معناي نمد مالي
نمد بافتن (ن . م . ت) مص مرکب . نمد ساختن. نمد ماليدن
نمد سازي (ن . م). (حامص) نمد مالي. نمدگري. عمل نمد ساز. جاي نمد ماليدن. کارگاه نمد ساختن.
نمد گر: (ن . م. گ) (نف مرکب) لباد (دهار) نمد ساز. کسي که نمو مي سازد. (ناظم الاطباء) نمد مال.
نمو گري: (ن. م. گ) (حامص) نمد مالي. نمد سازي. عمل نمو گري
(ن. م) (نف مرکب) آنانکه به ماليدن نمد مباشرت کند (آنندراج) آنکه نمد مي مالد (ناظم الاطباء) آ«که از پشم آميخته با آبش نمو مالو لباد. نمو گر. نمد ساز.
نمو مال:(ن. م) (اخ) دهي است از دهستان پشت بسطام بخش قلعه نوشهرهم اکنون جزء بخش بسطام، دهستان قلعه نو خرقان مي باشد.
استان شاهرود در 3 هزار گزي جنوب قلعه نو واقع است و 210 تن سکنه دارد. آبش از قنات. محصولش غلات و نبش و لبنيات، شغل مردمش زراعت و گله داري است.
«فرهنگ جغرافيايي ايران ج 3 ص 306»
(ن. م) (حامص) شغل نمد مال. عمل نمد مال (ا مرکب) و کان يا کارخانه نمد ماليدن کارگاه نمدسازي
نمد مال: N-Mal (نمد مالند)
آنکه پشم و کرک را بمالد و نمد از و نمد گر.
نمد مالي: N-Mali (حامص) عمل و شغل نمد مال (ه . م) نمد گري
نمدي: منسوب به نمد (ه . م) ساخته از نمد «کلاه نمدي»
نمد مال: (ا. ص) (بفتح نون و ميم) کسي که شغلش درست کردن نمد است.
نمد مال: آنکه نمد مي مالد.
کسي که نمد مي سازد.
ماهيت ماده اي که در نمد مالي به کار مي رود يعني پشم و خاصيت الياف آن يعني قابليت در هم تنيده شدن آن در اثر رطوبت و فشار و در دسترس بودن اين ماده که هميشه در گوسفندان اهلي شده موجود است. سبب شده است که نمد مالي از ابتدائي ترين شيوه هاي نساجي باشد که انسان به آن دست يافته است.
نمد در آسياي ميانه به وجود آمد و در کشور چين از اواخر قرن 4 قبل از ميلاد مورد شناسايي واقع شد. نمونه هايي نيز از نمد که به صورت جل اسب کف پوش و آويزه ديواري است. از دره «پا زير يک» مربوط به عهد ايران هخامنشي به دست آمده است.
در ايران، دامداران به خصوص ايلات و عشاير که معيشت آنها مبتني بر دامداري و لازمه اين دامداري کوچ هاي بلند است. از پشم که يکي از فرآورده هاي مهم و اصلي دامياست و در قالب نمد براي ساختن انواع کف پوش ها و تن پوش ها و حتي پوشش سقف بعضي از مساکن متحرک عشايري مثل آلاچيق ترکمن و شاهسون استفاده مي کنند و مزاياي فراواني براي نمد قائل هستند از جمله:
- رطوبت را از خود عبور نمي دهد.
- عايق گرما و سرما است.
- از استحکام قابل توجهي برخوردار و عمر آن زياد است.
- تا حد فابل استفاده اي انعطاف پذير است.
- ابزار کار براي ساختن آن ساده، محدود و ارزان است.
- مواد اوليه آن ارزان و در دسترس است.
- نمد مالان مزد ارزاني براي ساختن آن مي گيرند که در مجموع نمد ارزان تمام مي شود.
- از پشم به صورت خام استفاده مي شود و احتياج به صرف نيرو و فعاليت اضافي ندارد.
- زير اندازها و پوشاک ها و ساير وسايل که از نمد تهيه مي شود نرم است و تن آزار نيست.
- زمان براي ساختن آن کوتاه است و معمولاً يک نمد زير انداز به هر قطع و اندازه کع باشد. يک روزه تمام مي شود و سه چهار روز نيز براي خشک شدن آن کافي است.
