هنگامي كه بيعت شكنان كه درراس آنهاطلحه وزبيربودند،ازحجازبه بصره آمده وآنجاراتصرف نمودند،واعلام جنگ باحكومت امام علي ع نمودند،علي ع باسپاه خودازمدينه به قصدبصره براي سركوبي فتنه انگيزان ،خارج گرديد، هنگاميكه به ربذه رسيدند،آخرين كاروان حج ،درربذه كه سرراه آنهابه سوي مكه بوداجتماع كردندتاسخن امام علي ع رابشنوند .
ابن عباس ميگويدبه حضورعلي ع رفتم ،ديدم كفش خودراوصله ميكند،به آنحضرت عرض كردم درشرائطحاضر،ما به اصلاح امورمسلمين ،بيشترازاصلاح كف ،نيازداريم .
امام ،سخني نگفت ،و هنگامي كه ازاصلاح كفش ،فارغگرديد،جفت كفش خودرادركنارگذاشت وبه من فرموداين دوكفش راقيمت كن عرض كردم اين دوكفش ،بي ارزش است ،قيمتي نداردتاقيمت كنم .
فرمودببين چقدرميارزد؟عرض كردم ازيك درهم ،كمتر ارزش دارد .
فرمودوالله لهمااحب ولي من امركم هذاالاان اقيم حقااوادفع باطلاسوگندبه خدا،اين دوكفش رابيشترازرياست برشمادوست دارم ،مگر اينكه حقي رابپادارم وياباطلي رانابودنمايم .
/بحارط جديدج 32ص 113 .