انسان روس دست كشيدن از مشروبخوارى چقدر سخت است؟ درد ايذايى است! دوماى ما مىخواستيلتسين را از رياست جمهورى بركنار كند. ولى براى چه؟ بهتر است كه قانونى را وضع كنيد كه به موجب آن رئيس جمهور از مشروبخوارى شديدا منع شود. او خودش فرار خواهد كرد. ما چقدر احمق بوديم كه اينقدر مىخورديم! تمام كشور خود را بر باد داديم و بهترين لقمهها را به دشمنان خود بخشيديم. و حالا دست از پا درازتر نشستهايم!
تنها كشورى كه در آن از زنان بدكار خبرى نيست ايران است. ما چند روز بعد از شروع كار در ايران فهميديم كه اين يك آسايشگاه واقعى است. نهار مجانى است، بهترين طب در دنيا در اختيار شما است. كارگران را از يك قسمت كارگاه به قسمت ديگر با ماشين مىبرند. آنها 238 نامزد رياست جمهورى داشتند كه كميسيون، 4 نفر را كه از همه عاقلترند، باقى گذاشت. محمد خاتمى، مدير كتابخانه ملى و وزير سابق فرهنگ در دوران امام خمينى، برنده شد.
براى نويسندگانتبگو كه در پارلمان ايران فقط يك يهودى هست. آنها خودشان كشور خود را اداره مىكنند. هر خانوادهاى به امام خمينى عشق مىورزد. پسر فيدل كاسترو وقتى كه به خانه امام رفت و ديد امام چه زندگى سادهاى داشت، به زانو افتاد و تصميم گرفتبه دين اسلام بگرود. باز مىگردم به استادى اسكول، زنم را برمىدارم و دوباره به اصفهان برمىگردم. اين دفعه براى مدت طولانى. من در روسيه كى بودم؟ مشروب مىخوردم و زجر مىكشيدم. آخر چه وقتى در مسكو هم نظم را برقرار خواهند كرد؟ ايرانيان طى دو هفته اين كار را كردند. همه آمريكايىها را از كشور خود بيرونانداختند و تمام شبكه جاسوسى پليد آنها را درو كردند...