- هر شئي نمدي طي دوره استفاده و مراحل استهلاک مي تواند با کمي کار روي آن (برش و دور دوزي) تبديل به شئي قابل مصرف ديگري شود. يعني اينکه يک قطعه نمد تا آخرين مرحله استهلاک کاربردهاي گوناگون مي تواند داشته باشد.
- خاصيت ايمني قابل توجهي دارد. نيش گزندگان و چنگ و دندان درندگان به آن کارگر نيست. حتي مي گويند نمد را شمشير نمي برد و گلوله از آن نمي گذرد.
- شيوه کار ساده و فراگيري آن آسان است. اين شيوه از دير باز تاکنون تغيير زيادي نکرده است.
- همه اين مزايا سبب شده است که نمد جاي خاصي را در درجه اول در زندگي روزمره گروه هاي کوچ نشين و در درجه دوم در زندگي روستاها داشته باشد در اين اواخر نمد با رنگها و نقش ها و اشکال خاص در زندگي شهري جا باز کرده است.
مردم سمنان و سنگسر در بافتن پارچه هاي نخي (کرباس) و پشي از فبيل برک، شان، و گليم هاي الوان مهارت به خصوصي داشتند. به همين جهت فرش خانه هاي بيشتر مردم سمنان از گليم هاي بافت محلي بود، ولي برخي از اهالي سمنان از يک نوع فرش پشمي محلي به نام نمد که روي آن ها با پشم هاي الوان منقش شده بود استفاده مي کردند تهيه و صدور فرش هاي پشمي مذکور (نمد) که آثار محدود آن تاکنون در سمنان باقيمانده يکي از اقلام صادراتي سمنان به شمار مي رفت و مورد استفاده آنها بيشتر در نقاط مرطوب مازندران و گيلان و نيز چوپانان سنگسر و . . . . بود ولي با روي کار آمدن فرش هاي ارزان قيمت و نيز پارجه هاي پشمي مناسب (صنعت نساجي) اهميت نمد مالي يکباره از بين رفت و صنايع نساجي و . . . جايگزين شد و امروز، به جزء تعداد محدودي گاه گاه در مجتمع مي باشد ديگر از اين کارگاهها خبري نيست.
طريقه کار بدين صورت است که نمد مالان براي فعاليت توليدي خودشان معمولاً احتياج به دو مکان دارند يک قسمت براي حلاجي پشم و ديگر براي نمد مالي.
در اين نوع کارگاه ها اصولاً حلاجان کاري جداگانه دارند و اختصاصاً فقط حلاجي مي کنند و نمد مالان فقط نممالي ولي در کارگاههاي مورد نظر ما حلاجي به صورت ماشيني انجام شده يا به وسيله خود نمد مالان انجام مي شود که روز به خصوصي را به اين عمل اختصاص مي دهند.
نمد مالان اصولاً ابتدا با پا و سپس با دست نمد را مي ماند و اصولاً کار به سمت درب ورودي يا منبع نور مي باشد.
ماده اصلي و اساسي نمد مالي پشم است. همان پشمي که از زمان تمدن هاي نئوليتک در قست ايران به دليل آشنا بودن آنها با تربيت گوسفند شناخته شده بود. پشم نمد مي بايست از اولين چين بره تهيه شود که يک سال تمام نشده باشد اين پشم بهاره است. پشم بهاره به دليل لطافت و نازکي و بلندي الياف آن، خوب همديگر را مي گيرد و به خوبي در اثر مالش و فشار در هم تنيده مي شود. پشم هاي چين دوم به بعد داراي اين خاصيت نيست. خوب حلاجي نمي شود، الياف اين نوع پشم ها همديگر را نمي گيرند و از هم جدا مي شوند. براي تهيه پشم، ابتدا گوسفند را با دقت تمام مي شويند و سپس با قيچي پشم چيني مي چينند. بيشترين پشمي که در نمد مالي به کار مي رود پشم سفيداست. از پشم سياه فقط براي نقش انداختن روي نمد استفاده مي کنند و ميزان استفاده از آن براي هر قطعه نمد بسيار محدود و بسته به اندازه نمد و پر نقش و کم نقش بودن آن است.
