پند

نسخه متنی -صفحه : 106/ 101
نمايش فراداده

ملك يونان وسقراط

يكي ازملوك يونان برسقراطحكيم گذركردواورادرخواب ديدر .

سرپايي براوبزدوگفت :برخيز .

سقراطبرخاست ،وازكوكبه شاهي پروازنكرده التقاتي به وي ننمود .

ملك گفت :مرانمي شناسي ؟سقراطگفت :نه ،وليكن درطبع چهارپايان مي بينمت ،چه لگدزدن كارايشان است .

ملك گفت : اين چنين گستاخانه سخن گويي ،حالي كه توبنده ورعيت مني ؟سقراطگفت :يه چنين است ،بلكه توبنده مني !گفت :چطور؟گفت :براي آنكه شهوت هاوآرزوها ترابنده وفرمانبردارخودساخته اندومن آنهارابنده ومحكوم خودگردانيده ام .

ملك ازآن سخن خجل گشته ،ازآن مقام درگذشت .

بزم ايران