تجدید ارادت

سید مرتضی حسینی نجومی

نسخه متنی
نمايش فراداده

تجديد ارادت

سلام تام و كامل و عام و شامل خداوندى و درود هميشگى و بركات پيوسته او بر حجت و خليفه خداوند و ولىّ او در پهنه زمين و گستره عام خلقت، فرزندزاده نبوت و بازمانده گزيدگان و عترت، صاحب‏الزمان باد. آقا!


  • هرگز دمى زياد تو غافل نبوده‏ايم يا گفته حرف ترا يا شنيده‏ايم

  • يا گفته حرف ترا يا شنيده‏ايم يا گفته حرف ترا يا شنيده‏ايم

اما باز هم به عرض ادبى به آستان مقدس تو پناهنده‏ايم.

آقا! لطف و عنايت خود را چون هميشه و هميشه باز هم شامل حال همه ما بفرما. آقا! همه اختيارات عالم وجود در كف با كفايت شما نهاده شده است. ما چه بگوييم، همه چيز ما، همه هستى و توفيق و فيوضات ما به عنايت و لطف شماست، تو حيّى و قائمى و قيام حيات همه عالم وجود و حيات همه خلائق به بركت وجود و حيات شما و عالم هستى ريزه خوار خوان وجود مبارك شماست. اى آفتاب جهانتابى كه نه تنها گرما بلكه آتش به دل و جان عاشقانت زده‏اى و عجبا كه آنان هر چه صفا و وفا و موّدت و ولا دارند از همين آتش عشق و محبت تست.


  • آتش عشق است اين و نيست باد هر كه اين آتش ندارد نيست باد

  • هر كه اين آتش ندارد نيست باد هر كه اين آتش ندارد نيست باد

گرماى عالم وجود، نور علم و معرفت عالم هستى از تست. و اگر آفتاب نبود حياتى و جانى در اين كره زمين نبود. حيات و جان همه عالم نه تنها كره زمين از تست. و چه عجب اگر شب كورانى آفتاب پشت ابرها را نبينند و آنان كه دلائل روشن وجود مقدس تو را مى‏بينند از تابش نور مبارك تو از پشت ابرهاى غيبت، خيره نور جمال تواند.

و اين هم خود مصلحتى است كه خلائق هميشه در شور ظهور تو و حضور تو باشند. و هر آن و هر لحظه منتظر كنار رفتن ابرهاى ظلم و ستم طواغيت زمان و گردنكشان مفسد روى زمين باشند.

چه زيباست تشبيه وجود مقدس در پشت پرده غيبت با آفتاب جهانتاب در پس ابرها. مگر نه آنكه گهگاه خورشيد از پس ابرها جلوه‏اى مى‏كند و بعضى روشن و منور و گروهى همچنان محروم مى‏مانند. خوشا به آن نيكبختان خوش اقبالى كه قدرت و توان و لياقت زيارت تو را دارند و بيچاره كوردلان بى‏بصيرتى كه هرگز به فيض زيارت تو نائل نيايند. و چه زيباست كلام ملكوتى و ولائى خودت كه فرمودى:

و أمّا وجه الإنتفاع بى فى غيبتى فكالإنتفاع بالشّمس إذا غيّبتها عن الأبصار السّحاب.1

وجود مبارك تو مايه پيوند همه عاشقان تو با هم است. جان و فطرت آدمى عاشق كمال و جمال بى‏انتهاست و تو مدير و مدبر جانها و مايه پرورش و بيدارى فطرتهايى. و آن جانها و فطرتها كه به يمن لطف و عنايت تو رويش و پرورش يابند، با هم متحد و مبراى از خودخواهيها و خودنمائيهايند. وجود مبارك تو مايه تأليف قلوب آنان و صلح و صفاى عالميان است. و در حسرت اين تربيت و اجتماع و تأليف دلهاست كه با سوز و گداز با تو همنواييم كه:

أين مؤلّف شمل الصّلاح والرّضا.

