غزل ها

محمدحسن رهی معیری

جلد 4 -صفحه : 26/ 17
نمايش فراداده

آزاده


  • بر خاطر آزاده غباري ز كسم نيست از كوي تو بي ناله و فرياد گذشتم افسرده ترم از نفس باد خزاني صبا ز پيش آيد و گرگ اجل از پي بي خاصلي و خواري من بين كه در اين باغ از تنگدلي پاس دل تنگ ندارم امشب رهي از ميكده بيرون ننهم پاي آزرده دردم دو سه پيمانه بسم نيست

  • سرو چمنم شكوه اي از خار و خسم نيست چون قافله عمر نواي جرسم نيست كآن تو گل خندان نفسي هم نفسم نيست آن صيد ضعيفم كه ره پيش و پسم نيست چون خار بهدامان گلي دسترسم نيست چندان كشم اندوه كه اندوه كسم نيست آزرده دردم دو سه پيمانه بسم نيست آزرده دردم دو سه پيمانه بسم نيست