دنیا

نسخه متنی -صفحه : 16/ 3
نمايش فراداده

عاقبت نصر بن عطار

ظهيرالدين ابوبكرمنصوربن ابي القاسم نصربن عطار يكي ازوزراي خليفه عباسي المستضي ءبالله بود .

وي درآغازكارش بازرگان بود،" سپس بادولتيان درآميخت وموردتوجه المستضي واقع شد" .

خليفه عباسي كه در سال قمري به خلافت رسيده بوددرسال قمري درگذشت وخلافت به الناصرلدين الله رسيد .

شيوه رفتارنصربن عطاربامردم ظالمانه بود .

وي به تصوراينكه هميشه برمسندقدرت خواهدبودبدون علت وسبب ،بربعضي ازافرادخشم مي گرفت ومردم راخوارمي داشت ،اماتاريخ نشان داده است كه روزگارهميشه باصاحبان قدرت همراه نيست .

دنباله سرنوشت وزيرمغروررااززبان محمدبن علي بن طباطبامي خوانيم .

"چون باناصربه خلافت بيعت شدوزيرپدرش ،ابن عطاراروزي چنددرمنصب خويش باقي گذاشت .

سپس وي راموردخشم قراردادودستگيرش كردودرون دارالخلافه به زندان افكند .

پس ازچندروزمرده اورادرآوردوبه خواهرش تسليم نمودتا وي راكفن ودفن كند .

خواهرش نيزجسداوراغسل داده ،درتابوتي نهادوروي سر حمالي گذاشت تااورابرده ،دفن كند .

دراين وقت شخصي باگوشه چشم به تابوت اشاره كردومردم تابوت راسنگباران كردند .

حمال چون اين بديد،تابوت را انداخته ،گريخت .

مردم نيزتابوت رابرداشته ،جسدابن عطاراازميان آن بيرون آوردندومثله كردند .

آنگاه ريسماني به پايش بسته ،اورامي كشيدندودرحاليكه چوبي آلوده به پليدي دردستش نهاده بودندفريادمي زدند .

اي مولاناظهيرالدين ! نامه ماراامضاءكن !ازاتفاقات جالبي كه دراين وقت رخ دادآن بودكه يكي از اتراك حمامي بناكرده ،مجراي آن راطوري ساخته بودكه ازكنارخانه يكي از همسايگانش مي گذشت .

آن همسايه ازعفونت مجراي حمام آزرده شده ،دراين باره به ابن عطاروزيرشكايت كرد .

وزيرباوي درشت سخني نموده ،اوراياري نكرد،بلكه بدوگفت:ساكت شو،وگرنه دستورمي دهم سرت رادرآن مجرافروبرند!گويند هنگامي كه مردم ،ابن عطاررامثله كرده ،مي كشيدندوي راازدرآن حمام گذراندند .

اتفاقاجسدابن عطاردرمجراي حمام افتادومردم اورادرچندگام درآن مجرا كشيدند،وازاين واقعه سخت درشگفت شدند .