استاد کار قالب را مي گستراند و نقش را به وسيله پشم هاي رنگي روي قالب به طريق دلخواه مي گستراند و در اين حالت نقش آماده مي شود.سپس پشم هاي رنگي تنيده نشده را روي آن مي ريزند. سپس توده اي از پشم حلاجي شده را به دست چپ مي گيرد و دسته نيجه را به دست راست با کمک شاخه هاي نيجه از پشم بر مي دارد و آرام روي گوني مي گستراند و به ضخامتي که مورد نظرش است پشم مي گذارد.
اگر بخواهيم اين کار را با دست انجام دهيد نمد صاف در نمي آيد و کلفت و نازک مي شود.
آب و صابون پاشيدن و لوله کردن- مقداري آب و صابون را با دست و يا آب پاش کوچک يا پارچه روي پشم هاي گسترده شده ي پاشند و آن را نم دار مي کنند سپس قالب را لوله مي کنند به طوريکه يک لايه قالب يا حصير حايل است و نمي گذارد که پشم ها به هم بچسبد پس از اين که لوله کردن تمام شد در قالب تکه اي نمد مي پيچند و با طناب آن را پيچ مي کنند و نمد مالان با پا روي آن مي کوبند. اين کار حدود 10 دقيقه طول مي کشد. در اين حال الياف در هم فرو رفته و تبديل به يک تخته شده است که آن را خودشان نمد خام مي نامند. طناب را از دور فالب باز مي کنند وله را باز مي کنند و به صورت اول در مي آورند. پشم هاي دور و بر نمد را با حوصله تا مي کنند و روي نمد مي خوابانند که لبه آن گرد مي شود. يک بار آب يا آب صابون مي پاشند و گوني را لوله مي کنند و دورش را با طناب مي پيچند و دوباره آن را مي مالند که نمد به صورت خام شکل کلي خود را پيدا مي کند.
سپس طناب دور آن را باز و اکنون نمد آماده است که کارهاي نهايي روي آن انجام گيرد.
نمد مال دو زانو مي نشيند و سنگيني بالا تنه خود را به آرنج ها منتقل مي کنند و به کمک زير آرنج ها که يک اهرم حدود چهل سانتي متري است نمد را مي مالند و مي غلطانند و در هر دور غلطيدن ضربه اي با کف دست يا مشت روي آن مي کوبند. سر زانوها محوري است که بدن روي آن مرتب پس و پيش مي رود. چند دقيقه اي که آن را مي مالند باز مي کنند. ضربه هايي با کف دست روي آن مي کوبند گوشه هايش را مي کشند که صاف شود و دو مرتبه لوله مي کنند ومي مالند. اين کار آن قدر ادامه مي دهند تا همه الياف در هم تنيده شود و همه چشمه هاي نمد پر گردد. در اين حالت است که صداي ضربه هايي که روي نمد مي خورد و نفس زدن ها مدام و ضربه اي نمد مالان حکايت از سختي و صعوبت کار دارد. ساعدهاي دست سر تا سر سرخ مي شود. خون در سر زانو جمع مي شود. پست نازک مي شود و زخم بر مي دارد. صداي تند نفس ها شبيه آه و ناله زخميان شلاق خورده است ناي حرف زدن نيست و نيروي بدن کاملاً بايد به ساعدها منتقل شود، نمي شود آن را با حرف زدن هدر داد. هر سوالي که در اين مرحله از نمد مال بکني يا لبخند جواب ي دهد يا با حرکات سر و عضلات صورت. تازه باي اين کار فرصتي هم نيست زيرا ک در حرکات سر و گردن را با هم و با حرکات دست و بدن يکنواخت مي کنند تا ريتم بدن کامل شود و جهت نيرو کاملاً مشخص گردد و سپس در آفتاب قرار داده تا خش شود و بعد از خشک شدن با قيچي دالبر زني لبه حاشيه را دالبر مي کنند. براي اينکه در موقع ماليدن بعضي از قسمتها مخصوصاً لبه ها به هم تنيده شود دو قسمت نمد ني (در حال حاضر از پلاستيک استفاده مي کنند) قرار مي دهند و بعد مي مالند. اکنون نمد آماده ست و به بازار عرضه مي شود.