آقا! اگر شما خاندان عصمت و طهارت نبوديد خلايق همه چون بهايم حيران و سرگردان بودند:

لولا محمّد والأوصياء من ولده لكنتم حيارى كالبهائم.2


  • از رهگذر خاك سر كوى شما بود هر نافه كه در دست نسيم سحر افتاد

  • هر نافه كه در دست نسيم سحر افتاد هر نافه كه در دست نسيم سحر افتاد

لطف و عنايت و دستگيرى شما مايه هدايت جميع خلايق است. و هر كس هر چه دارد از بركت وجود شريف شما و پرورش مبارك تست.

امام صادق(ع) فرمود:

ما پيشوايان و حجتهاى خداوند جهانيان، مهتر و سادات مؤمنان، رهبران نيكان، صاحب اختيار مسلمانانيم. ما امان براى اهل زمينيم. همان‏گونه كه ستارگان امان اهل آسمانهايند. به‏واسطه ماست كه آسمان بر زمين فرو نمى‏ريزد به‏وسيله ماست كه باران نازل گردد و رحمت پراكنده شود. و بركات زمين خارج شود. اگر ما روى زمين نبوديم زمين اهلش را فرو مى‏برد از روزى كه خداوند آدم را آفريد تا به حال هيچگاه زمين از حجت خالى نبوده، يا ظاهر و مشهور و يا غايب و مستور، و زمين تا قيامت از حجت خداوندى خالى نيست.3

آقا! مگر ممكن است شما ما را رها كرده به‏حال خودمان واگذاريد. لحظه‏هاى آسايش و زندگى پابرجاى ما از نظر لطف و عنايت شماست. مگر در توقيع شريفت به شيخ الطائفه مفيد ـ سلام‏اللّه‏ عليه ـ نفرمودى:

إنّا غير مهملين لمراعاتكم ولاناسين لذكركم و لولا ذلك لنزل بكم الّلأواء واضطلمكم الأعداء فاتّقوا اللّه‏ جلّ جلاله و ظاهرونا على انتياشكم.4

همانا كه ما در مراعات حال شما سهل‏انگارى نداريم و از ياد شما غافل نيستيم. وگرنه سختى و بلا بر شما فرود مى‏آمد و دشمنان شما را از بيخ و بن مى‏كندند، پس از معصيت خداوند، جل‏جلاله، بپرهيزيد و به ما كمك كنيد تا شما را نجات بخشيم.

درود و سلام ما بر تو اى سرورى كه از ديده‏ها غايب و پنهان، اما در شهرها و مجلسهاى مردمان حاضرى. از چشمها نهان و در افكار و دلها حاضرى. تو باقيمانده اخيار و خوبان و وارث شمشير ذوالفقارى. در بيت‏اللّه‏ الحرام كه داراى پرده‏هاست ظاهر شوى و به شعار «يا لثارات الحسين» ندا كنى كه: «منم طلب كننده خونها و منم شكننده هر ستمگر جفا پيشه‏اى»:

السّلام على الإمام الغائب عن الأبصار والحاضر فى الأمصار والغائب عن العيون والحاضر فى الأفكار، بقية‏الأخيار وارث ذى الفقار، الّذى يظهر فى بيت‏اللّه‏ الحرام ذى الأستار و ينادى: بشعار يا لثارات الحسين أنا الطّالب بالأوتار أنا قاصم كلّ جبّار.5

عزيز ما! تو حاضر جمع مايى، اما نه ظاهر و چقدر فرق است بين حاضر و ظاهر، غائبت گويند، چون ظاهر نيستى، نه آنكه حاضر نباشى، «ألا فمن ادّعى المشاهدة فكذّبوه»6؛ آگاه باشيد هر كس ادعاى مشاهده كرد او را تكذيب كنيد. اين مشاهده چون، «فمن شهد منكم الشّهر فليصمه»7؛ پس هر كس اين ماه را دريابد، بايد كه در آن روزه بدارد. به معناى ظهور و بروز است نه حضور كه تو در محافل دوستانت و در مجالس سوگوارى جد مظلومت، در تشييع شهيدان و بر سر مزار آنان حاضرى، اما نه ظاهر، مگر نه آنكه روايت دارد چون ظهور كنى همگان گويند: «ما اين آقا را بسيار ديده‏ايم».

