5 - نيچه 1844 - 1900: بقول بعضى ناقلين فلسفه اخلاق، همچون راسل، نيچه مردى قدرت طلب و به شدت خودخواه، خودپرست، بوده است و بقول راسل طالب اخلاقى بود كه هدفش هر چه بيشتر كسب قدرت باشد و علاقه به اشرافيّت داشت و خواهان فدا شدن اكثريت مردم عادى براى اشراف بود و اكثريت مردم را مردمى بى سر و پا مىناميد خلاصه سرانجام در سال 1879 ميلادى كناره گرفت پس از آن در آسايشگاههاى سوئيسى به سر برد در سال 1888 ميلادى ديوانه شد تا آنكه مُرد.
و هرگز نيچه فيلسوف اخلاق نبود زيرا در «كتاب فراسوى خوبى و بدىها» و نيز در «كتاب چنين گفت زردشت» دقيقاً به مخالفت با اخلاق پرداخته يعنى اينكه عدالت و احسان خوب است و ظلم و فساد (تجاوز به حقوق طبيعى ديگران) بد است را منكر مىشود.سارتر نيز بسيارى از افكار خود را از نيچه گرفته است و لذا منكر اصول اخلاق مىشود.