دومين شرط از شرايط كيفيت و صحت احرام؛ عبارت است از «تلبيه» و يا «تلبيات اربع» كه عبارتند از: «لبَّيك اَلّلهُم لبَّيكَ، لبَّيكَ لا شَريك لَك لَبّيك»، اكتفا به همين مقدار تلبيه كافى است و احرام «حاج» يا «معتمر» صحيح مىباشد.
«محقق حلّى» آورده است كه احرام در صورتى محقق خواهد گرديد كه «تلبيات اربع» گفته شود.1 و شيخ المحقّقين صاحب جواهر از كتابهاى معتبر فقهى؛ چونان «الانتصار»، «الغنيه»، «الخلاف» و «التذكره»، به آن نقل اجماع محصّل و منقول نموده است.2
البته اكثريت قريب به اتفاق فقها با تعبيرهايى چون «الأحوط» و يا «الأحوط الأولى»، گفتهاند كه: بدنبال «تلبيات فوق» اين عبارات را نيز بگويد:
«اِنّ الْحَمدَ واالنِّعمة لَك وَ الْمُلك لاشريكَ لَك لبَيك».
بديهى است همانطور كه اهل اصطلاح مىدانند، اين قبيل تعبيرات حمل بر «استحباب» و يا «استحباب مؤكَّد» مىگردد.
«تلبيههاى چهارگانه» يك بار بيشتر واجب نيست، ليكن تكرار و زياد گفتن آن تا آنجا كه «حاج» و يا «معتمر» قدرت دارد، مستحب است؛ بويژه در تعقيب هر نماز واجب و يا مستحبى و بهنگام بالا رفتن از بلندى و يا پايين آمدن از سرازيرى و نيز در آخر شب، موقع بيدار شدن از خواب، وقت سوار شدن و هنگام زوال خورشيد و همچنين آنگاه كه كاروانى را ملاقات مىكنند و بالأخره در سحرگاهان.3
«تلبيات اربع» در تحقّق احرام آنچنان نقش و دخالت دارد كه اگر «حاج» و يا «معتمر» آن را فراموش كند، بايد به «ميقات» برگردد و گفتن تلبيه را تدارك كند.4
شيخ الطائفه أبى جعفر محمد بن الحسن الطوسى (م460ه.) در كتاب «النهايه» آورده است: «تلبيه واجب است و ترك آن به هيچ عنوان جايز نيست... و آنچه از تلبيه، حتما و در شكل فريضه بايد گفته شود؛ «تلبيههاى چهارگانه» است، آرى اگر تلبيات ديگرى بر «تلبيات اربع» اضافه كند، داراى فضل و ثواب فراوانى است».5
بنا به نقل ثقةالاسلام كلينى، معاوية بن عمّار تلبيات كامل را از جعفر بن محمد، امام صادق ـ ع ـ به ترتيب ذيل آورده است:
«لبّيك الّلهمَ لبّيك، لبّيك لاشريك لكَ لبّيك، اِنَّ الحَمدَ والنِّعمَةَ وَ لَكَ الْمُلك لاشريك لَك لَبّيك، لبّيك ذَا المَعارِجِ لبّيك، لبَيك داعيا اِلى دارِالسَّلامِ لبّيك لبيك غفّارَ الذّنوبِ لبّيك، لبيك اهلَ التَّلبِيةِ لَبّيكَ، لبّيكَ ذَا الجَلالِ وَالإِكرام لبّيك، لبّيكَ مرهوباً و مرغوباً اِليكَ لبَّيك، لبّيك تُبدئ وَ الْمعادُ اليك لبَّيكَ لبّيك كَشّافَالكُرَبِ العِظامِ لَبَّيكَ، لبَّيكَ عَبدكَ وَ ابْنُ عبديك لبَّيك، لبّيك يا كريم لبيك».6
سپس امام ـ ع ـ فرمود: تلبيات مزبور را پس از هر نماز واجب و مستحب و بهنگام سير و حركت و ورود به وادى و منزل و ملاقات كاروانها و آنگاه كه از خواب بيدار مىشوى و در سحرگاهان و در حد مقدور، تكرار كن و با صداى بلند لبّيك بگو7 ...، همه انبيا و مرسلين به اين تلبيات، لبيك مىگفتند. وجمله «لبّيك ذا المعارج» را فراوان تكراركن؛ زيرا رسولخداـ ص ـ به هنگام تلبيه گفتن، اين جمله را زياد مىگفتند. و نخستين شخصيتى كه در تاريخ تلبيه گفت، حضرت ابراهيم ـ ع ـ بود.
