سینمای دینی

مهدی حق بین

نسخه متنی
نمايش فراداده

سينماي ديني

نويسنده : مهدي حق‌بين

چکيده: به طور کلي 2 شق اساسي براي سينماي ديني متصور است كه هر يك از اين شقوق، در ميان سينماگران ايران و جهان، طرفداران خاص خود را دارند.دسته‌اي كه وجود حقيقي سينماي ديني را يک فکر مي دانند و تحقق آن را تحليلي ذهني و بدون هر گونه كاركردي در عالم واقع مي‌دانند و دسته ديگري كه سينماي ديني را به عنوان موجودي حقيقي پذيرفته اند.البته در مورد چگونگي بروز و ظهور و ماهيت وجودي آن، در اين بين اختلاف است.

بسمه تعالي

در تحليل هر موضوعي ، اولين سؤالي كه مطرح مي‌شود، آن است كه موضوع مورد بررسي و تحليل ،‌ ذهني است يا عيني؟ به عبارت ديگر، آيا بحث در مورد موجودات است يا مجردات؟ و به تبع، بحث حول آن موضوع، يك بررسي مفهوم شناسنامه است و يا به تحليل محتوا و ماهيت يك پديده موجود مي‌پردازد؟ در بحث حاضر ، سينماي ديني كه يكي از زيرشاخه‌هاي هنري دين محسوب مي‌شود، سؤال ابتدايي آن است که اساسا به يك پديده موجود اشاره مي‌شود يا يك بحث كلامي ‌حول وجود يك پديده ذهني و بين‌الاذهاني، مورد نظر است؟ نگارنده اين سطور بر آن است كه ديدگاه‌هاي مختلف نسبت به دين و حضور يا عدم حضور و چگونگي حضور (در صورت حضور) دين در عرصه‌هاي مختلف اجتماعي، شقوق مختلفي در باب وجود يا عدم وجود و چگونگي وجود و در صورت وجود، سينماي ديني را به دست مي‌دهد. در ضمن، بحث حاضر مصداقي است از ده‌ها بحث ديگر در خصوص ديني كردن پديده‌هاي اجتماعي و سياسي در جامعه؛‌ شامل اقتصاد ديني، سياست ديني، (انواع) هنرديني ، اجتماع ديني و ... . به عبارت ديگر، بحث حاضر را مي‌توان در تمامي موارد ياد شده نيز به بحث گذاشت و رئوس مطالب و فرضيات مورد بررسي در سينماي ديني را به اقتصاد ديني،سياست ديني،(انواع) هنر ديني،اجتماع ديني و... تعميم داد.به طور کلي 2 شق اساسي براي سينماي ديني متصور است كه هر يك از اين شقوق، در ميان سينماگران ايران و جهان، طرفداران خاصر خود را دارند؛ دسته‌اي كه فكر وجود حقيقي سينماي ديني است و حول آن را تحليلي ذهني و بدون هر گونه كاركردي در عالم واقع مي‌دانند و دسته ديگري كه سينماي ديني را به عنوان موجودي حقيقي پذيرفته اند اما چگونگي بروز و ظهور و ماهيت وجودي آن، در اين بين محل اختلاف است. بر‌ آن هستم تا در اين مجال، به بررسي دسته‌بندي فوق پرداخته و گروه‌هاي طرف بحث را بدون ذكر صريح مصادق عيني‌شان بشناسانيم.

الف) سينماي ديني پديده‌اي موجود نيست بلكه ساخته ذهن دسته‌اي از ابناي بشراست كه البته از حوزه بين‌الاذهان نرفته و در مرحله عمل،‌ با چالش‌هاي جدي روبرو خواهد بود.

