در سایه آفتاب (مجموعه شعر)

سیما یاری

جلد 4 -صفحه : 46/ 46
نمايش فراداده

قريب غريب

او جام صافي بود نوشيدند

او قرص ناني بود خوردند

او جامه ي سرخ و سپيد کوليان بود

پوسيدگي هاي رداشان را

با تکه هايش خوب پوشاندند

او بي ترازو سوي تو آمد

اي پايتخت قرن خون آلود

اي زخمي سردي

با او چه کردي