آنگاه حضرت خطاب به راوى اينچنين ادامه داد: خداوند شما را به انجام مناسك حج و زيارت بيتاللّه الحرام دعوت فرمود. پس به دعوت ذات اقدس الهى بوسيله «تلبيه» پاسخ گوييد...8
سومين شرط از شرايط صحت اِحرام، پوشيدن دو جامه است پس از كندن لباسهاى دوخته كه يكى را «ازار = لنگ» و ديگرى را «رداء = عبا» مىنامند.9
محقق حلى در كتاب «شرايع» تحت عنوان «واجبات اِحرام»، سومين واجب از واجبات احرام را «لبس ثوبى الإحرام = پوشيدن دو جامه احرام» دانسته و مىنويسد:
پوشيدن دو جامه مزبور واجب است و آنچه را كه در نماز پوشيدن آن جايز نيست، در احرام هم جايز نمىباشد. حال آيا پوشيدن حرير براى زنها جايز است؟ برخى از فقها فتواى به صحت دادهاند؛ زيرا پوشيدن حرير در نماز براى زنان جايز است.10 ولى بعضى از آنها در احرام نهى نمودهاند و اين به احتياط نزديكتر است.11 محرم مىتواند بيش از دو جامه احرام بپوشد و نيز مىتواند آنها را تعويض كند، امّا بهنگام طواف بهتر آن است در همان دو لباسى كه در حال احرام پوشيده است، طواف خانه خدا را بجاى آورد.12
شيخ مفيد در «باب صفة الإحرام» مىنويسد:
«و يلبس ثوبى احرامه يأتزر باحد هما، و يتوشحّ13 بالآخر، او يرتدى به».14
و محرم بايد دو جامه احرام را يكى به عنوان «اِزار» و ديگرى را به عنوان «وشاح» يا «ردا» بپوشد. جالب توجه اين كه شاگرد برجسته و پرآوازه شيخ مفيد ـ ره ـ ؛ يعنى شيخ الطائفه ابوجعفر طوسى ـ اعلىاللّه مقامه ـ عين عبارت استاد خويش را بدون كم و زياد در كتاب «النهايه...» خود آورده است.15
آنگاه شيخ مفيد بهترين و شايستهترين لباس را جهت احرام، جامهاى مىداند كه از پنبه و يا كتاب سفيد بافته شده باشد.16
و شيخ صدوق بهترين اوقات را براى احرام، موقع ظهر و پس از فراغت از نماز ظهر دانسته و سپس مىنويسد: «سزاوارتر آن است كه احرام پس از نماز واجب انجام پذيرد، ولى در صورت عدم امكان، شش ركعت نماز مستحبى بخواند و سپس محرم گردد. و اگر نتوانست تنها به دو ركعت بسنده كند؛ بدين ترتيب كه در ركعت اوّل پس از حمد، سوره «قُلْ هُوَاللّه اَحَد» بخواند، و در ركعت دوّم بعد از خواندن سوره مباركه حمد، سوره «قُلْ يا اَيُّهَا الكافرون» را قرائت كند.17
فقيه عاليمقام مرحوم «شيخ محمد حسن نجفى»، صاحب جواهر، پس از بررسى مجموعه «نصوص و فتاوى» در زمينه پوشيدن لباس احرام، اينچنين استنباط مىكند:
«موقع و محل پوشيدن دو جامه احرام پيش از عقد و تحقق احرام مىباشد، بلكه اين پوشش از جمله مقدماتى است كه بوسيله آن، براى «احرام» آمادگى ايجاد مىگردد.
