139 ـ اعيان الشيعة، ج3، ص450.
140 ـ همان مدرك.
141 ـ قرآن كريم، سوره انعام، آيه 38.
142 ـ قرآن كريم، سوره مائده، آيه 3.
143 ـ قرآن كريم، سوره آل عمران، آيه 68.
144 ـ قرآن كريم، سوره روم، آيه56.
145 ـ قرآن كريم، سوره نور، آيه37.
146ـ بحارالانوار، ج60، ص214.
147ـ بحارالانوار، ج60، ص216.
148ـ بحارالانوار، ج60، ص217.
149ـ مستدرك الوسائل، ج10، ص368.
150ـ عيون اخبارالرضا، ج2، ص 173.
151 ـ قرآن كريم، سوره اعراف، آيه175.
152ـ حياة الامام الرضا، ج2، ص 175.
153ـ حياة الامام الرضا، ج2، ص220.
154 ـ قرآن كريم، سوره آل عمران، آيه34.
155ـ قرآن كريم، سوره انعام، آيه 124.
156 ـ دراثبات الوصية، ص220، آمده است:« در بغداد و ديگر شهرها، ميان مردم كشمكش رخ داد.« ريّان بن صلت»، « صفوان بن يحيى»، « محمد بن حكيم»، « عبدالرحمن بن حجّاج»، « يونس بن عبد الرحمن» و گروهى از چهره هاى آبرومند و قابل اعتماد در خانه عبدالرحمن بن حجاج ـ در بركة الزلول ـ گرد هم آمدند. آن ها مى گريستند و مويه مى كردند. يونس بن عبدالرحمان به آنان گفت:« گريه را رها كنيد. اين كار [امامت] از كيست و تا بزرگ شدن اين پسر ـ يعنى امام جواد (ع) ـ در مسائل به چه كسى رجوع كنيم؟»
157 ـ بحارالانوار، ج53، ص 216.
158 ـ علّيه، دختر مهدى و خواهر هارون الرشيد و شهره به خنياگرى و نوازندگى بود. شيفته يكى از خدمتكاران رشيد شد و جز با تهديدات برادرش دست از اين كار نكشيد. علّيه در سال 210هـ. ـ در پنجاه سالگى ـ چشم از جهان فروبست. اعلام النساء، ج3، ص335.
159 ـ عوالم العلوم، ج1، ص354.
160 ـ بحارالانوار، ج60، ص214.