درآمدی بر مبانی فکری انقلاب اسلامی

محمدتقی فعالی

نسخه متنی -صفحه : 136/ 13
نمايش فراداده

روش:

روش معرفت شناسى روش تعقلى و منطقى است. معرفت شناس با معرفت برخورد عقلى و مواجهه تعقلى دارد، و اين از آن رو است كه معرفت شناس با اصل معرفت و معرفتى كه جامه هاى خاص را بركنده و ريشه همه معرفت ها است، سر و كار دارد. معرفت شناس، از اين حيث همانند فيلسوف است، نه دانشمند طبيعى. علم تجربى از روش تجربى سود مى جويد، چون موضوع و محور آن هستى هاى محسوس است. اما فلسفه و معرفت شناسى در روش يكسانند; چون موضوع دومى، معرفتِ مطلق است، و موضوع نخستين، هستىِ مطلق.

شاكله:

ساختار هر علمى را مسائل آن علم مى سازد. سازندگان ساختمان و شاكله معرفت شناسى عبارتند از اين مسائل: كدام باورها موجّهند؟ و كدام نيستند؟ ما چه مى دانيم؟ و چه را نمى توانيم بدانيم؟ تفاوت ميان معرفت و باور موجّه چست؟ محدوده و وسعت و ملاك و انواع و شيوه هاى معرفت چيست؟ آيا معرفت ممكن است؟ عناصر سازنده معرفت كدامند؟ انسان چگونه مى داند؟ ريشه هاى معرفت در كجا قرار دارند؟ و خلاصه اين كه ساختار توجيه و مسأله صدق از ديد يك معرفت شناس چگونه است؟ تحليل اين سؤال ها و تلاش براى پاسخگويى به آنها سازنده علم معرفت شناسى است.