ما تو را مى‏شناسيم وگرنه عمل ما هيچ سودى ندارد و مرگ ما مرگ جاهلى است. پيرو توايم تا درست حركت كنيم و سالم به مقصد رسيم. اوامر و احكام تو را بايد به درستى بشناسيم تا به خوبى پيروى و اطاعت كنيم. هر روز و هر ساعت، هر دقيقه و هر آن با ياد تو مأنوس و به فكر تو مشغوليم و در انتظار رؤيت روى ماه تو، مشتاق ديدار تو و سوخته هجران توايم. در جست‏وجوى تو در همه جا و هم زمانهاييم، در طلب رضاى تو و دعاگوى ذات شريف و سلامت وجود مبارك توايم. مگر نه آنكه همه نابسامانيها و مشكلات اين دنياى آشفته و تمدن ظالم و سنگدل به ظهور ميمون و حضور مبارك تو مرتفع مى‏گردد. فرج صالحان و مستضعفان جهان به قدوم و ورود مبارك تست. پس خود، خداوند را قسم ده كه تعجيل در ظهورت فرمايد، كه دعاى ما بندگان دور از آداب را بهايى نيست.

خداوندا! دعاى خود او را در حق ما بندگان مستضعف روا فرما، آن‏گونه كه در كتاب اكمال‏الدين و اتمام‏النعمة از حميرى روايت مى‏فرمايد كه گفت:

از محمد بن عثمان عمرى سؤال كردم كه: آيا صاحب اين امر را ديده‏اى؟ فرمود: بله و آخرين بار در نزد بيت‏اللّه‏ الحرام زيارتش نمودم كه مى‏فرمود:

أللّهمّ انجز لى ما وعدتنى8.

بارالها فراهم ساز براى من آنچه را كه وعده فرموده‏اى.

و همچنين در حديثى ديگر محمدبن عثمان مى‏گويد كه:

او را كه درود خداوند بر او باد ديدم در مقام مستجار به پرده كعبه آويخته بود و مى‏فرمود:

أللّهمّ انتقم من اعدائى9.

بارالها از دشمنان من انتقام بگير.

بارالها! دعاى مستجاب چه زمينه‏هايى دارد، آيا دعايى بالاتر از دعاى حجت زمانت و سيد و سرور خلائقت هست. خداوندا! به حق خاتم اوصيائت با ظهور او بر ما منت گذار و تشريف استجابت دعاى او را بر قامت خلائق اين زمانت روا فرما.

به خداى بزرگ سوگند كه عدالت تو روزى بر سر خلق خداوند سايه خواهد افكند. حكم و فرمان تو مصلح كل اين جهان خواهد شد اى بزرگ منجى عالم، دست لطف و عنايتت را بر سر خلائق خواهى كشيد و به دست مبارك و پر خير و بركت تو بر سر آنان انسانيت آنها تبلور يافته با عقل و فهم واقعى از حقائق اين جهان به مقامات والاى ادراك و شعور فائز گردند. اخلاق و ملكات فاضله آنان به كمال و جمال بنشيند. امام باقر(ع) فرمود:

إذا قام قائمنا وضع يده على رؤوس العباد فجمع به عقولهم وأكمل به أخلاقهم.10

آقا! خوشا به شيعيان و منتظران ظهورت كه اولياى حقيقى خداوند آنانند. امام صادق(ع) فرمود:

يا أبابصير، طوبى لشيعة قائمنا المنتظرين لظهوره فى غيبته والمطيعين له فى ظهوره، أولئك أولياءاللّه‏ الّذين لاخوف عليهم ولا هم يحزنون.11

اى ابابصير! خوشا به حال شيعيان ما كه در زمان غيبت چشم به راه و در ظهورش مطيع او هستند. اينان به حق اولياى خدايند كه ترس و غمى برايشان نيست.