کمان حلاجي در نمد مالي از ابزار اوليه به شمار مي رود چرا که قبل از هر چيزي در نمد مالي مي بايست پشم حلاجي شود. کمان لاجي از سه قسمت تشکيل سده است چوب بلندي معمولاً براي محکمي از چوب چنار استفاده مي کنند اين کار چند خاصيت ابتدا سک است و دست را خسته نمي کند و هم محکمه. اين همان دسته کمان است قسمت انتهاي آن که پهن و چهار گوش است و از آنجائيکه سطح آن بزرگ و ضخامت آن کم است و ضربه هاي زيادي را بايد متحمل شود از گردو مي سازند که گاهي قسمت پهن کمان را سوراخ مي اندازند که سبکتر باشد و قسمت ديگر زه کمان است که از روده گوسفند تابيده شده است استفاده مي کنند که از ابتدا تا انتهاي کمان کشيده مي شود که با چوب هاي کوچک آن را مهار مي کنند. هر ضربه اي که به آن مي خورد ارتعاشات و نوسانات زيادي در آن به وجود مي آيد و در اثر برخورد با پشم آن را مي لرزاند و با شتاب به سوي ديگر پرتاب مي کنند و سبب گستن الياف پشم از يکديگر مي شود. در قسمت مياني دسته کمان دسته اي به اندازه دست به صورت نيم دايره نصب شده است که جنس آن از طناب است و براي اينکه در موقع کار تيزي طناب مچ دست را نيازارد دور آن را پارجه پيچيده اند که سطح اتکاء بيشتري داشته باشد و فشار وارد شده روي پشت دست پخش شود و هم حالت انعطاف پذيري پارچه از شدت ضربه ها بکاهد اين طناب با دو چوب کوتاه به دسته کمان مهار شده است دست چپ از درون اي نيم دايره مي گذرد و دسته کمان را مشت مي کند و قسمت پارچه طناب روي پشت دست در قسمت مچ قرار مي گيرد و به صورت يک اهرم کمان مستقيم نگاه مي دارد. به نحوي که در اثر ضربه هايي که به زه مي خورد دسته کمان در مشت نمي چرخد. در حد فاصل بين زه و دف يک قطعه چرم تيماچي نصب شده است که مانع اصطکاک زه با چوب دف مي شود اين قطعه چرم دو کار انجام مي دهد:
1- از سائيده شدن و پاره شدن زه جلوگيري مي کند.
2- نداي خاص زه کمان را سبب مي شود.
که رفع خستگي از حلاج مي کند و به حرکات او حالت آهنگين و ضربه اي مي دهد و حرکات او را منظم مي کند.
بعضي از حلاجان براي اينکه در موقع حلاجي راحت باشند يک قطعه چوب يا هر چيز ديگري به ارتفاع دو تا سه سانتي متر زير پاي خود مي گذارند به اين ترتيب بدن کمي متمايل به جلو مي شود و خط فرضي که از مرکز ثقل بدن مي گذرد درست به مرکز سطح ثقل مي رسد و بدن کاملاً در حالت تعادل است و خستگي به وجود نمي آيد.
اخيراً حلاجان ترجيح ي دهند که از زحمت حلاجي که کاري طاقت فرسا است رها شوند و پشم مورد مصرف خود را براي حلاجي کردن به كارخانه ها بدهند. بعضي نيز يک ماشين حلاجي خريداري کرده و به صورت گروهي از آن استفاده مي نمايند.
به هر حال وجود ماشين حلاجي چه بزرگ و چه کوچک سبب شده است که آرام آرام کمان حلاجي و زه ها و مشته ها به کناري گذاشته شوند. در کارگاهها اصولاً اين اندازه به صورت يدک در مغازه ها موجود است.
ابزاري است که توسط خراطان تراشيده مي شود. وزن آن کمي از يک کيلو بيشتر است دسته آن در دست راست جاي مي گيرد و در موقع کار با آن فقط مفصل آرنج فعاليت مي کند و مفصل مچ حرکت خفيفي دارد بين ساعد و بازو تقريباً بي حرکت است و استخوان ساعد و بازو تشکيل يک زاويه قائمه ار مي دهد. هنگامي که ضربه اي با مشته روي زه مي زنند بر جستگي لبه مشته باز، درگير مي شود و آن را به پيش مي کشد چون رها شد دچار ارتعاش مي شود و در اين حالت ارتعاش وقتي با پشم درگير شد آن را لرزانده و الياف آن از هم باز مي کند و حالت ارتجاعي زه، پشم را به جلو پرتاب مي نمايدو مشته ها در اثر کار زياد فرسوده مي شوند و زه لبه آن در اثر سائيدگي جا باز مي کند و موجب پاره شدن خود زه مي شود.