البته به نحوى كه در حال «قصد و عقد احرام» پوشيدن دو جامه احرام حاصل شده باشد. و در كلمات فقها نيز اين مطلب مفهوم است كه معمولاً مىگويند:
«اذا اراد الإحرام وجب عليه نزع ثيابه و لبس ثوبى الإحرام...»18
«آنگاه كه «حاجى» يا «معتمر» قصد و اراده احرام نمود، واجب است لباس (معمولى و دوخته) خويش را بيرون آورده و دو جامه احرام بپوشد...»19
وى در ادامه تحقيق دقيق فوق مىنويسد:
«... در حال احرام بقاء و استدامه پوشش لباس احرام واجب نيست؛ زيرا همانطور كه صاحب مدارك بر اساس قطع فتوا داده است: همان صدق امتثال امر به طبيعت بر تن كردن دو جامه احرام، كافى است...»20
از آنچه كه از خامه توانا و محققانه اين فقيه سترگ برمىآيد:
پوشيدن دو جامه احرام از مقدمات و زمينههاى «احرام» بشمار مىآيد و در ماهيّت تحقق آن هيچگونه دخالتى ندارد؛ و به عبارت ديگر، بر تن كردن لباس احرام از جمله چيزهايى است كه تهيّؤ و آمادگى را جهت داخل شدن «حاجى معتمر» در محدوده احرام شرعى (كه به مجرد آن اوامر و منهياتى متوجه وى مىگردد)، ايجاد مىنمايد.
و به گمان ما استنباط «صاحب جواهر» همان است كه فقيه عظيم الشأن و نامآور معاصر، حضرت امام خمينى ـ ره ـ بدان توجهى ظريف و پژوهشگرانه نمودهاند.
مغفورٌ له در نخستين مسأله از مسايل 27گانه سوّمين واجب از واجبات احرام21 مىنويسند:
در ميان آرا، رأى نيرومند و متين اين است كه: پوشيدن دو جامه احرام، در تحقق احرام شرط نيست، بلكه خود واجبى است تعبدى (و مستقل)...»22
و به دنبال همين مسأله مىگويند: «كيفيت خاصى در بر تن كردن دو جامه احرام اعتبار ندارد. و احتياط آن است آنها به طريق معمول و مألوف پوشيده شوند...»23
آنگاه در طى مسايل همين باب، به سه نكته مهم ذيل عنايت مىكنند:
1 ـ براى زنان پوشيدن دو جامه احرام واجب نيست، بلكه براى آنها جايز است كه در همان لباسهاى دوخته خود، مُحرم گردند.
2 ـ اگر از روى علم و عمد بهنگام اراده احرام، لباس دوخته بپوشد و يا دو جامه اِحرام را به تن نكند، نافرمانى و معصيت پروردگار را كرده، لكن اِحرام وى بطور صحيح تحقق يافته است. و اگر در اين زمينه در واقع معذور بوده، گناهى هم مرتكب نشده است.
3 ـ در احرام، طهارت از «حدث اصغر» و «حدث اكبر» شرط نيست.
بنابر اين انسان مىتواند در حال جنابت، حيض و نفاس، محرم شود.24
1 ـ رسول اكرم ـ ص ـ فرمود:
«كسى كه در احرام خويش بر اساس ايمان و حضور قلب هفتاد مرتبه لبيك بگويد، من خداوند را گواه مىگيرم كه هزاران هزار فرشته براى او براتِ از آتش و برات از نفاق را به ارمغان آورند».25
2 ـ رسول گرامى اسلام فرمود:
«خداوند تبارك و تعالى از هر چيز چهار تا برگزيد: از ملائكه؛ جبرائيل، ميكائيل، اسرافيل و ملك الموت (عزرائيل) ـ عليهم السلام ـ را اختيار فرمود. و از انبياء 4 نفر را: ابراهيم ـ ع ـ ، و داود ـ ع ـ ، و موسى ـ ع ـ و من ـ ص ـ و از بيوتات 4 خانه را برگزيد».
