ریاکاری

نسخه متنی -صفحه : 9/ 3
نمايش فراداده

سياستمدار مکار

پرنس ميرزاملكم خان ناظم الدوله پايه گذارفراماسونري درايران مردي شيادبودكه پيوسته سعي مي كردبابلوف ودروغ ونيرنگ خودرابزرگترازآنچه هست نشان دهد .

خان ملك ساسان درخاطرات خود دركتاب "سياستگران دوره قاجار"مي نويسد .

"درسال پكه من درپاريس بودم ملكم خان هم ازايتاليابه آنجاآمده بود .

روزي بايكي ازمحترمين ايران صحبت ازملكم خان به ميان آمد .

من اظهاراشتياق به ملاقاتش كردم .

آن شخص گفت:بامن دوست است ،فردابه ملاقاتش مي رويم .

منزل ملكم خان درمهمانخانه بزرگي نزديك قصراليزه بودكه چهارطرفش راخيابانهايي چنداحاطه داشت .

ازسرسراي مهمانخانه به والاحضرت پرنس تلفن كرده پس ازكسب اجازه به اتفاق رفيق راهنماوارد اتاقش شديم .

ملكم خان كلاه برسروعصابه دست گفت:ببخشيدبراي فضوليهاي اين پسره !جلسه اي درقصراليزه باحضوررئيس جمهوري فرانسه منعقداست .

مراهم براي استشاره دعوت كرده اند .

الان مجبورابايدبه آنجابروم .

ازشماخيلي معذرت مي خواهم .

خواهش دارم وقت ديگرتشريف بياوريد .

البته مقصودملكم خان ازپسره ويلهلم دوم امپراتورآلمان بود .

خلاصه به اتفاق پايين آمديم .

ملكم خان باما خداحافظي كردودرشكه نشست .

رفيق من كه اوراخوب مي شناخت ومي دانست كه تمام كارهايش حقه بازي وبلوف است براي اينكه اوراكاملابه من بشناساندپيشنهاد كردهمانجابمانيم .

پس به دكان سيگارفروشي روبروي مهمانخانه رفتيم ومتوجه در مهمانخانه شديم .

بعدازچنددقيقه ملكم خان راديديم كه باهمان درشكه ،پس از چرخيدن دورساختمان ،جلوي درمهمانخانه پياده شد!