ق دلشکن و يار دلنواز تويي
گر چه زخمه زني نغمه بخش ساز تويي
به هفت پرده ي چشم تونيست پرده ي شرم
ولي نهان نکنم پرده پوش راز تويي
به نيش و نوش تو خو کرده ام که مي دانم
حقيقتي که بود همره مجاز تويي
ميان اين همه بيگانگان غير پرست
کسي که با دل من آشناست باز تويي