سند براى موقعيت طرحهاى دفتر همكاريهاى بين المللى در مراجعه با روحانيون، سياستمداران ليبرال، رهبران ارتش، مديران غرب زده، رهبران قومى و منطقه اى، محصلين و معلمين و بالاخره چپ هاى افراطى راهى را پيشنهاد مى كند كه جلب كننده ئ احساسات توده مردم باشد چرا كه انقلاب، انقلاب مردم است و هيچ يك از اين توده مردم قادر به انجام كارى در برابر اين توده هاى ميليونى نمى باشند.
مردمى كه حتى حاضر به پذيرش منافع پاياى آمريكا نيز نيستند و آنها كه به گفته تحليل گر آمريكا را دشمن اسلام و انقلاب تلقى مى كنند، مردمى كه به طرد هنر آمريكائى نيز پرداخته اند و آن را ضد اسلامى و فاسد مى دانند و اى كاش آنان كه به عنوان نمايندگان مردم در برخورد با اين قبيل تشكيلات قرار مى گيرند نيز اينگونه بودند.
اما گويا دفتر همكاريهاى بين المللى در زمينه خويش شانس هايى هم داشته است كه در ادامه سند آمده است از قبيل: شام خوردن با بعضى مقامات، تماس گرفتن با فرماندار شير از جهت بازگشائى انجمن ايران و آمريكا، درخواست معاون نخست وزير " اميرانتظام " براى كتابهائى در مورد ايالات و حكومتها كه در جهت همكاريها مى خواستند و بالاخره بازگشائى مجدد انجمن ايران و آمريكا براى تحويل فرهنگ غرب به ايران.
در كنار اين، مطالب مشوش كننده اى هم براى آمريكا وجود داشته است از جمله اعدام ها، اخراج خبرنگاران آمريكائى، تعطيل كردن روزنامه هاى محلى، بدرفتارى با اقليها مانند كردها، بهائى ها و اسم بردن از آمريكا به عنوان امپرياليسم حامى صهيونيسم.
به راستى چرا بايد خاطر آمريكا از تعطيل كردن روزنامه هاى محلى يا بدرفتارى با كردها مشوش گردد؟ چرا اعدام نصيرى ها و هويداها به اندازه ئ امپرياليسم خواندن آمريكا و بستن روزنامه هاى محلى براى آمريكا مهم است؟ اما با تمام اين تفاصيل آمريكا توضيح مى دهد كه براى حفظ منافع درازمدت خود با ايران از اين مسائل هم چشم پوشى كند و اين نشان دهنده اهميت تصميمات آتى ايران در قبال رابطه با آمريكاست.
نگاهى گذرا به پيشنهادهاى تحليل گر براى حفظ منافع درازمدت آمريكا، ميزان و درجه خصومت رژيم آمريكا را با استقلال ايران به خوبى روشن مى سازد.
يانكى ها مى خواستند تا آرام آرام نفوذ كنند، روحانيت را از درون پوك سازند.
با روحانيون مجاهد تماس بگيرند، با پاسداران تماس حاصل كنند.