اى عزيز ما! نمى‏دانم كه اكنون در كجا و به دستگيرى و عيادت چه كسى و بر سر مزار چه شهيدى دعا و فاتحه مى‏خوانى، خوشا به حال آن‏كس كه با تو سر وعده دارد و خوشا بر آنكه صورت بى‏مثال تو را ببيند:

المهدىّ من ولدى وجهه كالكوكب الدّرىّ.12

مهدى از فرزندان من و چهره او چون ستاره درخشان است.

آقا! تو اميد بشريتى، و نه تنها شيعه و مسلمانها بلكه همه خداپرستان و همه بشريت بى‏صبرانه منتظر منجى بزرگ و مصلح اين جهانند و به حكم وعده خداوندى اين انتظار به پايان خواهد رسيد و مستضعفان جهان وارث آن خواهند شد. تو خود خوب مى‏نگرى كه جهان سخت تشنه عدل تست. سركشان و گردنكشان فساد جهانى دنيا را به سياهى و تباهى افكنده‏اند. آيا گاه يارى مستضعفان و مظلومان اجتماع بشرى نرسيده است. عزيز ما! ما مى‏دانيم و به يقين مى‏دانيم كه:


  • نفس باد صبا مشك فشان خواهد شد عالم پير دگرباره جوان خواهد شد

  • عالم پير دگرباره جوان خواهد شد عالم پير دگرباره جوان خواهد شد

به خداى بزرگ سوگند كه عدالت تو روزى بر سر خلق خداوند سايه خواهد افكند. و حكم و فرمان تو مصلح كل اين جهان خواهد شد. اى بزرگ منجى عالم.

اما خداوندا! ما آن روز خواهيم بود، يا بدين حسرت جان خواهيم داد. اگر صبر ايوب داشته باشيم، عمر نوح كه نداريم.


  • آن چنان منتظرم در ره عشق كه اگر زود بيايى دير است

  • كه اگر زود بيايى دير است كه اگر زود بيايى دير است

خداوندا، بار الها! آيا بود كه با اين همه انسانهايى كه در آرزوى حضور سر به خاك نهادند، بر ما منت نهى و طلوع خورشيد جمعه ما را بعد از ظهور آقا قرار دهى. عاشقان مهدى شيفته جمعه‏اند، مگر نه آنكه جمعه روز لقاء محبوب آنان است:

هذا يوم الجمعة و هو يومك المتوقّع فيه ظهورك.13

اين روز جمعه است، و آن روزى است كه ظهور تو در آن انتظار مى‏رود.

خداوندا! كى شود، جان جهان و گوش خلائق نداى پر شور و جان بخش، «أناالمهدى، أناالمنتقم» را بشنوند و دنيا به فيض ظهور برسد.


  • بيا بيا كه تن و جان من فداى تو باد دلم به مهر تو صد پاره باد و هر پاره هزار ذره و هر ذره در هواى تو باد

  • سرى كه بر تن ما هست خاك پاى تو باد هزار ذره و هر ذره در هواى تو باد هزار ذره و هر ذره در هواى تو باد

آيا به راستى مى‏شود كه اين فيض قدسى نصيب مردم اين زمان شود كه پيوستگى جوامع موجود را به جامعه مطهر موعود نظاره‏گر باشند. و چرا چنين نباشد اوضاع و احوال جهان گويى زمينه‏ساز و سرعت‏بخش قيام مصلح غيبى موجود است. نيك مى‏نگريم كه افق نشانگر طلوع خورشيد است. تاريكيها شكافته و دنيا نورانى، شوكت و سطوت تو در همه جا گسترده خواهد شد. فرشتگان به تعظيم و چشم بر فرمان و جبرييل امين پيشاپيش آنانست، تا به فرمان خداى جليل از كران تا كران زمين بانگ خويش را بگستراند كه: اى مردمان گوش فرا داريد و به هوش باشيد: «جاءالحقّ و زهق الباطل»، فرزند مولود كعبه در كنار كعبه ظهور و قيام خود را به جهانيان اعلام مى‏دارد.

