پند

نسخه متنی -صفحه : 106/ 12
نمايش فراداده

پادشاه حقيقي

حدودصدسال بعدازسلطنت آلفرد، درانگلستان پادشاهي به نام كانوت سلطنت مي كرد .

كانوت شاه ازتباردانماركيهايي بودكه زماني به انگلستان حمله كرده بودند،ولي اكنون ازستيزه جويي وناآرامي دست برداشته وتابع حكومت بودند .

بزرگترين دشواري كانوت چاپلوسي وتملق درباريان بودكه گويي پايان نداشت .

هرزمان كه اوبارعام مي دادودرباريان به حضورش مي رسيدندباراني ازكلمات ستايش آميزبراوباريدن مي گرفت .

يكي ازآنهاقدمي به جلومي گذاشت ومي گفت:توبزرگترين مردي هستي كه تاكنون دنيابه خودديده است .

ديگري باصداي بلندفريادمي كشيد .

اي پادشاه بزرگ !درتاريخ عالم كسي به قدرت وعظمت تونبوده ونخواهدبود .

ودرباري چاپلوس ديگري زمين رامي بوسيدو مي گفت:اي كانوت كبير!هيچ چيزي درجهان نمي تواندازفرمان توسرپيچي كند .

پادشاه كه مردي داناوآگاه بودهرروزازآن چاپلوسان بيشتراحساس نفرت مي كرد .

روزي وي درساحل درياقدم مي زد .

تمام افسران سپاه ووزيران بااوبودند .

طبق معمول هركدام ازآنان به نوبت شروع به گفتن سخنان تملق آميزنمودند .

پادشاه احساس كردكه وقت آن رسيده است تادرس خوبي به آن جماعت چاپلوس بدهد .

پس دستوردادصندلي اورابه نزديك درياببرندودركنارآب قراردهند .

وقتي چنين كردندازآنان پرسيد .

آيامن بزرگترين مرددنياهستم ؟درباريان يكصدافرياد كشيدند .

اي شاه عالم !ازتوبزرگتردردنياكسي وجودندارد .

كانوت سپس پوسيد .

آياهمه موجودات ازمن اطاعت مي كنند؟يكي ازدرباريان به نمايندگي بقيه پاسخ داد .

دردنياچيزي وجودنداردكه جرات داشته باشدفرمان شمارااطاعت نكند .

هرگاه اراده كنيدهمه دنيادرپيشگاه اعليحضرت به خاك افتاده ،شماراتعظيم خواهندكرد .

پادشاه دورانديش درحاليكه به امواج خروشان دريامي نگريست گفت: آيادرياهم فرمان مرااطاعت مي كند؟درباريان ساكت ماندند .

امالحظاتي بعديكي ازآن ميان گفت:شمافرمان بدهيد،بدون شك اطاعت خواهدكرد .

كانوت ازروي صندلي برخاست .

روبه درياكردوباكمال قدرت فريادكشيد .

اي دريا!ازاين پس حق نداري آب خودرابرروي پاهاي من بريزي .

همه درباريان ساكت ماندند .

دريا آرام نشد .

ناگهان موج بلندي جلوآمدوچون به ساحل رسيدآنچنان آب فراواني با خودآوردكه لباسهاي پادشاه رانيزخيس كرد .

پادشاه روبه درباريان كردوگفت: ديديدكه اوبه فرمان من نبود .

شماخوداين حقيقت رامي دانستيدكه هيچكدام از موجودات روي زمين به فرمان من نيستند .

ذلت وعزت كسي هم دردست من نيست .

شمااي افسران ووزيران !ازچاپلوسي وتملق دست برداريد .

ستايشهاي بيهوده و جملات تملق آميزموجب مي شودكه اشخاص نادان بتدريج سخنان تملق آميزشمارابپذيرند .

كانوت آنگاه تاج ازسربرداشت وگفت:من ديگراين تاج رابرسرنخواهم گذاشت .

فقطيك پادشاه بزرگ درجهان وجودداردكه تمام قدرت دردست اوست .

اوكسي است كه بردريافرمان مي راند .

اوخداي جهان است وآفريدگان همه كس و همه چيز .

بايدازاواطاعت كنيدواوراپرستش نماييد،زيراكه پرستش تنها اوراسزاواراست .