عرفان اسلامی

حسین انصاریان

جلد 5 -صفحه : 239/ 105
نمايش فراداده

تكبيرة الاحرام در نماز آنان به معناى بستن تمام درها به روى خود الا درِ اوست و حرمت هر فعلى الا آنچه موجب خشنودى اوست .

وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذِى فَطَرَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفاً وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ [218] .

من به دور از انحراف و با قلبى حق‏گرا همه وجودم را به سوى كسى كه آسمان‏ها و زمين را آفريد ، متوجه كردم و از مشركان نيستم .

حمد در نماز آنان تجلى حضرت او و ملكوت سماوات و ارض در صفحه قلب و جان آنان است ، چنانچه قرآن مجيد فرموده :

وَكَذلِكَ نُرِى إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ [219] .

و اين گونه فرمانروايى و مالكيّت و ربوبيّت خود را بر آسمان‏ها و زمين به ابراهيم نشان مى‏دهيم تا از يقين‏كنندگان شود .

ركوع اينان تجلى حقيقت تواضع است ، تواضعى كه همراه آن ملك و ملكوت به خضوع برخيزند ، چرا كه انسان كامل خليفه حضرت حق در ملك و ملكوت است و وقتى خليفه و نايب مناب به ركوع رود ، به دنبال او بايد تمام اشيا به ركوع روند .

آرى ، انسان خالص بر ملك و ملكوت داراى اشراف است و تمام اشيا با حقيقت او در هماهنگى و هم سويى است .

اقتداى موجودات به نماز اهل حقيقت

گذشته از اين كه در روايات ما آمده ، هرگاه مؤمن به تنهايى به نماز بايستد ، خداوند بزرگ به صفوفى از ملائكه دستور مى‏دهد به عبدم اقتدا كنيد و اقتداى آنان را به حساب ثواب و اجر و مزد عبد مى‏گذارد .

در آثار اهل تحقيق بر اساس آيات و روايات وارد شده كه :

هرگاه مؤمنى خالص به پيشگاه حضرت او به مناجات برخيزد ، بسيارى از موجودات با او هم ناله و هم آهنگ در مناجات مى‏شوند .

فيلسوف بزرگ ، مرحوم حاج شيخ محمد حسين غروى ، درسى از حكمت الهى و عرفان اشراقى در منزل داشت ، بيش از شش نفر را در اين درس نپسنديده بود ، دو نفر از آنان يكى حضرت آيت اللّه العظمى سيد محمد هادى ميلانى بود كه اين فقير از محضر اخلاق و عرفانش استفاده‏ها برده و از او داراى اجازه روايى هستم و ديگر مرحوم ايروانى بود كه من خدمت فرزند عالم و دانشمندش رسيده‏ام ؛ فرزند مرحوم ايروانى از پدرش و از پنج شاگرد ديگر غروى نقل كرد كه :

شبى براى حضور در درس به خانه استاد رفتيم ، ظاهراً از وقت مقرر زودتر رسيديم ، استاد در جنب اطاق درس مشغول نماز بود ؛ ناگهان متوجه شديم ، آنچه در حول و حوش ماست ، با استاد بزرگوار ما در نماز هم‏آهنگ شده و آهنگ نماز از تمام اشياى اطاق و در و ديوار ، به دنبال نماز استاد به گوش ما مى‏رسد .


  • از جان گذشته‏ايم و به جانان رسيده‏ايم ما را به سر توقع سامان خويش نيست تا تيغ خصم را سپر آرم زجام دوست نيروى عشق بين كه در اين دشت بى‏كران بر لمعه سراب روانند همرهان زين ره كه ما به چشمه حيوان رسيده‏ايم[220]

  • از درد رسته‏ايم و به درمان رسيده‏ايم كز سر گذشته‏ايم و به سامان رسيده‏ايم ساقى بيار مى كه به ميدان رسيده‏ايم گامى نرفته‏ايم و به پايان رسيده‏ايم زين ره كه ما به چشمه حيوان رسيده‏ايم[220] زين ره كه ما به چشمه حيوان رسيده‏ايم[220]