پس چون ترس و وحشت از ابراهيم برطرف شد و بشارت )فرزند نيز( براى او آمد، درباره ى قوم لوط با ما به )گفتگو و( مجادله پرداخت )تا شايد در مورد آنان شفاعت كند(.
شايد مجادله ى حضرت ابراهيم عليه السلام همان باشد كه در سوره ى عنكبوت، آيه 31 آمده است كه او به فرشتگان گفت: چگونه منطقه را زير و رو مى كنيد درحالى كه حضرت لوطعليه السلام پيامبر خدا، در ميان آنهاست. آنها جواب دادند: ما به احوال آنان شناخت كامل داريم و ل وط و يارانش را نجات مى دهيم.
1- علم، مقدّمه ى آرامش است. )چون ابراهيم عليه السلام آگاه شد، آرام شد( ذهب عن ابراهيم الروع
2- ترس در انبيا، عارضى است، نه خصلتى و ذاتى. ذهب
3- اوّل دفع ضرر، بعد جلب منفعت. ذهب عن ابراهيم الروع و جائته البشرى
4- آرامش روحى، زمينه ى توجّه به همنوعان است. فلما ذهب عن ابراهيم الروع
5 - به هنگام هيجان، موضع گيرى نكنيم. ذهب عن ابراهيم الروع... يجادلنا
6- بشارت به نعمت، ما را از سرنوشت ديگران غافل نسازد. جائته البشرى يجادلنا فى قوم لو
7- انبيا به فكر افراد زير دست خود هستند. يجادلنا فى قوم لو
8 - تنها به فكر قوم و طايفه ى خويش نباشيم. يجادلنا فى قوم لو
9- در مواردى كه مقدّرات الهى حتمى نيست، اصرار كردن و شفاعت و دعا و توسّل مؤثّر است. يجادلنا
10- جدال با فرشتگان و مأموران الهى، جدال با خداست. يجادلنا