اين فرض كه ريشه در تفكرات سكولاريستي دارد، مروج اين ايده است كه دين و پديده‌هاي سياسي، در مفهوم عام كلمه سياست، هيچ ارتباطي با يكديگر ندارند و سعي در ايجاد نزديكي ميان آنها، يك تلاش بلاثمر است. از اين ديدگاه دين محدوده خاصي از زندگي بشر را تعريف مي‌كند و موظف است كه در همان محدوده خاص ،‌ زندگي بشر را تعريف نمايد و در غير اين صورت و يا خارج شدن پاي دين از محدوده خاص تعريف شده ، نه تنها در بهبود وضع نواح‌ها خارج از محدوده ،‌ مؤثر نيست، بلكه باعث تخفيف و كوچك شدنش در جامعه مي‌شود. به عبارت ديگر،‌ اين عده، به واقع يا من باب تظاهر، براي دين شأن بسيار بالايي را قائلند و حضور در صحنه‌هاي «نبايد» را باعث كسر شأن دين در جامعه مي‌دانند. آنها معقتدند كه دين در اجتماع، داراي كاركردهايي است كه اشتغال دين به امور دون شأن و خارج از محدوده ، سبب تخفيف دين نرد مدرم جامعه شده و در نهايت امر، عدم كارآيي دين را منجر مي‌شود.

در كنار ايده ياد شده، تصور ديگري از دين نيز وجود دارد كه مقصد آن هم انكار وجود پديده‌اي به نام سينماي ديني است. اينها، برخلاف دسته اول كه خيرخواهانه بر عدم حضور دين در ساحت‌هاي غير ديني اصرار داشتند، معتقدند كه اصولا، دين فاقد كاركرد لازم جهت پيشرفت و تعالي ساحتي چون سينما است. اين دسته حتي دين را در ناحيه‌اي از اجتماع كه محدود و غير مرتبط با سياسيات و اجتماعيات بوده و محصور در كليساها، كنيسه‌ها و مساجد است، ناكارآمد و غير مؤثر مي‌دانند و طبيعي است كه در مورد حضور در عرصه‌اي كه حتي سكولاريست‌هاي خيرخواه دين نيز آن را نيز تجويز نكرده و نمي‌كنيد، موضعي به شدت منفي دارند آنها حضور دين در اين ساحات را موجب لوث شدن و كسر شأن آن ساحات مي‌دانند و مدعي‌اند كه اگر دين عرصه‌اي براي تأثير و كارآمدي داشت، لااقل در عرصه‌هاي مورد ادعاي خود

(شرعيات) ، مؤثر و كارآمد جلوه مي‌كرد!؟ و حال كه شاهد ناكارآمدي مفرط دين در اين عرصه‌هاييم ، چگونه مي‌توان رأي به كار آمدي دين، در عرصه‌هايي داد كه حتي مورد تأييد دسته خيرخواه نيز هست؟!

به طور خلاصه ، منكران وجود حقيقي سينماي ديني، خود،‌ دو دسته‌اند؛‌ دسته متظاهر به خيرخواهي و ظاهرا معتقد نسبت به حقانيت و كارآمدي دين و دسته منكر هر گونه كار‌آمدي و تأثير دين در هر عرصه‌اي و معتقد به عدم حقانيت دين. دسته اول، دين را در هاله‌اي از تقدس مي‌بينند و حريمي دو سويه براي اين موجود مقدس قائلند به اين معني كه اولا كسي نبايد معترض اين موجود مقدس شده و آن حريم و خط قرمز را زير پا بگذارد و در ثاني دين نيز جهت خط تقدسش ، نبايد از حريم خود خارج شود. اما دسته دوم، بر اين عقيده‌آند كه اصولا به جهت ناكارآمدي دين حتي در عرصه دين وشرعيات، نبايد تقدسي هم براي آن قائل شد و خواستار حذف دين از اتمام عرصه‌ها هستند؛‌ مانند آنكه در سازمان اداري ، خواستار طرد و اخراج عضو ناكارآمد ، غير مؤثر و وظيفه‌شناس از سازمان شوند!

پس از تبيين، نه چندان مفصل در اين بخش، آراي منكرين وجود سينماي ديني، در بخش‌هاي آينده به بررسي آراي مختلف موجود در ميان معتقدين به وجود سينماي ديني خواهم پرداخت . ان‌شاءالله