يک تخته حصير است که معمولاً طول و عرض آن کمي بزرگتر از طول و عرض نمد مي باشد و گاهي طول ان بسيار زياد مي باشد که چندين نمد روي ان پياده مي کنند و در زير حصير نيز تکه اي نمدي اندازند تا هنگام پا زدن قالب حصير شکسته نشود.
ابزاري است که از شاخه هاي نازک درخت تهيه مي شود. اين شاخه ها در يک رديف قرار دارند. يک سوي آن جمع شد و تشکيل يک رشته بلند را مي دهد. طرف ديگر آن مثل پنجه دست از هم باز است و براي اينکه اين شاخه ها باز بماند و به هم نزديک شود. در موقع ساخت روي چربي به فاصله هاي معين سوراخ مي نمايند و شاخه را از ميان سوراخ هاي آن مي گذرانند.
ظرفي که در آن آب و صابون درست مي کنند. اين آب را با دست يا با يک پارچه روي پشم هاي گسترانند آب صابون باعث چسبندگي بهتر پشم ها به هم مي شوند.
يک قيچي آهني است و راي بريدن نوارهاي اطراف نقش نمد به کار مي رود.
عبارت است از يک چاقو و يک قطعه فولاد آب ديده که اين وسيله يک بند چربي بلند به هم متصل هستند. جنس چاقو از فولاد کم آب تر و جنس چخماق از فولادي کاملاض آب ديده است که وقتي يغه چاقو را به چخماق مي مالند لبه آن تيز مي شود. از اين ابزار براي بريدن جلوي بالاپوش استفاده مي شود.
يک رشته طناب بلند که معمولاً يا از موي بز يا از پنبه مي باشد و براي پيچيدن به دور قالب گوني است که لوله شده و به صورت استوانه در آمده است.
دست اندرکاران و مسئولين بايد با اتخاذ سياست هاي فرهنگي و اقتصادي منطبق با حکمت الهي و قرآن و نيز منطبق با نعمات و امکانات موجود داخلي اتکاي کامل بر اصل ولايت فقيه و تحقق آرمان بزرگ- خود کني با درک صحيح شرايط و امکانات و توجه به الويت هاي- فرهنگي و ضرورت هاي اجتماعي جامه عمل بپوشانند. در اين رهگذر هنرهاي سنتي و صنايع دستي و محصولاتي از اين قبيل داراي بار فرهنگي خاصي است و با در نظر گرفتن ابعاد فرهنگي اين محصولات توجه به تنوع توليدات روستا و گسترش هنرهاي موجود يکي از اقدامات بنيادي اين سياست مي تواند باشد و اولين گام در اين راستا حمايت از هنرهاي سنتي و دستي و گسترش آنهاست. انديشمندان اقتصاد اسلامي تنفق القولند که حمايت از اين هنرها و تقويت بنيه توليدي و هنري هنرمندان اين فرآورده ها به دليل تنوع و کثرت يکي از طرقي است که مي توان علاوه بر توسعه اقتصادي، جذب نيروي فعال و اشتغال سالم تبديل مواد اوليه ارزان داخلي را به محصولات مصرفي صادراتي و تزئيني هنري بدل کرد و ني هنرهاي سنتي اصيل که با توجه به موقعيت جغرافيايي و محلي و . . . . . به وجود مي آمد و نيز نشات گرفته از روح پاک اين هنرمندان مي باشد در بين جامعه عموميت داد. اين عموميت علاوه بر جلوگيري از مهاجرت روستائيان در اين مقطع حساس که امت اسلامي بر همه ايدئولوژيهاي بر خاسته از اذهان منفعت طلبان غرب و شرق که هميشه در خدمت طاغوتيان بوده اند خط بطلان کشيده و يا تکيه به ايدئولوژي حيات بخش اسلام پرچمدار نداي حق طلبي تمام مستضعفان جهان گشته و اين ضرورت را در تمامي ابعاد آن به طور عميق احساس کرده و قدم در راه ساختن جامعه اي نوين با فرهنگي اصيل در سطح جهاني گذاشته است.
