پس چرا در قرون قبل از شما، صاحبان علم و قدرتى نبودند تا مردم را از فساد در زمين باز دارند، مگر گروه كمى از كسانى كه از ميان آنان نجاتشان داديم، و ستمگران دنباله رو و دلبسته ى مال و مقامى شدند كه در آن مست و سركش شده بودند و آنان مردمى مجرم و گناهكار بود ند.
كلمه ى بَقيّة كه 3 بار در قرآن آمده، به معناى باقيمانده است، امّا معمولاً در لغت عرب، به فضل و قدرت گفته مى شود. شايد به خاطر آنكه انسان اجناس نفيس را نزد خود ذخيره مى كند و باقى نگه مى دارد، و شايد هم به جهت آنكه افرادى در صحنه باقى مى مانند كه دارا ى قدرت و قوّت بيشترى هستند.
در اين آيه خداوند از گروهى انتقاد كرده كه چرا مجهّز به علم و قدرت نمى شوند تا جامعه را هشدار دهند.
اين هشدار با لحن لولا بارها در قرآن تكرار شده است، از جمله: آيه ى فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة (509( و آيه ى لولا ينهاهم الربّانيون و الاحبار )510)
چون آيه ى 114 پيرامون نماز و اين آيه در مورد نهى از منكر است، بجاست تا به آياتى از قرآن مجيد كه در آنها مسائل نماز و امر به معروف ونهى از منكر در كنار هم و متأثّر از يكديگر آمده، اشاره اى داشته باشيم. از جمله ى اين آيات عبارتند از:
الف: انّ الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر (511) قطعاً نماز، انسان را از زشتى ها و منكرات باز مى دارد.
ب: انّ الحسنات يذهبن السيئات (512( همانا خوبى ها )مثل نماز) بدى ها را محو مى كند.
ج: اقم الصلوة و أمر بالمعروف و انه عن المنكر (513) نماز به پادار و امر به معروف كن و از منكر بازدار.
د: الذين ان مكنّاهم فى الارض اقاموا الصلوة و اتوا الزكاة و امروا بالمعروف و نَهَوا عن المنكر (514) مؤمنان واقعى آنانند كه اگر در زمين به آنها مكنت و قدرت بخشيم، نماز به پا مى دارند و زكات مى پردازند.
1- در همه ى زمان ها، افراد بى تفاوت نسبت به مفاسد اجتماعى، محكوم و مورد انتقادند. فلو لا من القرو
ن... 2- بيشترين مسئوليّت در نهى از منكر، بر عهده ى صاحبان علم و قدرت است. اولوا بقيّة
3- در هر جامعه اى، افراد مصلح و دلسوز در اقليّت هستند.الاّ قليلا
4- رمز سقوط امّت هاى پيشين، بى تفاوتى و ترك نهى از منكر بوده است.الا قليلاً ممّن انجينا
5 - نتيجه ى دلسوزى مصلحين و اصلاح جامعه، نجات از قهر الهى است.انجينا
6- ظلم، عيّاشى و جرم، اضلاع مثل شوم سقوط و هَلاكت اند. ظلموا، اترفوا، مجرمين
509-توبه، 122.
510-مائده، 63.
511-عنكبوت، 45.
512-هود، 114.
513-لقمان، 14.
514-حج، 41.