پس اين آيه شريفه را قرائت فرمود:
«اِنَّ اللّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحا و آلَ اِبراهيم وَآلَ عِمرانَعلى العَالَمين».26
و برگزيد از شهرها چهار شهر را، خداوند مىفرمايد:
«وَالتّينَ و الزَّيْتُون، وَ طُورِ سِينينَ، و هذا البلد الأمين».27
مراد از «تين» در آيه شريفه فوق، شهر مدينه است و «زيتون»، بيت المقدس، و «طور سينين»، كوفه و «هذا البلد الأمين»، مكّه. و از زنها 4 نفر را اختيار فرمود: مريم، آسيه، خديجه و فاطمه ـ عليهن السلام ـ و از «حـج» 4 چيز را برگزيد: «الثَج، العَج، الاحرام و الطواف». اما «ثجّ» عبارت از نحر و قربانى است و «عـجّ» يعنى ضجّه و فرياد مردم به تلبيه. و از ماههاى سال، 4 ماه را اختيار كرد: «رجب، شوال، ذوالقعده و ذوالحجّه». و برگزيد از روزها، 4 روز را: روز جمعه، روز ترويه28، و روز نحر (عيد قربان).29
3 ـ امام اميرالمؤمنين على ـ ع ـ فرمود:
«كسى نيست كه «تلبيه» بگويد، مگر اينكه آنچه كه در طرف راست و چپ او قرار دارند، تا آخرين مقطع و نقطه خاك، (همآواى او) تلبيه بگويند، و دو ملك خطاب به وى مىگويند: بشارت باد تو را اى بنده خدا و پروردگار بندهاى را بشارت نمىدهد مگر به بهشت».30
4 ـ از امام صادق ـ ع ـ سؤال شد: «آيا رسول خدا ـ ص ـ در شب محرِم مىشدند و يا در روز؟ حضرت پاسخ فرمود: در روز؛ حلبى مىگويد: پرسيدم: در چه ساعتى؟ پاسخ فرمود: در وقت نماز ظهر. باز سؤال كردم: رأى شما درباره احرام ما چيست؟ (يعنى در روز يا شب و در چه ساعتى محرم گرديم؟) حضرت جواب داد: براى شما فرقى ندارد...»31
5 ـ از امام صادق ـ ع ـ سؤال شد: آيا براى كسى كه جهت «عمره تمتع» محرم شده است، آشكار ساختن «تلبيه» جايز است؟ امام پاسخ فرمود: آرى؛ زيرا رسول اكرم ـ ص ـ پس از احرام تلبيه را (آشكارا) مىگفت، بدينجهت كه مردم چگونگى تلبيه را نمىدانستند و آنحضرت دوست داشت تا كيفيت تلبيه را به ايشان بياموزد.32
6 ـ از امام على بن موسى الرضا ـ ع ـ منقول است:
«براى اين «احرام» بر مردم واجب شده است تا پيش از دخول در حرم خدا خشوع يابند، و براى اين كه از اشغال به امور دنيا و زينتها و لذّتهاى آن بازايستند؛ علاوه بر اين، در احرام تعظيم خداوند و بزرگداشت خانه او و ذلّت نفس انسانى است، آنگاه كه اراده كرده است به سوى خداى تعالى گام بردارد».33
ادامه دارد