پس بايد در حمايت از آن و گسترش آن جديت کامل نمود اين نمونه هنرها با توجه به ويژگي خاص خود، فراواني مواد، عدم نياز به تکنولوژي و فراواني افراد و . . . . . . از جمله در آمدهايي است که علاوه بر ايجاد موازنه- اقتصادي نقش فعالي را در جهت گسترش ميراث فرهنگي هنري گذشتگان خواهد داشت.
نمد مالي در سمنان در گذشته وضعيت توليد آن داير بوده است و در حال حاضر نيز داير است. اما آنچه در گذشته بوده است با حال تفاوت چشمگيري دارد و در گذشته اين هنر به صورت پويا و زنده بوده است ولي در حال حاضر رو به زوال.
ابزار و لوازم هايي که در کارگاه ها استفاده مي نمايند سنتي بوده و در حاضر بخشي از اين ابزارها به صورت پيشرفته درآمده مانند: حلاجي پشم و . . . . . مواد اوليه استفاده شده در اين کارگاهها در قديم سنتي و در حال حاضر بخشي از رنگهاي مورد استفاده شيميايي مي باشد هنرمندان اين هنر سنتي هستند (از طريق انتقال هنر از پدر به پسر منظور است)
در ضمن اين هنر از درجه اشتهار منطقه اي برخورد مي باشد اين هنر با سعي و تلاش در طي يک روز محصول مي دهد. روند توليد در مورد اين هنر با توجه به مشکلات که در آتي ذکر خواهد شد رو به کاهش مي باشد.
با توجه به برآورد اين هنر ضرورت حفظ و احياء آن مستلزم پژوهش بيشتر و صرف اعتبارات زيادي مي باشد.
هنر نمد مالي در حال حاضر داير و در محدوده خاصي فعال مي باشد.اين هنر از لحاظي با توجه به نوع کاربردي که در منطقه دارد و نياز گروه خاصي از افراد ارزش کالبدي داشته و از درجه هنري ساقط و بدون شک به صنايع دستي نزديکتر مي باشد تا به هنرهاي سنتي و بدون ترديد اين صنعت دست در برگيرنده هنر نمي تواند باشد. مگر اينکه با صرف اعتبارات فراوان و راههاي اساسي اين صنعت است را به سوي هنري شدن سوق داد و با توجه به اين خصيصه در رابطه با حفظ و احياء آن راههاي گوناگون مي توان اتخاذ کرد که با حمايت هاي پولي از اين صنعت در مراحل مختلف مي توان در حفظ و احياء آن تلاش کرد. بالا بردن محتواي نقوش نمدمالي و طرح نقوش پيام رساني آن و بالا بردن ارزش فرهنگي اين صنعت و نيز ارائه طرح هاي هنري جامع در اين مورد مي تواند کار ساز باشد. بهره گيري از طرح هنرمندان سنتي در اين رابطه بر آوردن نيازهاي مادي استادکاران و تشويق در جهت بالا بردن کيفيت کار ارائه شده بي تاثير نخواهد بود. تا گامي مناسب در جهت بازگرداندن روح هنر به نمد مالي شود.
صنعت نمدمالي بدون شک در رابطه يا بدون نقش در رابطه با زندگي عشاير نشين کاربرد فراوان داشته است استفاده از لباس هاي پشمي (چقا) در اين رابطه متداول بود با هرنشين شدن عشاير و دست کشيدن از زندگي عشايري و نيز وجود پارچه هاي ارزان قيمت و با کيفيت بهتر و کارايي لازم در اين زمينه ديگر نياز به پوشش هاي نمدي را بي ربط مي نمود و در همين راستا با اوج گيري صنعت قالي بافي و گليم در سطح گسترده مخصوصاً زواج استفاده از قالي ماشيني ديگر جزء تزئين استفاده چنداني ندارد، همجوار بودن استان سمنان با استانهاي مازندران و گيلان از يک سو . مرطوب بودن اين نواحي مهمترين متقاضيان نمد از اين استانها بودند که به دلايل بالا و اوج استفاده از فرش هاي ارزان قيمت ضرورت نياز به نمد از بين رفت و سطح تقاضا کاهش چشم گيري پيدا نمود.