خداوندا! حال عاشقانى كه لحظه به لحظه در انتظار و التهاب ديدار اويند آن هنگام چه خواهد بود:

توقّع أمر صاحبك ليلاً و نهارا.

هر صبح و شام در انتظار امر صاحبت باش.

اى خداوند راهنماى سرگردانها، اى دادرس فريادگران، اى فريادرس ناله كنندگان، اى امان دهنده امان خواهان، اى محل امن بيم‏زدگان، اى كمك مؤمنان. و اى پناه گناهكاران!14 تو را قسم مى‏دهيم به لطف و محبت و عنايتى كه به مهدى خودت دارى فرج او را عنايت فرما و چشمهاى گناهكار خلائق را به نور جمال مبارك او روشن و منور فرما.


  • نثار روى تو هر برگ گل كه در چمن است فداى تو هر سرو بن كه بر سر جوست

  • فداى تو هر سرو بن كه بر سر جوست فداى تو هر سرو بن كه بر سر جوست

أللّهمّ أظهر به دينك و سنّة نبيّك حتّى لايستخفى بشى‏ءٍ من‏الحقّ مخافة أحدٍ من الخلق.15

خداوندا به او دين خودت و سنت پيامبرت را ظاهر و هويدا كن؛ آنچنان كه هيچ خفا و ستر و كتمانى از حق در ميان نباشد و ترس از هيچكس از خلائق مانع آشكارى حق نگردد.

أللّهمّ إنّا نشكو إليك فقد نبيّنا صلواتك عليه و آله و غيبة وليّنا و كثرة عدوّنا و قلّة عددنا و شدّة الفتن بنا و تظاهر الزّمان علينا فصلّ على محمد و آله و أعنّا على ذلك بفتح منك تعجّله و بضرّ تكشفه و نصر تعزّه و سلطان حقّ تظهره و رحمة منك تجللناها و عافية منك تلبسناها برحمتك يا ارحم الرّاحمين.


  • عمرى به انتظار نشستم نيامدى دل را براى آمدنت مهربان من امروز هم كه با همه بى‏پناهى‏ام گفتم اگر بيايى اى مهربان‏ترين گفتند سبزپوش تو از كعبه مى‏رسد هر جمعه رو به قبله نشستم نيامدى16

  • دل را به‏روى غير تو نبستم نيامدى روزى هزار بار شكستم نيامدى عاشق‏تر از هميشه‏ات هستم نيامدى بعد از خدا ترا بپرستم نيامدى هر جمعه رو به قبله نشستم نيامدى16 هر جمعه رو به قبله نشستم نيامدى16

1 .بحارالأنوار، ج52، ص92، ح7.

2 .تحف‏العقول، ص364.

3 .بحارالأنوار، ج23، ص5، ج52، ص92.

4 .همان، ج53، ص175.

5 .النجم الثاقب، ص469، چاپ اسلاميه.

6 .از توقيع شريف حضرت صاحب‏الزمان(ع) خطاب به نايب چهارم، على‏بن محمد سمرى. شيخ طوسى، كتاب الغيبة، صص243-242.

7 .سوره بقره(2) آيه 185.

8 .بحارالأنوار، ج52، ص30، ح23.

9 .همان.

10.همان، ص336، ح71.

11.همان، ص150، ص76.

12.منتخب‏الأثر، ص284.

13.مفاتيح‏الجنان، زيارت يوم‏الجمعه.

14.دعاى جوشن‏كبير.

15.همان، دعاى افتتاح.

16.شعر از مجتبى تونه‏اى.