1 ـ «فلا ينعقد الإحرام لتمتعٍ و لا لمفردٍ اِلاّ بها...» شرايع الإسلام فى مسايل الحلال و الحرام، المحقق الحلى ابوالقاسم نجم الدين جعفر بن الحسن، ج1 و 2، ص245/ تحقيق و اخراج و تعليق: عبدالحسين محمد على، منشورات دارالاضواء بيروت ـ لبنان. 2 ـ جواهر الكلام فى شرح شرايع الأحكام، شيخ الفقها الشيخ محمد حسن النجفى، ج18، ص216. دارالكتب الإسلاميه ـ تهران. 3 ـ ر.ك : المقنعه، فخرالشيعه محمد بن محمد بن النعمان الملقب بالشيخ المفيد، متوفاى 413 ه . ق، ص398، مؤسسة النشر الإسلامى، بقم المشرفه. 4 ـ «لونسى التلبيه وجب عليه العود الى الميقات لتداركها...»، تحريرالوسيله، امام خمينى ـ ره ـ ، ج1، ص415/ مطبعة الآداب فى النجف الاشرف. 5 ـ النهاية فى مجرد الفقه و الفتاوى، ص215، انتشارات قدس محمّدى. 6 ـ فروع كافى، ج4، ص336 ـ شيخ مفيد ـ ره ـ در كتاب «المقنعه، ص398» فراز زير را نقل كرده است: «لبّيك اتقرب اليك بحمدِ و آله لبّيك». 7 ـ شيخ طوسى ـ ره ـ درباره جهرية تلبيات اينچنين فتوا مىدهد: والجهر بها سنّة مؤكّدة للرجال، و ليس ذلك على النّساء... و محقق حلى نيز تحت عنوان «مندوبات تلبيه» نخستين حكم مستحبى تلبيه را: «رفع الصوت بالتلبية للرّجال...» ذكر كرده است. و اين مبتنى بر رواياتى است كه از رسول اكرم ـ ص ـ و امامان معصوم ـ عليهم السلام ـ ، نقل شده است؛ از جمله: صحيح عمر بن يزيد: «و اجهر بها كلما ركبت و كلما نزلت...» (وسايل الشيعه، باب 4، من ابواب الإحرام، حديث 3) و نيز مرفوع حريز عن الصادقين ـ عليهما السلام ـ : ممّا احرم رسولاللّه ـ ص ـ اتاه جبرئيل ـ ع ـ فقال له: «مر اصحابك بالعج و الثج؛ و العج رفع الصوت بالتلبيه، و الثج نحر البدن (وسايل الشيعه، باب 37 من ابواب الإحرام، حديث 1) و نيز حديث مستدرك به نقل از بعضى نسخههاى فقه الرضا ـ ع ـ : عن رسول اللّه ـ ص ـ : اتانى جبرئيل فقال: مر اصحابك ان يرفعوا اصواتهم بالتلبيه فانّه من شعار الحج. و سئل النّبى ـ ص ـ فقيل: اىّ الحج افضل؟ قال: العج و الثج، قيل ما العج و الثج؟ قال: العج الضجيح و رفع الصوت بالتلبيه و الثج النحر. (السمتدرك، ج2، ص 116) و همچنين روايت على ـ ع ـ : قال اميرالمؤمنين ـ ع ـ : جاء جبرئيل الى النبى ـ ص ـ و قال له: اِن التلبيّة شعار المحرم فارفع صوتك بالتلبيه (من لايحضره الفقيه، ج1، ص114) و نيز حديث كلينى از ابابصير: عن ابىعبداللّه ـ ع ـ : ليس على النساء جهر بالتلبيه... (فروع كافى، ج1، ص277) و روايت فضالة بن ايّوب از امام صادق ـ ع ـ : اِنَّ اللّه وضع عن النساء اربعا: الجهر بالتلبيه، والسعى بين الصفا و المروة و دخول الكعبه و الإستلام (حجرالأسود). البته همانطور كه شيخ حرّ عاملى در ذيل اين روايت آورده است: مراد از سعى در اينجا «هروله» است. چنانچه در حديث ذيل، در متن خود حديث منظور از «سعى بين صفا و مروه» آمده است: عن ابى سعيد المكّارى، عن ابى عبداللّه ـ ع ـ قال: اِنّ اللّه ـ عزّ و جَلّ ـ وضع عن النساء اربعا: الإجهار بالتلبيه، و السعى بين الصفا و المروة؛ يعنى الهرولة، و دخول الكعبه، و استلام الحجر الأسود. (ر.ك : «وسائل الشيعه، ج5، باب عدم استحباب جهر النساء بالتلبيه، حديث 1 و 2، ص51/ من منشورات مكتبة الاسلاميه). 