از سوي ديگر زحمت بسيار زياد تا باروري نمد روي آوري به اين صنعت از بين برد و جوانان رفاه طلب ديگر به دنبال کارهاي طاقت فرسا و درآمد کم نمي روند و مي رود که اين صنعت به فراموشي سپرده شود.
به علت گراني مواد اوليه مخصوصاً بالا بودن دستمزد حلاجي کردن پشم از يک سو و عدم وجود رنگهاي طبيعي از سوي ديگر و پايين بودن کيفيت رنگهاي شيميايي همه و همه عواملي هستند که دست به دست هم داده تا قيمتها رو به افزايش رود و کيفيت ها رو به تنزل.
استفاده مکرر از نقشهاي رايج در اين هنر پويايي و زندگي را از نمدها باز گرفته است عدم به کار گرفتن طرحهاي تفاوت و تازه و عدم استفاده از خلاقيت هاي هنري در اين هنر باعث شده است که حتي از جنبه تزئيني بودن آن نيز کاسته شود.
با توجه به اين مشکلات مي توان گفت: که ابعاد طرح هاي جديد و نو و استفاده از مديران مجرب بازارياب مي توان بازارهاي جديد جهت عرضه نمد يافت نمود. و بالا بردن کيفيت آن تلاش چشمگيري نمود.
نمد مالي به علت طبيعت خشک پشم و نياز به هم تافتن آن به وسيله مالش همه و همه دال بر کاري سخت و طاقت فرساست از يک سو نياز به اينکه مي بايست اين تارهاي ريز و موئي شکل پشم به شکلي منظم در هم تنيده شوند و چيزي نو را خلق نمايند به نام نمد که فرش زيرين باشد و گاهي نيز لباس بهر تن آن هم با دست تواناي استادش به همين سبب لازم است تا تلاش پيگيرد و مستمر جهت به هم لوئيدن پشم همراه با دستاني زورمند و ورزيده در اين رشته مورد نياز مي باشد تا ا لوله کردن حصير و گردش هاي مستمر آن بتوان نمد را به دست آورد. به همين سبب به علت سختي فراوان کار و صرف نيروي زياد استادکار يا هنرمند، بسيار عادي است که جوان رفاه طلب ميل به يادگيري اين هنر در خود بميراند و به دنبالش نرود و صرف زمان نسبتاً طولاني تا به توليد نشستن نمد و نيز نبود شاگرد و همکار جهت همياري و طي مسافت طولاني تا رسيدن به محل کارگاه در منطقه همه و همه زمينه اي است براي گريختن از اين هنر براي رفع اين نقيصه مي بايست با قرار دادن تسهيلات جهت رفت و آمد به کار گماردن شاگرداني در اين کارگاه يا تخصيص اين رشته در طرح کار دانش آموزان تربيت استاداني در اين زمينه ايجاد کلاسهاي آموزش نمدمالي و استفاده از استادکاران محبوب و به کار گرفتن شاگردان اين کلاسها و حمايت کردن آنها راه حل هايي است که مي توان در اين مورد مناسب باشد.
1- دهخدا- علي اكبر لغتنامه- ج 47 - دانشگاه تهران- سازمان لغتنامه 1346- تهران 1357
2- معين- محمد- فرهنگ فارسي- ج 4- تهران 1357
3- هنرهاي بومي در صنايع دستي
4- دهكده زيارت- هوشنگ پور كرم- هنر و مردم شماره48
5- باورهاي عاميانه مردم سنگسر- چراغ علي اعظمي سنگسري شماره 92 سال 1349
6- قالي ايران- ادواردر
7- تاريخ سمنان - عبدالرفيع حقيقت
8- صنعت نمد مالي- مريم سلمانيان
9- بررسي عشاير سنگسر مركز اسناد و مدارك ميراث فرهنگي و گردشگري
10- آداب و رسوم ازدواج عشاير سنگسر- خانم سخائيان
- تاريخ سنگسر ـ مهدي شهر -ناشر و مولف : چراغعلي اعظمي سنگسري ـ