تكبيرة الاحرام در نماز آنان به معناى بستن تمام درها به روى خود الا درِ اوست و حرمت هر فعلى الا آنچه موجب خشنودى اوست .
وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذِى فَطَرَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفاً وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ [218] .
من به دور از انحراف و با قلبى حقگرا همه وجودم را به سوى كسى كه آسمانها و زمين را آفريد ، متوجه كردم و از مشركان نيستم .
حمد در نماز آنان تجلى حضرت او و ملكوت سماوات و ارض در صفحه قلب و جان آنان است ، چنانچه قرآن مجيد فرموده :
وَكَذلِكَ نُرِى إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ [219] .
و اين گونه فرمانروايى و مالكيّت و ربوبيّت خود را بر آسمانها و زمين به ابراهيم نشان مىدهيم تا از يقينكنندگان شود .
ركوع اينان تجلى حقيقت تواضع است ، تواضعى كه همراه آن ملك و ملكوت به خضوع برخيزند ، چرا كه انسان كامل خليفه حضرت حق در ملك و ملكوت است و وقتى خليفه و نايب مناب به ركوع رود ، به دنبال او بايد تمام اشيا به ركوع روند .
آرى ، انسان خالص بر ملك و ملكوت داراى اشراف است و تمام اشيا با حقيقت او در هماهنگى و هم سويى است .
گذشته از اين كه در روايات ما آمده ، هرگاه مؤمن به تنهايى به نماز بايستد ، خداوند بزرگ به صفوفى از ملائكه دستور مىدهد به عبدم اقتدا كنيد و اقتداى آنان را به حساب ثواب و اجر و مزد عبد مىگذارد .
در آثار اهل تحقيق بر اساس آيات و روايات وارد شده كه :
هرگاه مؤمنى خالص به پيشگاه حضرت او به مناجات برخيزد ، بسيارى از موجودات با او هم ناله و هم آهنگ در مناجات مىشوند .
فيلسوف بزرگ ، مرحوم حاج شيخ محمد حسين غروى ، درسى از حكمت الهى و عرفان اشراقى در منزل داشت ، بيش از شش نفر را در اين درس نپسنديده بود ، دو نفر از آنان يكى حضرت آيت اللّه العظمى سيد محمد هادى ميلانى بود كه اين فقير از محضر اخلاق و عرفانش استفادهها برده و از او داراى اجازه روايى هستم و ديگر مرحوم ايروانى بود كه من خدمت فرزند عالم و دانشمندش رسيدهام ؛ فرزند مرحوم ايروانى از پدرش و از پنج شاگرد ديگر غروى نقل كرد كه :
شبى براى حضور در درس به خانه استاد رفتيم ، ظاهراً از وقت مقرر زودتر رسيديم ، استاد در جنب اطاق درس مشغول نماز بود ؛ ناگهان متوجه شديم ، آنچه در حول و حوش ماست ، با استاد بزرگوار ما در نماز همآهنگ شده و آهنگ نماز از تمام اشياى اطاق و در و ديوار ، به دنبال نماز استاد به گوش ما مىرسد .