8 ـ فروع كافى، ج4، ص336 . 9 ـ در منتهى آورده است: اذا اراد الإحرام وجب عليه نزع ثيابه و لبس ثوبى الاحرام بان تيزر باحدهما و يرتدى بالآخر. (جواهر الكلام، ج18، كتاب الحج، ص239.) 10 ـ در صحيحة حريز از امام صادق ـ ع ـ روايت شده است: كلَ ثوب يصلى فيه فلاباس بالإحرام فيه (وسائل الشيعه، باب 27، حديث 1). 11 ـ بسيارى از فقهاى معاصر بدين احتياط گراييدهاند، از جمله امام خمينى ـ ره ـ كه در مسأله 20 باب «كيفية الإحرام» كتاب الحج، تحرير الوسيله مىنويسد: «... بَل الأحوط للنساء ايضا أن لايكون ثوب احرامهن منا حرير خالص، بل الأحوط لهنّ عدم لبسه الى آخر الإحرام». (تحرير الوسيله، ج1، ص417) 12 ـ شرايع الإسلام ... ، ح1 و 2، ص246 . 13 ـ وَشَحَ (قلّد الوشاح) : حمايل آويخت. توشح بسيفه: تقلد به: شمشيرش را حمايل كرد. تَوَشَّحَ بثوبه. لبسه او ادخله تحت ابطه فالقاه على منكبه: لباسش را پوشيد، يا لباس خود را از زير بغل رد كرد و روى شانه انداخت. (المنجد فى اللغة والاعلام، چاپ 23، ص901) 14 ـ المقنعه، شيخ مفيد، ص396، مؤسسة النشر الإسلامى. 15 ـ النهاية فى مجرد الفقه والفتاوى، ص212، انتشارات قدس محمّدى. 16 ـ المقنعة، ص396 : و افضل الثياب للاحرام البيض من القطن او الكتان. 17 ـ النهايه...، شيخ الطائفه، صدوق ـ ره ـ ، ص212 و 213 . 18 ـ و يا به تعبير امام خمينى در «تحريرالوسيله، ج 1، ص416» : ... لبس ثوبين بعد التجرد عمّا يحرم على المحرم لبسه. 19 ـ جواهر الكلام، ج18، كتاب الحج، ص239، دارالكتب الإسلاميه، مرتضى آخوندى ـ تهران. 20 ـ همان مدرك، ص239 ـ امام خمينى به عين فتواى صاحب جواهر در «تحرير الوسيله، ج1، ص417» تمايل كرده و مىگويند: لا تجب استدامة لبس الثوبين... بل الظاهر جواز التجرد منها فى الجمله. 21 ـ لبس ثوبى الإحرام و يا لبس الثوبين... (ر. ك : «شرايع الاسلام، محقق حلى، ج1 و 2، ص246/ دارالاضواء ـ بيروت. 22 ـ تحرير الوسيله، ج1، ص416 . 23 ـ همان، ص417 . 24 ـ همان، ص417 و 418 . 25 ـ فروع كافى، ج4، ص337: «... اشهد اللّه له الف الف ملك براة من النار و براة من النفاق». 26 ـ آل عمران: 33 . 27 ـ التين: 3 ـ 1 . 28 ـ روز هشتم ذيحجه كه حجاج پس از انجام «عمره تمتع» مجددا جهت حَجّة الاسلام محرم شده و عازم عرفات مىگردند. 29 ـ الخصال، شيخ صدوق، ج1، ص225 . 30 ـ من لايحضره الفقيه، ج2، ص132: «... و قال له الملكان: ابشر يا عبداللّه و ما يبشراللّه عبدا اِلاّ بالجنة». 31 ـ فروع كافى، ج 4، ص332 . 32 ـ فروع كافى، ج4، ص334: «... لانَ الناس لم يكونوا يعرفون التلبيه فاحب ان يعلمهم كيف التلبيه». 33 ـ وسايل الشيعه، ج9، ابواب الاحرام، ص3 ـ عيون الرضا، ج2، ص121 .